این روزها بیشتر بحثها در مورد تاثیرات و پیامدهای هوش مصنوعی (AI) حول محور اقتصاد، سیاست، آرمانشهرهای فناورانه و یا پایان دنیا توسط این فناوری میچرخد. البته این مباحث، دیدگاههایی به شدت غربمحور هستند. با این حال هوش مصنوعی فناوریای است که نقش مهمی در صحنهی جهانی ایفا خواهد کرد به این معنا که تمام نظامهای فرهنگی و اجتماعی متنوع انسان در ابعاد جهانی را در برمیگیرد.
به دلیل همین جهانشمولی است که ما نیز میبایست تاثیر و نقش هوش مصنوعی را در سطح جهانی در نظر گرفته و به جای یک نگاه صرفا غربی با عینکهای متنوعی به آن نگاه کنیم. به ویژه که جهان امروز در حال حرکت به سمت و سوی یک دنیای چندقطبی است، دموکراسیها در حال مبارزه هستند و خودکامگیها هر روز ریشهدارتر میشوند.
نباید فراموش کنیم که فناوری و فرهنگ با هم در ارتباط بوده و تاثیر متقابل بر یکدیگر دارند؛ یا به قول فرنگیها؛ فرهنگ در کد و کد در فرهنگ است. فرهنگ نیز مانند فناوری، تغییرپذیر است و این روزها نیز مانند فناوری به شدت و دایم در حال دگرگونی است و اگر برخی از ابزارهای هوش مصنوعی به عوامل اجتماعی تبدیل شوند و بتوانند اقداماتی را در جوامع سببساز شوند؛ میتوان متصور شد که این ابزارها در سطحی جهانی، جنبهی چندفرهنگی به خود میگیرند. فرهنگ یک مفهوم پویا و متحول است که توسط عوامل مختلفی از جمله فناوری تاثیر میپذیرد به همین دلیل ابزارهای هوش مصنوعی که قابلیت ارتباط و تعامل با انسانها را دارند ممکن است خصوصیات و ویژگیهای فرهنگی متنوعی را به خود گرفته و در نتیجه، تنوع و تعدد فرهنگی را در سطح جهانی افزایش دهند.
هماکنون شاهد هستیم که در کشورهای آفریقایی، هوش مصنوعی به مراتب سریعتر از بسیاری از کشورهای غربی در حرفهی بازاریابی وارد شده است؛ امری که به نظر میرسد که ناشی از شرایط سخت اقتصادی و کاهش بودجهی بازاریابی به ویژه برای ایدههای خلاقانه است. کشورهای آفریقایی نیز به واقع هیچ محدودیتی برای استفاده از هوش مصنوعی اعمال نکردهاند که این مساله نوآوری با ابزارهای هوش مصنوعی را تسریع کرده است. هر چند که نوآوریهای آنها بیشتر از طریق ابزارهای هوش مصنوعی مولد بوده است نه ابزارهای دیگری مانند یادگیری ماشینی (ML) یا پردازش زبان طبیعی (NLP) که اغلب کشورهای غربی در آنها عقب هستند.
سادهترین ابزار هوش مصنوعی برای استفاده در کشورهای مختلف، هوش مصنوعی مولد (GAI) است؛ ابزارهای مدلهای زبانی مانند ChatGPT، مایکروسافت کوپایلوت، Claude، میدجرنی و غیره که استفاده از آنها در حال حاضر رایگان یا کمهزینه است. مهارتهای پایهی رایانهای و دسترسی به اینترنت تقریبا تمام چیزی است که فرد برای استفاده از این ابزارها نیاز دارد. بسیاری از جوانان آفریقایی، به ویژه در مناطق مرفهتر، دارای سواد فناوری مناسبی هستند.
سایر ابزارهای هوش مصنوعی، مانند ML یا NLP که قویتر هستند اما به منابع، مهارتها و زمان بیشتری برای پیادهسازی نیاز دارند، به احتمال زیاد با تاخیر بیشتری در کشورهای در حال توسعه مورد بهرهبرداری قرار خواهند گرفت. این وضعیت، شرایط متغیری را ایجاد میکند در آن کشورهای در حال توسعه میتوانند از برخی ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کنند اما از برخی دیگر نه. هوش مصنوعی مولد خوب است اما دامنهی آن محدود است. آفریقا از نظر استفاده از فناوری هوش مصنوعی عقب مانده است۴، اما برنامههایی برای کمک به آنها وجود دارد. در برخی از کشورهای آمریکای لاتین و آسیایی نیز شباهتهایی با آفریقا وجود دارد.
