پاسخ:
خواهر گرامی؛ پرسش شما نشون میده که ما با جوونی در ارتباطیم که ریههای سالم معنویتش، تحمل غبار گناه رو نداره و تمام تلاش خودشو واسه رسیدن به کمالات بیشتر و تقرب به خدای مهربون انجام میده. درمیون گذاشتن خصوصیترین حرفاتون با ما، گویای اعتمادیه که به ما دارید که خدا رو شاکریم.
خواهر گرامی؛ پرسش شما نشون میده که ما با جوونی در ارتباطیم که ریههای سالم معنویتش، تحمل غبار گناه رو نداره و تمام تلاش خودشو واسه رسیدن به کمالات بیشتر و تقرب به خدای مهربون انجام میده. درمیون گذاشتن خصوصیترین حرفاتون با ما، گویای اعتمادیه که به ما دارید که خدا رو شاکریم.
دانشجوی محترم، لازمه توجه شما رو به این نکته جلب کنیم که خطور افکاری ناراحت کننده که به صورت غیر اختیاری، ناخواسته و تکراری وارد ذهن میشه و فرد علی رغم تلاش در جهت جلوگیری از ورود اونا به ذهن، قادر به کنترلشون نیست، برای بسیاری اتفاق میفته و شما تنها فردى نیستید که از اینجور افکار مزاحم و تکرارى رنج مى برید.
حقیقت اینه که شیطون، خیلی هنرمنده. گاهی اونقدر خوب سفسطه می بافه که خیال می کنیم بزرگترین فیلسوف عالمه. گاهی اونقدر عاطفی و دلسوز نشون میده که انگار بهترین روان شناس دنیاست. اونقدر با دقت برخورد می کنه که گاه اونو فرشته ای می بینیم که داره ما رو به سوی خدا می بره. همۀ اینا واسه اینه که نقابهای او، خیلی شبیه اصله. یه وقتایی یه کار اشتباه کوچیک رو چندین برابر بزرگ می کنه و آیینه دق ما می کنه تا فکر کنیم ما اینیم و هرگز نمی تونیم کاری رو انجام بدیم که خدا رو خوشحال کنه. اون به راحتی می تونه حتی یه رفتار درست و عادی رو، اشتباه جلوه بده تا ما دست از اون و خیلی رفتارهای شبیه اون برداریم، تا به خودمون در انجام کار درست، نمرