تبلیغات صرفا یک وجه از وجوه علم بازاریابی است. با نادیده گرفتن دیگر بخش های علم بازاریابی بدون شک در مسیر استفاده از آن دچار گمراهی خواهید شد.آ بنابراین لازم است از نگاه سطحی به علم بازاریابی خودداری کرده و بدنبال ایجاد راهبردهای خلاقانه با استفاده از وجوه مختلف علم بازاریابی باشیم. از استراتژی های قیمت گذاری، محصول همخوان با بازار هدف، تحقیقات بازار و ارزیابی جایگاه کسب و کار در بازار، برندسازی قدرتمند، تمرکز بر در دسترس بودن خدمات و ...
در این مقاله سعی شده است با توجه به چالش های گسترده در عوامل خارجی برای کسب و کار ها، راهکارهایی برای گذر از این بازه زمانی با موفقیت را خدمت شما عزیزان ارائه دهم.
ترفند های قدیمی بازاریابی برای بازار امروز کاربردی ندارد. مخاطبان امروز نسبت به مبالغه های تبلیغاتی دیروز روی خوش نشان نمیدهند. از طرفی شرایط بیرونی در کشور با سرعتی در حال تغییر است که اتکا به یک راهبرد بازاریابی ثابت میتواند کسب و کار ما را دچار تهدیدات ویژه کند. باید درک خود را از محیط پیرامون تغییر دهیم و همه به خوبی میدانیم که وقتی کره زمین در حال تغییرات بنیادی بود قوی ترین جانداران نبودند که زنده ماندند بلکه آن دسته جانداران بودند توانستند هر چه سریعتر خود را با محیط همسو سازند. حالا چه باید کرد؟
در علم فیزیک و ریاضی هیچ تخصصی ندارم اما فکر میکنم که هر 300 یا 500 سال یکبار قطب شمال و جنوب جای خود را بهم میدهند. در فرهنگ ما نیز این موارد بسیار زیاد رخ می دهد. ارزش های دیروز جای خود را به زد ارزش ها امروز می دهند و همین طور بالعکس.
ساده بگویم اگر مفروضات قبلی را بازنگری نکنید در دوران فعلی محکوم به شکست هستید. داده و اطلاعاتی که از گذشته در ذهن داریم و راه حل هایی که از آن داده ها استخراج میکنیم پاسخگوی گذار از مشکلات فعلی نیست. بد نیست برای شروع نظری داشته باشیم به تعریف بازاریابی از منظر فیلیپ کاتلر !
داشتن تعهد به مشتریان و مدیریت بر روابط سودآور با آن ها.
بگذارید به این جمله نگاهی عمیق تر بیندازیم:
داشتن تعهد به مشتریان: وعده ای که به مشتریان خود میدهیم و باید به آن پایند بمانیم.
مدیریت روابط: مدیریت روابط با مشتریان مهم ترین کاری است که در این بازه زمانی باید به آن دقت کنیم. این فرآیند از زمانی که مشتری با نام تجاری ما آشنا میشود آغاز شده و در مرحله وفاداری به خدمات ما و بازگشت برای استفاده مجدد از خدمات و معرفی خدمات ما به دوستان و آشنایان امتداد می یابد.
در مقاله مدیریت روابط با مشتریان این مبحث را بطور کامل توضیح داده شده است.
روابط سودآور با مشتریان: چگونه از روابطی که با مشتریان خود طراحی کرده ایم، رضایت مشتریان و سود خود را حاصل میکنیم؟
بحران در قالب کسب و کار ها زمانی حاصل می شود که بنیانگذاران و یا مدیران ارشد دچار نزدیک بینی در بازاریابی شده اند. آنان بر این باورند که محصولات و خدماتی بی نظیر ارائه میدهند و حاضر به ارزیابی دقیق خود نسبت به رقبا و هم چنین تحلیل صحیح شرایط کسب و کار خود نیستند. این بیماری رایجی است که بسیاری از کسب و کار ها به آن مبتلا هستند. این بیماری نشات گرفته از موفقیتهایی است که یک کسب وکار در یک برهه زمانی خاص درگیر آن بوده است. موفقیت هایی که در گذشته حاصل شده مارا به این باور میبرد که دیگر شکست ناپذیر هستیم ولی باید همیشه داستان برند نوکیا را بخاطر داشته باشیم.
در مقاله نوکیا از رهبری بازار تا درس عبرت رقبا! داستان این برند موفق را با شما به اشتراک گذاشته ام.
امروز باید اعتماد بنفس کاذب خود را کنار بگذاریم. برای اثربخش بودن تنها واقعیت ها است که می تواند کسب و کار مارا نجات دهد. همدلی و خلق ارزش و خدمت گزار بودن کلید واژه هایی است که به ما در این موج سواری کمک میکند.
هدف ما از بازاریابی ایجاد تعاملی ماندگار و ارائه ارزش های کسب و کار به مشتریان است. پول و اهداف مالی نتایج ارزش هایی است که در مسیر بازاریابی آنها را باور و با حفظ آنها به مشتریان خود خدمت میکنیم و مشتریان به همین این علت حاضرند هزینه خدمات پیشنهادی ما را بپردازند. بنابراین دیگر دوره زرنگ بازی های کوتاه مدت به پایان رسیده. مشتری امروز با توجه به دسترسی بسیار بالا به اطلاعات و همچنین مالکیت رسانه ای میتواند اطلاعات مربوط به خدمات شما را بررسی و یا تجربه حاصل از آن را در رسانه خود با دوستانش به اشتراک بگذارد. بنابراین بازاریاب باهوش میداند که هر چقدر رضایت مشتری بیشتر باشد امکان اینکه خود مشتری به رسانه ای برای کسب و کار تبدیل شود بیشتر خواهد بود.