هوش مصنوعی با چالشهای فرهنگی بسیاری روبهرو است. مسالهی بعدی، مربوط به سوگیریها فرهنگی، جنسیتی و نژادی هستند که به طور ذاتی در تمام ابزارهای هوش مصنوعی کدگذاری میشوند؛ البته نه از روی قصد، بلکه به این دلیل که برنامهنویسان و توسعهدهندگان حتا از تعصبات و سوگیریهای خودشان نیز آگاه نیستند. در واقع ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است ناخواسته از تعصبات و پیشداوریهایی که در جامعه وجود دارند، اثر بگیرند. این سوگیریها ممکن است منجر به نابرابری، تبعیض، سوءاستفاده و خطا شوند. برای حل این مشکل، لازم است که برنامهنویسان و کاربران هوش مصنوعی از تعصبات خود آگاه شوند و راههایی برای جلوگیری و اصلاح آنها پیدا کنند.
گرچه برخی از افراد در این صنعت از اهمیت فرهنگ و ارزشهایی که در کد نهفته هستند، آگاه هستند اما این صنعت سابقهی خوبی در قرار دادن استانداردهای خوب یا پایدار در این حوزه ندارد. عملکرد صنعت هوش مصنوعی در رعایت اصول اخلاقی و قانونی چندان قابل دفاع نیست و این صنعت به طور کلی توانایی یا تمایلی برای ایجاد قوانین و استانداردهایی که از سوءاستفاده از آن جلوگیری کنند، ندارد.
آیا شرکتهای هوش مصنوعی مستقر در کشورهای غربی و توسعه یافته (کشورهای WEIRD) موظف هستند پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ابزارهای هوش مصنوعی خود را هنگام استفاده در کشورهای در حال توسعه نیز در نظر بگیرند؟ میدانیم که در میان ملتهای W.E.I.R.D تعصبات ذاتی وجود دارد. ابزارهای هوش مصنوعی توسعه یافته در چین به احتمال زیاد دارای سوگیریهای فرهنگی هستند که چینی محور هستند، همان طور که ابزارهای توسعه یافته در سیلیکون ولی بیشتر دارای سوگیریهای فرهنگی مردانهی سفیدپوست هستند. هند، روسیه یا برزیل نیز همین طور.
کشورهای آفریقایی از ابزارهای هوش مصنوعی مولد استفاده میکنند چرا که به راحتی قابل دسترسی هستند و هزینهی بسیار کمی دارند. اما علت اصلی این مساله چیزی فراتر از عوامل اقتصادی است. آفریقا به عنوان یک قاره، جمعیتی به سرعت در حال رشد و بسیار جوان دارد. جوانان آفریقایی تحصیلات بهتری نسبت به والدین خود داشته، ثروت رو به افزایشی دارند و بسیار نوآور هستند. ملتها آفریقایی برای رسیدن به رفاه بیشتر تلاش میکنند و انگیزهی بالایی دارند. ممکن است آنها کاربردهای بسیار ارزشمند و قدرتمندی از هوش مصنوعی مولد پیدا کنند.
ترویج ابزارهای هوش مصنوعی در کشورهای WEIRD اغلب ماهیتی بسیار فردی دارد. دغدغهی ابزارهای هوش مصنوعی مولد مانند ChatGPT ،Claude ،Midjourney و غیره؛ بیشتر این است که چه گونه میتوانند در درجهی اول برای فرد و در مرحلهی بعد برای جامعه مفید باشند. این ماهیت فرهنگی بیشتر فرهنگهای «من» محور است. فرهنگهای آسیایی و شمال اروپا بیشتر «ما» محور هستند و در آنها جامعه و گروهها مهمتر هستند.
این پویاییهای «من» و «ما» بر تکامل هوش مصنوعی و به احتمال زیاد در چه گونگی توسعه، تنظیم و گسترش ابزارهای هوش مصنوعی اثرگذار است. اتحادیهی اروپا که در آن بسیاری از اعضا بیشتر از فرهنگهای «ما» هستند تا «من»، نمونهای از واکنش فرهنگی و دیدگاه متفاوت نسبت به هوش مصنوعی در مقایسه با ایالات متحده دیده میشود که در آن حداقل مقررات در مورد هوش مصنوعی وجود دارد. همچنین نگاه کشورهایی مانند چین و روسیه به هوش مصنوعی، به عنوان کشورهایی خودکامه، بیشتر از منظر به چالش کشیدن سیاستهای جهانی و به دست آوردن مزیتهای استراتژیک هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی است. چنین کشورهایی انگیزهی بیشتری دارند تا اطمینان حاصل کنند که ابزارهای هوش مصنوعی آنها با ذهنیت فرهنگی خودکامگی آغشته شده و بنابراین هر مقرراتی به احتمال فراوان از این منظر طراحی میشود.
