
مقدمه:
مکانیزم ماشه، یا آنطور که در ادبیات حقوقی شناخته میشود، "مکانیزم بازگشت خودکار تحریمها"، قلب تپنده و در عین حال، شمشیر داموکلس توافق هستهای (برجام) است. این مکانیزم برای تضمین پایبندی ایران به تعهداتش طراحی شد، اما فعالسازی آن نه یک اقدام دیپلماتیک ساده، بلکه فشردن دکمهای است که میتواند یک دومینوی پیچیده از بحرانهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی را به راه اندازد. از نگاه یک تحلیلگر، این رویداد صرفاً "بازگشت تحریمها" نیست؛ بلکه یک "تغییر پارادایم" (Paradigm Shift) در محیط استراتژیک ایران و منطقه است. در ادامه، پیامدهای این رخداد را در سه حوزه کلیدی واکاوی میکنیم.
فعالسازی مکانیزم ماشه، برخلاف تحریمهای یکجانبه آمریکا، دارای وجاهت قانونی در سطح شورای امنیت سازمان ملل است. این تفاوت، شدت اثرگذاری آن را به طور تصاعدی افزایش میدهد.
۱. سقوط آزاد ارزش پول ملی و تورم لگامگسیخته:
شوک روانی فوری: اولین و سریعترین واکنش بازارها، به دلیل ماهیت "خبر" خواهد بود. بازار ارز با یک شوک روانی شدید مواجه شده و تقاضا برای داراییهای امن (دلار، یورو، طلا) به اوج میرسد. این امر به سرعت ارزش ریال را به سطوح بیسابقهای تنزل خواهد داد.
قطع شریانهای درآمدی: بازگشت تحریمهای نفتی سازمان ملل، فروش نفت ایران را حتی به مشتریان فعلی مانند چین، بسیار پرریسک و تقریباً غیرممکن میکند. این به معنای خشک شدن منبع اصلی درآمد ارزی کشور و ناتوانی بانک مرکزی در مدیریت بازار است.
ابر تورم (Hyperinflation): با سقوط ارزش پول و قطع درآمدهای ارزی، هزینه واردات کالاهای اساسی، مواد اولیه تولید و تجهیزات سر به فلک میکشد. این وضعیت، تورم فعلی را به سمت "ابر تورم" سوق داده و قدرت خرید طبقه متوسط و ضعیف را به کلی نابود خواهد کرد.
۲. انزوای کامل بانکی و مالی:
بازگشت تحریم سوئیفت: تحریمهای سازمان ملل میتواند منجر به قطع دسترسی تمام بانکهای ایرانی از شبکه سوئیفت شود. این به معنای فلج شدن کامل تجارت خارجی، حتی برای کالاهای بشردوستانه است.
ریسک حداکثری برای شرکای تجاری: شرکتها و بانکهای چینی، روسی، هندی یا ترکیهای که تا امروز با پذیرش ریسک تحریمهای آمریکا با ایران کار میکردند، در برابر قطعنامههای سازمان ملل موضع بسیار محتاطانهتری خواهند گرفت. نقض تحریمهای UN ریسک حقوقی و اعتباری بسیار بالاتری دارد.
تشدید فشارهای FATF: فعال شدن مکانیزم ماشه، بهانهای قدرتمند به گروه ویژه اقدام مالی (FATF) میدهد تا ایران را به طور کامل در لیست سیاه نگه داشته و از کشورها بخواهد "اقدامات متقابل" را علیه سیستم مالی ایران اعمال کنند.
۳. فروپاشی بازارهای دارایی و فرار سرمایه:
سقوط بورس: بازار سرمایه که به چشمانداز آینده اقتصاد حساس است، با یک موج فروش سنگین و سقوط شاخصها مواجه خواهد شد. عدم قطعیت مطلق، هرگونه انگیزه برای سرمایهگذاری را از بین میبرد.
رکود عمیق در بازار مسکن و تولید: با کاهش شدید قدرت خرید و توقف پروژههای عمرانی به دلیل نبود منابع، بازار مسکن وارد یک دوره رکود عمیق میشود. بخش تولید نیز به دلیل عدم امکان واردات مواد اولیه و ماشینآلات، عملاً زمینگیر خواهد شد.
موج جدید فرار سرمایه: سرمایهگذاران داخلی باقیمانده، تلاش خواهند کرد تا به هر طریق ممکن داراییهای خود را از کشور خارج کنند که این خود به بحران ارزی دامن میزند.
