بسیاری از مردم فلسطین از یاسر عرفات به عنوان پدرِ انقلابِ فلسطین یاد و تعریف و تمجیدهایی نثار او میکنند. در سالمرگ یاسر عرفات، این نکته را ارزیابی میکنیم که تلاشهای وی در مبارزه با اسرائیل که از اقدام نظامی تا امضای پیمان صلح را شامل میشد ریشه در خیرخواهی او برای فلسطین داشت یا صرفا کوششی برای دستوپا کردن نام و کسب قدرتی برای خود بود. از این جهت مروری میکنیم بر شیوه رهبری و ویژگیهای شخصیتی او.
در سال 1952میلادی، یاسر عرفات به سِمت ریاست اتحادیه دانشجویان فلسطینی در قاهره رسید. در آن زمان، جنبش دانشجویی کانون مبارزات فلسطینیان بود. پس از فراغت از تحصیل در رشته عمران در سال 1956، به همراه عدهای دیگر اتحادیه دانشآموختگان فلسطینی را تأسیس کرد. در سال 1963 جنبش فتح را ایجاد کرد و در ژانویه 1969 سخنگویی این جنبش را به عهده گرفت. در فوریه 1969 رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) شد. در سال ۱۹۷۴ در کنفرانس سران عرب در تونس سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان تنها نماينده مشروع فلسطينیان شناخته شد و یاسر عرفات در همان سال، به عنوان نماينده فلسطينیان در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد.
او در حمله عراق به کويت از صدام حسين، حمایت کرد و همچنین در جنگ ایران و عراق نیز طرف عراق را گرفت.
عرفات در اکتبر 1988 تشکیل کشور فلسطین را اعلام کرد و به ریاست جمهوری آن برگزیده شد. سازمان آزادیبخش فلسطين در سال 1988 حق موجوديت اسرائيل را به رسميت شناخت و قطعنامه ۲۴۲ شورای امنيت را پذيرفت. یاسر عرفات در سال 1993 پیمان صلح بین فلسطین و اسرائیل را که به نام «پیمان اُسلو1» معروف شد امضا کرد و متعهد شد بندهای مربوط به نابودی اسرائیل را از منشور ملی فلسطین و اساسنامه سازمان آزادیبخش فلسطین حذف کند. در 14 اکتبر 1994، یاسر عرفات، شیمون پرز (وزیر وقت امور خارجه اسرائیل) و اسحاق رابین (نخستوزیر وقت اسرائیل) به طور مشترک به خاطر انعقاد قرارداد اسلو جایزه صلح نوبل را دریافت کردند. عرفات در ژانویه 1995 به ریاست تشکیلات خودگران فلسطین نائل آمد. در سپتامبر 1995 «پیمان اسلو2» در شهر طابا مصر بین عرفات و اسرائیل منعقد شد. در سال ۲۰۰۰ عرفات و ایهود باراک، نخست وزیر وقت اسرائیل، مذاکراتی را با وساطت بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا، انجام دادند که به «کمپ دیوید2» معروف شد اما این گفتوگوها نتیجهای نداشت.
یاسر عرفات اولین شخص خارجی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57، به ایران آمد و با امام خمینی و مسئولان دولت دیدار کرد. او در حمله عراق به کويت از صدام حسين، حمایت کرد و همچنین در جنگ ایران و عراق نیز طرف عراق را گرفت.
محمد عبدالرحمان عبدالرئوف القدوره الحسینی، معروف به یاسر عرفات در 24 آگوست 1929 در قاهره به دنیا آمد. در چهار سالگی مادرش را از دست داد و پس از آن تا هشت سالگی به دور از پدر و در کنار خواهر بزرگترش زندگی میکرد. عرفات رابطه خوبی با پدرش نداشت و حتی در تشییع جنازه پدرش نیز شرکت نکرد. او در سن 62 سالگی با سهی الطویل ازدواج کرد که 34 سال از او کوچکتر بود و یک دختر داشت که بسیار کم او را میدید.