برخی از پیامدهای مثبت و منفی احتمالی از گسترش و توسعه عاملهای هوش مصنوعی میتواند محل مناقشه باشد. با تبدیل شدن عوامل اجتماعی به بخشی از حوزهی دیجیتال، ممکن است افراد عوامل هوش مصنوعی خود را داشته باشند؛ یکی به عنوان دستیار شخصی و دیگری به عنوان عامل هوش مصنوعی در محل کار. حتا ممکن است عوامل هوش مصنوعی دیپلماتیک برای کشورها به وجود بیاید. تصور کنید که یک جمع بزرگ از دیپلماتهای هوش مصنوعی با یکدیگر گفتوگو میکنند. تصور آن میتواند جالب باشد … اگر یک درگیری فرهنگی رخ دهد و آنها شروع به جنگ کنند، چه خواهد شد؟ … یا یک طرح صلح ایجاد کنند که میتواند جنگهای جهانی را پایان دهد؟ این یک تصور علمی تخیلی دربارهی نقش و تاثیر عوامل هوش مصنوعی در جهان است. این که چگونه عاملهای هوش مصنوعی چه گونه میتوانند در زمینههای مختلفی مانند زندگی شخصی، کاری و سیاسی با انسانها همکاری و تعامل داشته باشیند.
شاید بتوان تصور کرد که عوامل هوش مصنوعی شخصی میتوانند نقشی در کاهش نژادپرستی ایفا کنند و این واقعیت را برای انسانها روشن کنند که ما اشتراکات بسیار بیشتری با یکدیگر داریم. نمیتوان یک درمان فوری و قطعی برای نژادپرستی تجویز کرد، هر چند خیلی خوب خواهد بود. شواهد تاریخی، دادههایی هستند که هوش مصنوعی بر اساس آنها آموزش میبیند و به احتمال فراوان هوش مصنوعی شخصی نیز بر همین اساس خواهد بود. این شواهد نشان میدهند که که انسانها تجارت و روابط را به درگیری ترجیح میدهند و به نظر میرسد، این سوگیری بهتری برای گنجاندن آن در کدها باشد. بر این اساس و با توجه به اشتراکات و تفاوتهای افراد، عاملهای هوش مصنوعی میتوانند به ایجاد همبستگی و همدلی بین انسانها کمک کنند.
ما با دیدگاهها و ارزشهای متنوعی به جهان نگاه میکنیم و این تنوع میتواند به همکاری یا تعارض منجر شود. همان طور که ما به صورت فردی دنیا را متفاوت از یکدیگر میبینیم، فرهنگها و جوامع نیز چنین هستند. در گذشته، ما زمان و فضای کمی بین خود داشتیم تا بفهمیم چه گونه با هم زندگی کنیم. این زمان و فضا با فناوریهای ارتباطی امروزی که در سطح جهانی قرار دارند، کمتر است. ملتها و حتا مناطق مختلف قوانین، هنجارها و رفتارهای فرهنگی متفاوتی را پیرامون رسانههای اجتماعی ایجاد کردهاند چرا که هر یک از آنها رسانههای اجتماعی را به شیوههای متفاوتی میبینند. فرهنگ همیشه بر تکامل فناوری تاثیر گذاشته است. برای مثال، خودروهای ساخته شده در فرانسه برای چندین دهه از نظر طراحی، فناوری، کارایی و سایر ویژگیهای مورد استفاده با سایر خودروها ساخته شده در کشورهای دیگر بسیار متفاوت بودند. همچنین هنوز در فرهنگهای مختلف روشهای متفاوتی برای پاسخگویی به تلفنها وجود دارد. بنابراین اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم؛ همهی نظامهای اجتماعی فرهنگی در جهان منحصر به فرد هستند.
انتظار این که ابزارهای هوش مصنوعی، بهویژه ابزارهای هوش مصنوعی مولد، به صورت یکنواخت و مطابق فرهنگ یا ذهنیت فرهنگی هر کشور توسعه پیدا کند؛ برابر با عدم درک این موضوع است که چه گونه فناوریها برای هزاران سال در جوامع انسانی تکامل یافتهاند. ما میدانیم که کشورها در حال رقابت بر روی پیشرفت هوش مصنوعی هستند، این یک فناوری ژئوپلیتیک مهم است که از قبل از ساخت تسلیحات تا استراتژی اقتصادی نقش دارد. همین مساله، میتواند باعث شود که ابزارهای هوش مصنوعی با توجه به فرهنگها و جوامع مختلف طراحی و تولید شوند و این ابزارها به طور قطع بر روی روابط و منافع بین کشورها اثرگذار خواهد بود.
یکی از چیزهای شگفتانگیز دربارهی جهان این است که ما فرهنگهای بسیار و همهی عناصر تشکیلدهندهی که یک فرهنگ از جمله غذا، ادبیات و معماری تا سیستمهای اقتصادی و سیاسی را داریم. پس فقط طبیعی است که هوش مصنوعی نیز به همین شکل تکامل یابد. همان طور که گفته شد؛ فرهنگ در کد است و کد در فرهنگ است. این ممکن است همان چیزی باشد که در نهایت باعث میشود هوش مصنوعی بهتر برای بشریت کار کند.