پیامدهای سیاسی این اقدام کمتر از آثار اقتصادی آن نیست و میتواند کل معماری امنیتی منطقه را دگرگون کند.
۱. مرگ کامل برجام و افزایش تنش هستهای:
خروج ایران از NPT: با بازگشت تمام تحریمها، ایران دیگر هیچ انگیزهای برای پایبندی به هیچیک از تعهدات برجامی و حتی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) نخواهد داشت. این سناریو میتواند به اخراج بازرسان آژانس و حرکت ایران به سمت ساخت سلاح هستهای (یا آستانه آن) منجر شود.
افزایش احتمال درگیری نظامی: حرکت ایران به سمت غنیسازی در سطوح بالا، ریسک حمله نظامی پیشگیرانه از سوی اسرائیل یا آمریکا را به شدت افزایش میدهد. این اقدام، منطقه را در آستانه یک جنگ تمامعیار قرار خواهد داد.
۲. انزوای بینالمللی بیسابقه:
از دست دادن حمایت چین و روسیه: حتی اگر چین و روسیه با فعالسازی این مکانیزم مخالف باشند، شرکتها و بانکهای بزرگ آنها برای حفظ دسترسی به بازارهای جهانی، مجبور به رعایت تحریمهای سازمان ملل خواهند بود. این امر، عملاً چتر حمایتی این دو کشور را بسیار محدود کرده و ایران را در صحنه بینالمللی تنها میگذارد.
تضعیف مشروعیت بینالمللی: قرار گرفتن تحت فصل هفتم منشور ملل متحد و تحریمهای جهانی، مشروعیت بینالمللی نظام سیاسی ایران را به شدت تضعیف کرده و هرگونه تعامل دیپلماتیک را برای سایر کشورها دشوار میسازد.
۳. تشدید بیثباتی در منطقه:
افزایش فعالیتهای نیابتی: ایران در پاسخ به این فشار حداکثری، ممکن است فعالیت نیروهای نیابتی خود در عراق، سوریه، لبنان و یمن را تشدید کند تا هزینه این اقدام را برای غرب و متحدان منطقهایاش بالا ببرد.
مسابقه تسلیحاتی منطقهای: چشمانداز یک ایران هستهای (یا در آستانه هستهای شدن) میتواند عربستان سعودی، ترکیه و امارات را به سمت دستیابی به تواناییهای مشابه سوق دهد و یک مسابقه تسلیحاتی خطرناک را در خاورمیانه کلید بزند.
دو سناریوی اصلی پس از فعالسازی مکانیزم ماشه قابل تصور است:
سناریوی اول: اجماع جهانی: غرب موفق میشود چین و روسیه را (حداقل در عمل) با خود همراه کرده و انزوای کاملی را بر ایران تحمیل کند. این سناریو منجر به تحقق تمام پیامدهای منفی ذکر شده در بالا با حداکثر شدت خواهد شد.
سناریوی دوم: شکاف در جامعه جهانی : آمریکا و اروپا مکانیزم را فعال میکنند، اما چین و روسیه به صورت آشکار با آن مخالفت کرده و تلاش میکنند کانالهای اقتصادی محدودی را با ایران باز نگه دارند. در این حالت، اثر تحریمها همچنان ویرانگر خواهد بود، اما نه به صورت مطلق. این سناریو جهان را به سمت یک نظم دوقطبی اقتصادی بیشتر سوق میدهد، اما ایران همچنان بازنده اصلی این تقابل خواهد بود زیرا حجم تجارت با بلوک شرق به هیچ وجه جایگزین تجارت با کل جهان نخواهد شد.
نتیجهگیری:
فعالسازی مکانیزم ماشه یک "ریسک سیستماتیک غیرقابل پوشش" برای اقتصاد ایران است. این اقدام، تمام معادلات را بر هم زده و کشور را وارد یک دوره طولانی از عدم قطعیت، بیثباتی شدید اقتصادی و انزوای عمیق میکند. در چنین فضایی، استراتژی بهینه برای هر فرد یا کسبوکار، به حداقل رساندن ریسک ریالی و حرکت به سمت داراییهای امن و ارز پایه خواهد بود. این رویداد، نقطه بیبازگشتی است که میتواند اقتصاد و ژئوپلیتیک ایران را برای یک دهه آینده در مسیری تاریک و غیرقابل پیشبینی قرار دهد.