فقدان حضور مادر و پدر در کودکی بیش از هر چیز به عرفات، استقلال و خودرأیی را آموخت و او را نسبت به اطرافیان بیاعتماد کرد. استقلال به قدری برای یاسر عرفات حائز اهمیت بود که در امور شخصی نیز حاضر به واگذاری امور نبود. سهی عرفات، همسر یاسر عرفات، در مورد او گفته است: «او علاقهمند است جورابهایش را خود بدوزد و حتی دکمه لباسهایش را نیز خود میگذارد. هنگامی که یکبار از او خواستم تا این کار را به جای او انجام دهم، در پاسخ گفت: ... غیرممکن است...». ویژگیهای رهبری و مدیریتی از همان دوران کودکی و نوجوانی در او نمایان بود. خواهر بزرگترش در این خصوص گفته است: «او از همان کودکی سردسته بچههای محل بود، آنها را به چند دسته تقسیم میکرد، در هنگام بازی چوبی برمیداشت و کسانی را که از دستورات او اطاعت نمیکردند، تنبیه میکرد.»
عدم اطمینان عرفات به اطرافیان به حدی بود که حتی محافظان شخصی او نیز از برنامه روزانه او خبر نداشتند. البته این موضوع با توجه به تلاشهای زیادی که برای ترور او انجام گرفته بود قابل توجیه است. علاقه او به تسلط بر تمام موضوعات به اعتیاد یاسر عرفات به کار تعبیر شده است و این جمله او را که گفته: «سیاستمدارِ شایسته، خود باید تمام اسناد و اوراق را مطالعه کند.» ذیل همین علاقه به شغل تعریف کردهاند اما شاید بتوان گفت همین وسواس نیز ریشه در شک و تردیدی دارد که نسبت به اطرافیانش دارا بوده است.
از دیگر ویژگیهای بارز یاسر عرفات، غرور و خودبزرگبینی او بود. او در جایی اعلام کرده بود: «من مهمترین انسان در خاورمیانهام» و یا در جایی دیگر گفته بود: «من و شارون [نخست وزیر اسرائیل] بزرگترین ژنرالهای تاریخیم، اما تفاوت من و او این است که من در هیچ جنگی شکست نخوردم»
او در توجیه اعمالش به هر ترفندی متوسل میشد. به طور مثال در یک سخنرانی در یکی از مساجد ژوهانسبورگ که در برابر مسلمانان ایراد کرد توافق اُسلو را همانند توافقی دانست که پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، در مکه با قبیله قریش منعقد کرد.
یاسر عرفات از پاسخگویی به رسانهها طفره میرفت و در مواقعی که پرسش خبرنگار را مطلوب نمیدانست آن را با پرسشی دیگر پاسخ میگفت و یا جریان مصاحبه و گفتوگو را به حاشیه میراند و موضوع مورد مناقشه را بیپاسخ رها میکرد.
عرفات ظاهر و پوشش مشخصی داشت و همیشه با لباس نظامی، چفیه و سلاح کمری دیده میشد. او با حفظ این ظاهر تلاش داشت عزم خود را برای مبارزه به همگان نشان دهد و خود را نماد انقلاب فلسطین معرفی کند. در آوریل 1992 وقتی هواپیمای عرفات در آسمان صحرای لیبی گرفتار طوفان شد و در آستانه فرود اضطراری قرار گرفت، یاسر عرفات سریعا گرمکن ورزشیاش را از تن درآورد، لباس نظامی خود را به تن کرد و سلاحش را به کمر بست تا اگر حادثهای اتفاق افتاد در پوشش همیشگیاش دیده شود. یاسر عرفات خود را منجی فلسطین میدانست و اصرار داشت که دیگران نیز او را به همین شکل تصور کنند. مسأله فلسطین نقش محوری و اصلی برای او داشت. وقتی از وی پرسیده شد چرا ازدواج نمیکند پاسخ داد: «من با انقلاب فلسطین ازدواج کردهام». او فدا شدن فلسطینیان در راه مبارزه را مقدس میشمرد و این امر را جزء اهداف متعالی انقلاب تصور میکرد.
