پدیده اثر هاله ای (خطای هاله) یک خطای شناختی محسوب میشود. در واقع تمایل به اثر مثبت یک شخص، کمپانی، برند یا محصول در یک فضای خاص به عقاید و احساسات موجود دیگر مناطق اثر هاله نام دارد که در پی آن افراد متاثر از قضاوت های قبلی، در سنجش عملکرد ویژگیهای چیزی در مورد سایر ویژگیها و موارد دیگر شناختی آن قضاوتی جهت دار خواهند داشت و معمولا سایر ویژگی های منفی را نادیده میگیرند.
خطای هاله ای یک خطای شناختی است که بر اساس آن، من یکی از ویژگیهای شما را میبینم و بر اساس آن ویژگی در مورد سایر ویژگیهای شما پیشداوری میکنم.
پدیده اثر هاله ای (خطای هاله) یک سوگیری شناختی است که باعث می شود شما به یک ویژگی خوب (هاله) یا بد (شاخ) اجازه دهید سایر صفات، رفتارها، اعمال یا عقاید بعد از آن را تحت الشعاع قرار دهد.
جلوه Halo و Horn زمانی است که اولین برداشت ما از کسی یا چیزی ما را به سمت داشتن یک نظر مثبت یا منفی مغرضانه درباره عملکرد و ماهیت آن شخص یا شرکت خاص سوق می دهد.
اولین برداشت مثبت از کسی باعث می شود که از خصوصیات منفی آنها غافل شویم یا رفتار مطلوبتری نسبت به دیگران داشته باشیم.
اگر اولین برداشت ما از کسی منفی است ، پس به احتمال زیاد فقط روی جنبه های منفی شخصیت آنها تمرکز می کنیم و آنطور که باید رفتار نمی کنیم.
وقتی میگوییم اثر هاله ای یا Hola Effect یک خطای شاختی است به این دلیل است که در پی آن فرد دچار سوءگیری شناختی و خطا در تصمیم گیری میشود. به این معنی که من با دیدن یکی از ویژگیهای شما در مورد سایر ویژگیهای شما پیشداوری (مثبت یا منفی) میکنم.
اثر هاله و اثر شاخاثر هالهای در واقع ذهنیت و قضاوت اولیه ما درباره افراد، برندها و محصولات است. اگر در همان برخورد اول دو یا چند ویژگی خوب را به طرف مقابل نسبت دهیم، این طور میپنداریم که سایر ویژگیهای او هم مثبت است.
مثلاً اگر با فروشندهای روبرو شویم که هم ظاهر زیبا و مرتبی دارد، هم رفتارش با ما دوستانه است، سایر ویژگیهای مثبت را هم به او نسبت میدهیم و او را فردی قابل اعتماد و صادق میپنداریم. و در نهایت این ویژگیهای خوب را به محصولات آن فروشنده هم تعمیم میدهیم.
دانشمندان و پژوهشگران به پشتوانه تحقیقات متعددی که صورت دادند اثر هالهای را به اثبات رساندند. به عنوان مثال نتایج یکی از این تحقیقات نشان میداد خدمتکارانی که ظاهری زیباتر و آراستهتر دارند در مقایسه با سایر همکاران خود سالانه 1200 دلار بیشتر انعام میگیرند.
یا وقتی یک کارفرما با فردی مصاحبه میکند که زیبا و جذاب است، ناخودآگاه این فرد را باهوش، با اخلاق و لایق هم میپندارد و این نتیجه میرسد که برای جایگاه شغلی مورد نظر او مناسب است.
اما برندها چطور میتوانند از اثر هالهای برای افزایش آمار فروش خود بهره بگیرند؟
اثر هالهای نوعی پدیده روانشناختی است که شرکتهای بزرگ و ابربرندها از آن برای افزایش دادن فروش محصولاتشان استفاده میکنند. اجازه دهید با یک مثال مفهوم اثر هالهای را برایتان روشن کنیم. تا به حال برایتان پیش آمده فقط به قصد قیمت کردن وارد یک فروشگاه شوید ولی در نهایت با کلی کالا از آنجا خارج شوید؟ شاید فقط به این دلیل که از رفتار فروشنده خوش برخورد فروشگاه خوشتان آمده بود. تأثیری که این فروشنده و یا عوامل دیگر محیطی بر روی شما گذاشته در واقع اثر هالهای است.
وقتی شرکت اپل برای نخستین بار تبلتهای خود را با نام iPad روانه بازار کرد، عملکرد بی نظیر این محصول و طراحی خلاقانه آن کاربران را تحت تأثیر قرار داد. این محصول فروش بسیار خوبی داشت و بر روی فروش سایر محصولات اپل نیز تأثیر گذاشت و باعث رشد چشمگیر فروش این محصولات شد.
بسته بندی محصول نیز یکی دیگر از نمونههای بارزی است که نشان میدهد اثر هالهای تا چه اندازه میتواند در افزایش فروش یک محصول تأثیرگذار باشد. بسته بندی محصول در واقع اولین تماسی است که مشتری با محصول شما برقرار میکند و طبق اثر هالهای اگر طراحی بسته بندی متمایز و خلاقانه باشد، این حس به مشتری القا میشود که محصول درون بسته بندی هم ارزشمند است.
به همین دلیل است که شرکتها و برندهای بزرگ تا این اندازه برای بسته بندی محصولاتشان بودجه صرف میکنند. برای همه ما بارها پیش آمده که یک محصول را از روی بسته بندیاش قضاوت کرده و نسبت به خرید آن اقدام کنیم.
تحقیقات نشان میدهد 70 درصد از افراد در فروشگاه تصمیم به خرید یک محصول میگیرند و بسته بندی و ظاهر محصول تأثیر بسزایی در این تصمیمگیری دارد. به عنوان مثال به طراحی خلاقانه این بسته بندیها نگاه کنید. این بسته بندیها توانستند آمار فروش محصولات را تا حد زیادی افزایش دهند.
اثر هالهای یک پدیده روانشناختی است که شرکتهای بزرگ از آن برای افزایش آمار فروش خود استفاده میکنند. به زبان ساده میتوان گفت اگر شما در اولین برخورد با یک شرکت، فرد یا محصول یکی دو ویژگی مثبت به او نسبت دهید، به احتمال زیاد سایر ویژگیهای او را هم مثبت ارزیابی خواهید کرد.
عکس این قضیه نیز صادق است و ویژگیهای بد یک فروشنده در اولین برخوردش با شما باعث میشود این ویژگیهای منفی را به محصولات او هم تعمیم دهید. برندهای بزرگی همچون اپل یا تویوتا به خوبی درک کردهاند که اثر هالهای تا چه اندازه میتواند در صعودی یا نزولی بودن آمار فروششان مؤثر باشد.