بسیار عجیب است که اکثر بازاریابان امروز تنها بر روی حوزه تبلیغات متمرکز شده اند! آمیخته بازاریابی یا آن 4p معروف کجا رفته؟ استراتژی های صحیح قیمت گذاری ؟ راه های ارتباطی با مشتری؟ محصول همخوان با بازار هدف ؟ فکر میکنم امروز اکثر بازاریابان سه مرحله دیگر را فراموش کرده اند. میتوانند ساعت ها در خصوص تبلیغات صحبت کنند ولی اکثرا با مفهوم استراتژی های قیمت گذاری و محصول همخوان با بازار هدف نا آشنا هستند. ما باید به عنوان بازاریاب محیط خود را از دریچه ای جدید بنگریم. مشکل بزرگتر از جایی شروع میشود که در بازاریابی دیجیتال قالب ابزارهای بازاریابی همچنان بر روی بحث تبلیغات متمرکز هستند. ارزیابی کیفی محصول و ارزیابی مکان های ارتباط با مشتری به صورت آفلاین یا آنلاین فراموش شده است. بخش بزرگی از بازاریابان گویا در هزاره سوم میلادی زندگی میکنند و از یاد برده اند که هر روز میلیونها نفر به فروشگاههای زنجیره و محلی برای تامین کالا و خدمات خود می روند و نقش بازاریابی در این میادین در حال فراموشی است.
اسپم کردن روندی است که در تبلیغات کشور ما طبیعی شده است. وقتی که از تبلیغ تورهای مسافرتی و حتی مدارس به اصطلاح کسب و کار می بینیم که با اس ام اس های فله ای اقدام به بازاریابی میکنند افسوس میخوریم. جایی که قرار است خود، مرکز یادگیری علم کسب و کار باشد اصول اولیه آنرا نادیده میگیرد. چگونه میتوان از این موضوع گذشت و کسانی که این تصمیمات غیر حرفه ای را میگیرند چگونه میتوانند برچسب آموزش عالی بر خود بزنند. ما باید ارزش های بازاریابی حرفه ای را ترویج دهیم و در زمان و مکان درست پیام مناسب را به مشتریان خود نمایش دهیم.
بازاریابی زمانی اثر بخش خواهد بود که بتوانیم با توجه به دیدگاه و نظرات بازار هدف خواسته و نیاز های آنان را درک کرده و بتوانیم با آنان ارتباط درستی برقرار کنیم. هدف از این نوع نگرش در بازاریابی فراتر از وظیفه بودن است. در این نگرش ما بدنبال مشتریان موفق هستیم و داستان موفقیت آنان را با بازار هدف خود به اشتراک میگذاریم. با این نگرش میتوانیم اثبات کنیم کسانی که به وعده برند ما اعتماد کردند موفق شدند و ما به ارزش های خود پایبند بوده ایم. فراموش نکنید در بازار امروز هرگونه بدنیتی و عدم شفافیت عیان خواهد شد و اعتبار شما در گرو اعمال شما و موفقیت های است که برای مشتریان خود به حقیقت رقم زده اید.
بازاریابی مجموعه اقداماتی است نیکاندیشانه برای دست یابی مردم به ارزش هایی که توسط کسب و کار ما خلق میشود. ما در کسب و کار خود به سازنده بودن و ارزشمند بودن خدمات خود باور داریم بنابراین میتوانیم افتخار کنیم که این خدمات را در اختیار بازار هدف خود قرار میدهیم و همواره در کنار مشتریان خود هستیم.ما حاصل کاشت خود را دیده و برداشت می کنیم.
یکی از مهم ترین استراتژی های بازاریابی در زمان بحران ایجاد شبکه همکاران تجاری است. کسب و کارهایی که بازار هدف مشترک با شما دارند اما رقیب شما نیستد میتوانند بهترین همکاران تجاری شما باشند.
برای مثال فرض کنید که شما مالک یک شرکت ارائه دهنده خدمات مالی یا حقوقی هستید. یکی از بهترین شرکای تجاری شما می توانند مدارس کارآفرینی یا شرکت هایی که در حوزه ثبت شرکت و برند فعالیت میکنند باشند. همچنین شرکت هایی که خدمات دیجیتال مارکتینگ به دیگر شرکت ها ارائه می دهند میتوانند جزو شبکه همکاری گسترده تجاری شما باشند. با استفاده از این شبکه تجاری در زمان رویدادهای پیش بینی نشده، شما میتوانید از پایگاه داده مشتریان همکاران تجاری خود استفاده و اطلاعات مشتریان پیشین خود را با آنان به اشتراک بگذارید. برای ساخت شبکه همکاری تجاری حدود همکاری و بازه زمانی همکاری باید مشخص بوده و طرفین متعهد شوند که از همکاری با رقبای شرکای تجاری اجتناب کنند.
همین امروز زنجیره ارزش کسب و کار خود را رسم کنید. مشتریان شما قبل از ارتباط با کسب و کارتان بر حسب نیاز با چه کسب و کارهایی در ارتباط خواهند بود؟ بعد از اینکه با کسب و کار شما ارتباط داشتند به سراغ چه کسب و کار هایی برای تامین نیاز های خود خواهند رفت؟ لیستی از برندهای طرح شده آماده کنید و برای همکاری با آنان پروپوزال خود را آماده سازید.