آورده های دکتر جلیلی در این دوره از انتخابات قابل توجه بود و همین ها بود که باعث می شد ما با شور و شوق هواداری کنیم.
یک آورده مهم دکتر، کارنامه دولت سایه بود؛ پیگیری هشت ساله برای شناسایی و کمک به حل چالش های کشور. دکتر بعد از انتخابات ۹۲ و حتی قبل از آن، تلاش های منظمی را برای کمک به چالش های کشور سامان داده بود. خودش می گفت که سعی کرده مسئولیت های حاکمیتی اش را این گونه ادا کند و به صرف حضور در جلسات بسنده نکند. قوت دیگر دولت سایه این بود که فقط یک تلاش کتابخانه ای نبود بلکه سه ضلع کارشناسان و مدیران اجرایی و عاملان کف صحنه را دربرگرفته بود.
همین تلاش چندساله باعث شده است که نظرات دکتر درمورد سیاست ایران امروز ما شنیدنی باشد. مثلا دکتر مکررا می گفت که راه حل بسیاری از مشکلات کشور، مشخص است و جناح های مختلف هم اتفاق نظر دارند اما وجود یک سری تعارف ها، مانع اتخاذ تصمیمات جدی و نهایی می شود. یا اینکه می گفت که یکی از آسیب های بین سیاسیون ما، غلبه کار نمایشی بر کار واقعی است. بله؛ کار واقعی نیاز به سر و کله زدن با کارشناسان و مدیران اجرایی و عاملان کف صحنه و پیگیری مستمر دارد … . وقتی کار واقعی، مسئله باشد نه دعواهای زرد، تأیید، تکمیل و تصحیح فعالیت های دیگران هم معنا پیدا می کند؛ مثل تقدیر دکتر از اقدام شورای شهر تهران برای شفافیت یا تقدیر از اقدام دولت تدبیر و امید برای تسطیح بخشی از زمین های خوزستان. وقتی کار واقعی، مسئله باشد، تلاش می شود تا در کنار مبارزه با میوه های فساد، برای مبارزه با ریشه ها، سازوکارهای فسادزا هم اصلاح شود.
از نکات قابل توجه دیگر، نگاه چند وجهی به مقولات حکمرانی بود که از پختگی دکتر در این سطح از حکمرانی نشأت می گرفت: توجه به جایگاه نشاط و تفریح در تحکیم بنیان خانواده و داشتن برنامه عملی برای آن، توجه به تأثیر مقولات اجتماعی در نظام سلامت، توجه به اهمیت سلامت غذایی، توجه به تعریف قهرمان و استعدادیابی عادلانه برای تربیت نسل جوان و … .
دکتر تأکید داشت که وقتی ما می توانیم مدّعی برقراری عدالت باشیم که دوردست ترین روستاهای سیستان هم از امکانات کشور بهره مند باشند. و در عمل هم ثابت کرده بود که فقط در اندیشه ابرشهرها نیست و به فکر توسعه منطقه ای و شناخت و بالفعل کردن ظرفیت های نقاط مختلف کشور است؛ البته با کمک جوانان خود آن مناطق. در عرصه بین الملل هم دکتر علاوه بر امکان خنثی کردن تهدیدها، فرصت های قابل استفاده ای را معرفی می کرد.
احساس نکردم در نگاه دکتر این باشد که صرفا باید از مردم پذیرایی شود بلکه این عقیده را داشت که کشور باید به دست مردم اداره شود؛ از احیای تعاونی ها گرفته تا مطالبه سند تحول مناطق از جوانانشان. با وجود ظرفیت های بیشمار کشور و این نظرگاه ها، دکتر مدّعی بود در چهارسال پیش رو می توان کشور را جهش داد و جهش را هم یک ضرورت می دانست.
مجموع این آورده ها باعث شده بود که دکتر با رفقا و رقبا، بدون تعارف باشد. ما هم چنین آورده هایی را سردست حلواحلوا می کردیم و خوشحال بودیم که سیاست هنوز یاورانی دارد.
[ادامه دارد…]