صنعت مشاوره و کوچینگ ما در یک چرخه یا بهتر بگوییم دور باطل گرفتار است.
از یک سو بعضی از مشاوران و مربیان صادق وقتی که واقعیت‌ها را در تبلیغات خودشان مثلاً برای برگزاری یک سمینار یا کارگاه مینویسند، با عدم استقبال برخی از مشتریانِ چنین سمینارها و دوره‌هایی روبرو می‌شوند؛ چون این نوع مشتریانِ هیجانی فقط علاقه دارند که جدول انواع پیشرفت را نه به صورت افقی بلکه به صورت عمودی و با حالت نردبانی و به سرعت طی کنند.
شاید برخی از این مشتریانِ کارگاه‌های مختلف آموزشی انتظار داشته باشند که مثلاً با شرکت در یک سمینار 100 هزار تومنی در کمتر از یک سال ثروتمند شوند!
آن‌ها وقتی می‌بینند که مشاور، کوج یا مربیِ درستکاری پیدا شده که چنین ادعایی را در بنر تبلیغاتی خودش مطرح نکرده، خودآگاه یا ناخودآگاه از او استقبال ضعیفی می‌کنند.
نتیجه‌ی این وضعیت، رکود و به انزوا کشیده شدن طیف درستکار و صادقِ مربیان و مشاوران است؛ از اساتید موفقیت بگیرید تا سخنرانان حرفه‌ای.
از طرف دیگر، آنان که به قول معروف، جامه‌ی مربی‌گری و مشاوره را به عاریت بر تن کرده‌اند، روز به روز انتظار و توقع و حتی بهتر است بگوییم توهم برخی از این مخاطبان هیجانی سمینارها و دوره‌های مختلف را بالا و بالاتر می‌برند، تا حدی که امر، به خود آن‌ها هم مشتبه می‌شود و می‌خواهند همه را میلیادر کنند یا شفا ببخشند و از این قبیل موارد.
مشاوران و مربیان صادق نیز در این بین به دو گروه تقسیم می‌شوند:
الف- گروهی می‌سوزند و می‌سازند و یا عطای مشاوره، کوچینگ و مربی‌گری را به لقایش می‌بخشند.
ب- عده‌ای هم تسلیم جوِ غالب شده و رو به شومنی می‌آورند؛ چون احساس می‌کنند که طلبِ بازار ایران همین است که هست!
آن‌ها احساس می‌کنند که اگر مربی خوبی باشی ولی شومنی بلد نباشی یک سکه‌ی سیاه هم به دست نخواهی آورد.
در این بین، گروهی از منتقدان نیز همیشه تمام مشاوران و مربیان را با یک چوب می‌رانند و هر روز در شبکه‌‌های اجتماعی مینویسند: چه خبره این‌همه سمینار و این‌همه مربی موفقیت و فلان و بهمان...
بخشی از حرف این دوستانْ درست است اما تکیه بر فقط اعمال مشاور و مربی‌نماها بیشتر از آنکه به ضرر آن‌ها باشد، نان مشاوران و مربیان واقعی را آجر می‌کند؛ چون اساس مشاوره و تعلیم و تربیت بر اعتمادِ متقابل استوار است و از دست رفتن اعتماد عمومی نسبت به مشاوران و مربیان، در حال حاضر نفس صنعت مشاوره و مربی‌گری را به شماره انداخته است.
یکی از پیشنهادها می‌تواند این باشد که با هر انتقاد از مشاور و مربی‌نماها، تقدیر کردن از عزیرانِ مشاور و مربیانی را که صادقانه می‌خواهند خدمت کنند یا حداقل، حرفه‌ی خود را درست انجام دهند، از یاد نبریم.
با سپاس و درود به تمامی دوستان مشاور، مربی و کوچ‌هایِ واقع بین!
