فرض کنید در اتاق دو متر در دو متری حبس شده اید و محکومید به زندگی. روی میز تحریر نشسته اید و کتاب میخوانید و ویز ویز اعصاب خردکن و مزاحم پشه ای هرازگاهی شما را می رنجاند. آن را پس می زنید و متمرکز می مانید. فضا بسته است و پنجره ای نیست و ویز ویز و پشه مرتبن به سمت شما بازمیگردند. چه میکنید؟ یک ساعت و دو ساعت و هشت ساعت که بگذرد ؛ یا واقعن عادت مکینید و می سازید و یا نهایتن دستهایتان را باز می کنید و با یک دست زدنِ سریع پشه را له میکنید و بعد دستتان را تمیز میکنید. جدای این دو ، انتخاب دیگری هم هست؟
داستان من و خیلی آدمهای دیگر درباره ی مزاحمتهای مجازی شاید چیزی در همین حدود باشد. به اندازه ی کافی صدای مزاحم را پس زده و ندیده گرفته ایم ؛ شاید در حد چند دقیقه اعصابمان از حماقت یا بهتر بگویم وقاحت بعضی از کاربرهای مجازی بهم خورده ؛ اما برای من حالا زمان مکتوب کردنِ مختصرِ واکنش است ؛ چون از "عادت به چیزی که نباید باشد" بیزارم.
دو نوع مواجهه وجود دارد وقتی کاربری بدون داشتن سوال خاصی درباره ی مطلب خاصی که نوشته اید به شما "پیغام خصوصی میدهد: یا مایل به آشنایی است (حالا از نوع آشنایی دو انسان و یا آشنایی ای که در دایره ی واژگان فارسی اسمش را "لاس زدن" می گذاریم.) ، و یا مزاحم است. تفاوت بین این دو؟ گاهی بقدر مویی باریک است. اگر حکم کلی بدهیم(بخوانید جاج کردن و آنوقت نچ نچ کنان سرتان را از راست به چپ و چپ به راست بچرخانید) ، وقتی شما به نوعی نشان می دهید مایل به ادامه یا اصلن شروع گفتگو نیستید و همچنان کاربرمورد نظر شما را تحت فشارِ پیام های بی سرو ته و عبث می گذارد ؛ این یعنی مزاحمت.
دو دلیل احتمالی که به ذهن من میرسد ؛ فرض بر اینکه مخاطب من فقط کاربران ایرانی باشند ؛ این است :
یک. طبق تجربه ی کاربر مذکور ، دختران ایرانی با نه گفتن ، منظورشان حقیقتن "نه" نیست ، بلکه شروع بازی ای است که با "دست پس زدن و با پا پیش کشیدن" در فرهنگمان توصیفش میکنیم.
دو. چون پیام "خصوصی" است و مردم نمی بینند ، اصرار مُجاز است. تجاوز به حریم ، وقت ، اعصاب و یا اصلن نخواستن یک نفر ، که فعلن فقط عکس پروفایلی است در یک اپلیکیشن موبایل ، مجاز است و اشکالی ندارد.
طبق تجربه ی من ، تعداد زیادی از این افراد که مزاحمان مجازی صدایشان میزنم ، اگر تخفیف بدهم و نخواهم بی اغراق از لفط "متجاوز" استفاده کنم، دانشگاه رفته ، تحصیل کرده و یا حتا از فارغ التحصیلان ، دانشجویان و یا کارمندانِ مراکز به نام و معتبری – حتی در سطح بین المللی- هستند. ساکن امریکا یا اروپا یا غیره بودن ، دانشجوی ام آی تی و کارمند گوگل بودن و سالها ایران زندگی نکردن ، باعث شد از انداختن تقصیر بر گردن "شرایط نابسامان و فضای بسته ی ایران" عاجز بمانم.
پس ماجرا چیست؟ اخیرا از یکی شان، که استدلالش این بود که من "دلم میخواهد" با فارغ التحصیلان فرزانگان گپ بزنم و یا "به خاطر فلان و بهمان و زمینه ی هنری مهندسی ای که داشته ای بنظرم جالب میایی و "من میخاهم" با تو حرف بزنم و تو را ببینم "، پرسیدم ، اگر مرا یا هرکس دیگری را که مایل به ادامه ی گفتگو با او بودی را در خیابان (یا محیط واقعی) می دیدی ، جلو می رفتی ، همین درخواست را می کردی و مثل الان ، این فرد همین نه را با همین شدّت میگفت ، آیا طرف را نگه میداشتی در خیابان که باید مرا قانع کنی چرا میگویی نه؟ یا راهت را می گرفتی و می رفتی؟ در جواب به سوالم درماند.
همه ی ما خوب می دانیم که نمی توانیم کسی را خارج دنیای مجازی مجبور به گفتگو کنیم ؛ چرا؟ چون مردم ما را میبینند؟ پس مسنجر(دایرکت و پی وی وی غیره) فضایی است خصوصی، که چون کسی ما را نمی بیند ، می توانیم بر خواسته ی خودخواهانه مان پافشاری کنیم و هر از چندگاهی مسج بدهیم؟ حتمن باید ما را "بلاک"(!) کنند و اگر انسانی تر و ساده تر به ما بگویند پیام نده ، ما دست از تجاوز بر نمی داریم؟ مگر غیر از این است که همین رفتار در دنیای واقعی ، استاکینگ است و جُرم است و میتوانیم صدایمان را بالا ببریم و بلند بلند شکایت کنیم؟ این مسجهای گاهی هر از چند ، آیا همان تکه پرانی خیابانی به آن شیوه ی سنتی که به یاد داریمش ، نیست؟ آیا این قشرِ آنلاین استاکرز ، همان تکه پرانندگان خیابانی را ملامت نمی کنند؟ آیا برای اینکه یک دختر(بخوانید انسان) نخواهد مزاحمش بشوند ، حتمن باید وضعیت تاهلش را در صفحه ی اجتماعیش مشخص کند؟
راه حل؟ بنظر من نام بردن عمومی و تگ کردن افرادی که بعد از اینکه برایشان به طور واضح عدم تمایلتان را توضیح دادید ، ماندند و ادامه دادند. اسمشان را بنویسید و بگذارید دوستهای مشترکتان ببینند. به همین مسخرگی و شاید عقب افتادگی. اینکار را به دایره ی اطرافتان نه ، به خودتان که بدهکار هستید ، نیستید؟ مگر داستان هشتگ می تو ، که مثل دومینویی که روی دومینوی بعدی می فاتد و سیل تغییرها و تحلیل ها را با خودش به همراه آورد، چیزی جز "اسم بردن" از متجاوزان و سکوت نکردن بود؟
به نخواستن یک انسان احترام بگذاریم. هیچ چیزی ، تاکید می کنم ، هی چیزی ، حتا دانشگاه معتبر و شرایط خوب زندگی ما ، رفتار زشت اجتماعی ما را فقط به صرف اینکه عمومی و هویدا نیست و در اینترنت است ، توجیه نمیکند.
رفتار آنلاین را یاد بگیریم. همانطور که بلدیم از مدیا استفاده کنیم ، فرهنگ حضور در آن را هم تمرین و یا حتی به هم یادآوری و بعضن گوشزد کنیم. جای تمرین رفتار آنلاین چقدر بین کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی خالی است.