عرفات در زمان تصدی ریاست سازمان آزادیبخش فلسطین و حکومت ملی فلسطین، نقطه کانونی قدرت بود و بالاترین حد از قدرت اجرایی را داشت. اگرچه مشورت هم میگرفت اما به دلیل برخوردی که با زیردستانش داشت مشورتی میشنید که با نظراتش همخوانی داشت و در حقیقت در بیشتر امور، خود تصمیمگیرنده بود. امور مالی سازمان آزادیبخش فلسطین به طور کامل زیر نظر عرفات انجام میشد به طوری که از قول یکی از اعضای کمیته مرکزی سازمان گفته شده بود در صورت عدم حضور عرفات به پنجاه سال زمان نیاز است تا سازمان خود را بازیابد.
یاسر عرفات اگرچه گفتوگوهای زیادی برای رسیدن به صلح انجام میداد اما هیچگاه از مبارزه مسلحانه دست نکشید. او از ابتدای مبارزات، خود در عملیات نظامی شرکت میکرد و از زمانی که فعالیتش در جنبش فتح را آغاز کرد هدایت شاخه نظامی را برعهده گرفت. عرفات اقدام نظامی را به عنوان اهرم فشاری برای پیشبرد اهدافش در نظر میگرفت و زمانی که ارادهای از طرف مقابل برای تن دادن به خواستههای فلسطینیان نمیدید از تهدید به اقدام مسلحانه سخن به میان میآورد. به همین منظور در 15 نوامبر 1998 بیان کرد: «اکثر ما آمادهایم بر ضد افرادی که از [ورود] نمازگزاران ما به قدس جلوگیری میکنند، سلاح به دست گیریم.»
عرفات از هرگونه تزلزل در جایگاهش ابا داشت و از هر امکانی برای تشدید این امر جلوگیری میکرد.
عرفات طی سالهایی که رهبری فلسطین را برعهده داشت از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار بود به طوری که در بین مردم فلسطین شایع بود در سرتاسر فلسطین چیزی از دید عرفات پنهان نمیماند. او به دست آوردن چنین قدرتی را برای هیچکس غیر از خود متصور نبود و تحمل حضور هیچ رقیبی را نداشت. از همینرو با شیوههایی که این امکان را فراهم میکرد به شدت مخالف بود. زمانی که یاسر عرفات در جنبش فتح، دبیر کل بود، به رغم اینکه در ماده 64 آییننامه داخلی جنبش آمده بود که دبیر کل باید دو معاون داشته باشد اما عرفات به این ماده تن نداد و معاونی برای خود انتخاب نکرد. علاوه بر این در مقطعی که عرفات به سِمت ریاست کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین رسید سمت معاونت رئیس از ساختار سازمان حذف شد. این موارد نشان میدهد عرفات از هرگونه تزلزل در جایگاهش ابا داشت و از هر امکانی برای تشدید این امر جلوگیری میکرد.
اگرچه یاسر عرفات تلاش داشت نام خود را به عنوان رهبر خیزش فلسطینیان در تاریخ ماندگار کند؛ اما در این راه، از آرمانهای فلسطین و خواستههای مردمانش کوتاه نیامد. او در جریان مذاکرات، خطوط قرمزی تعریف کرده بود و بر تحقق آنها پافشاری میکرد. چه بسا در پارهای از موارد، شکست گفتوگوها به دلیل همین اصرار او بود. عرفات سعی داشت توامان هم خود و هم فلسطین را به قله پیروزی برساند. این دو در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر بودند و نمیتوان هیچیک را مستقل از دیگری به شمار آورد. اشتباهاتی که یاسر عرفات در انتخاب استراتژیها و راهبردها مرتکب شد او و فلسطین را از رسیدن به مقصودِ مطلوب باز داشت و سرنوشت ناگواری را برای او رقم زد.
عمر مبارزات یاسر عرفات با دسیسه دشمنانش به پایان رسید و او بر اثر مسموم شدن، در تاریخ 11 نوامبر 2004 میلادی مصادف با 21 آبان 1383 جان خود را از دست داد.