محمد عالم ساعی - آریانا از ما ایران از آنها!
محمد عالم ساعی - آریانا از ما ایران از آنها!
نامگذاری جغرافیای بزرگی از شرق دور (چین و جاپان) تا مدیترانه با نام آسیا فقط اساس جغرافیایی دارد اما از دید تاریخی و ویژهگیهای نژادی، تباری، زبانی، فرهنگی و... این جغرافیای بزرگ در کل متشکل از سه پشته یا فلات بزرگ است که هر یک از آنها به دهها قوم، زبان، دین و سلسلههای فرمانروایی را در طول تاریخ خویش از گذشته تا امروز میزبان بوده است. این سه پشتهی بزرگ در منابع مختلف و در مجامع اکادمیک به ترتیب از شرق به سوی جنوب و غرب فلات چین، فلات هند و فلات ایران نامیده میشوند.اپان) تا مدیترانه با نام آسیا فقط اساس جغرافیایی دارد اما از دید تاریخی و ویژهگیهای نژادی، تباری، زبانی، فرهنگی و... این جغرافیای بزرگ در کل متشکل از سه پشته یا فلات بزرگ است که هر یک از آنها به دهها قوم، زبان، دین و سلسلههای فرمانروایی را در طول تاریخ خویش از گذشته تا امروز میزبان بوده است. این سه پشتهی بزرگ در منابع مختلف و در مجامع اکادمیک به ترتیب از شرق به سوی جنوب و غرب فلات چین، فلات هند و فلات ایران نامیده میشوند.
هرچند مرز میان این سه پشتهی بزرگ در طول تاریخ متحول بوده اما در کل مرز میان فلات ایران با فلات هند را دریای سند و مرز میان فلات ایران با چین را حوضهی تاریم (امروزه منطقهای واقع در ایالت سینکیانگ چین) تشکیل میدهد. از دید جغرافیایی کشور ما یعنی افغانستان کنونی با توجه به همین تقسیمبندی در فلات ایران واقع بوده و از همین سبب همه زبانهای بومی این حوزه از شغنی و نورستانی تا پشتو، پارسی، بلوچی، کردی، لری، پشهای و... در مجامع اکادمیک زیر نام زبانهای ایرانی؛ آیینهای شکلیافته در این حوزه همانند آیین میترایی، آیین زرتشتی و آیین مانوی آیینهای ایرانی و نیز سلسلههای بومی فرمانروا بر این جغرافیا از پیشدادی و کیانی تا مادی، هخامنشی، پارتی، ساسانی، کوشانی و... همه و همه با نام سلسلههای ایرانی شناخته میشوند.
نام این جغرافیای بزرگ یعنی پشتهی ایران در گذشتههای دور و در زبان کهن اوستایی ایریانا/ایرییانا و در منابع یونانی آریانا ذکر گردیده است. ایریانا/ایرییانای اوستایی از دورهی اشکانی و بهویژه دورهی ساسانی بهشکل ایرانشهر و ایران تغییر شکل یافته و در بعد از اسلام یعنی در دورههای سامانی، غزنوی و... تا دورههای متاخر دیده میشود که همین نام در این جغرافیای پهناور جاافتاده بوده است. چنانچه بهعنوان نمونه، محمود غزنوی بارها توسط شاعران آن روزگار از جمله ملکالشعرا عنصری بلخی و نیز حکیم فردوسی توسی پادشاه و فرمانروای ایران خوانده شده است.
در سدهی بیستم یعنی عصر شکلیابی ناسیونالیسم، کشور کنونی ایران از میان اندونیم ایران و اگزونیم پارس، اندونیم ایران را به مثابهی نام کشوری ترجیح داد اما در جغرافیای ما در گام نخست تلاش برای انکار تاریخ گذشته روی دست گرفته شد اما وقتی فهمیده شد که این تلاش بینتیجه و حاصلی جز تیشه بر ریشهی خود زدن ندارد، اینبار ساخت تاریخی جدا از آن تاریخ کهن روی دست گرفته شد و برای اینکار نامواژهی یونانی آریانا که حداقل در طول بیش از هزار و پنجصد سال از کاربرد افتاده بود و در واقع تلفظ یونانی همان ایریانا/ارییانای اوستایی و ایرانشهر ساسانی بود به میدان آورده شد. حاصل اینکه کشور ایران کنونی با تداوم تمسک به کاربرد نام تاریخی جغرافیای کهن، بهگونهی خودکار تاریخ و همه داشتههای باستانی جغرافیای فلات ایران را به خویش اختصاص داد اما کشور ما با علم کردن آریانای یونانی فقط خود را از میراث کهن جغرافیای نیاکانی محروم ساخت. اکنون اگر میبینید که نام ایران در همه کتابهای تاریخ تمدن در میان ۵ تا ۷ تمدن کهن و پرشکوه تاریخ بشر قرار میگیرد و یا سلسلههای فرمانروا یاهم شخصیتهای قدیمی منطقه ایرانی خوانده میشوند، مراد همان ایران کهن تاریخی است که بخش عمدهی آن در خارج از ایران کنونی و عمدتن در جغرافیای افغانستان کنونی قرار دارد. اما آن آریانای ادعایی ما که آن را یکی از پرشکوهترین تمدنهای تاریخ بشری میخواهیم معرفی کنیم را حتا گوگل به مشکل میتواند بفهمد که منظور از آن کدام جغرافیاست. این آریانای پرشکوه ما با تاسف حتا در حد آریانا سعید برای گوگل شناخته نیست!
به هرروی، نتیجهی منطقی اینکه؛ ملتهای هوشیار خود را حتا به دروغ به تاریخها و تمدنهای کهن میچسبانند اما ملتهای ناآگاه و پیشپابین تاریخ و تمدن خود را به دست خود به دیگران بخشیده و بعد وقتی به هوش میآیند بهجای چسبیدن دوباره به اصل خود، در مورد تاریخ خود به افسانهبافی رو میآورند!
محمد عالم ساعی