می خواهم بنویسم! فنی، کاری، شخصی...
در سال 1401 بر من چه گذشت...
سال 1401 خیلی سال مزخرفی بود غیر از حوادث روزگار و شرایط مملکت، زندگی شخصی سختی رو گذروندم میشه گفت هر دو سه ماه تو یه دردسری بودم و راستش الان که از زور فشار اتفاقات خوابم نمیبره و پناه آوردم به نوشتن میشه گفت نمی دونم دیگه چه طور میشه ادامه داد...
اولش اینطوری بود که زخمی اتفاقات سال پیش بودم و گفتم یه استراحتی کنم و تراپی که بعدش با حال خوب ادامه بدم
رفتم عینکمو برداشتم و استراحت و تا خوب شه طول کشید و بعدش مطالعه تا به یه حدی برسم که اعتماد به نفس مصاحبه داشته باشم و چندتا مصاحبه و یه شرکتی اوکی شد رفتم
دو سه ماه بعدش موعد خونم بود و دنبال خونه گشتم پیاده و تنها و بعد یه ماه گشتن پیدا کردم
بعد ولی خونه مشکل داشت دعوا و فلان تا این حد که پس بدم و اینا ولی درست شد و موندگار شدم
تا اومدم نفس تازه کنم تعدیل شدم نا نداشتم دیگه، خیلی لفت پیدا کرد همه چی، تقریبا دو ماه طول کشید تا دوباره مصاحبه بدم
الانم یه ماهه مصاحبه دادم با 5 جا، هیچ کدوم اوکی نشد
اتفاقات خوبش؟ برداشتن عینک، گرفتن مدرک اصل بعد 8و9 سال، دوتا سفر تنهایی، قوی شدن، فهمیدن نقاط ضعف
چی یاد گرفتم؟ پوزیشن های مختلف :))
صحبتم با سال بعد: آروم تر!
مطلبی دیگر از این نویسنده
سلام بر 33 سالگی
مطلبی دیگر در همین موضوع
کتاب ها چطوری تا ایتالیا آمدند
بر اساس علایق شما
آموزش ساخت اکانت پی پال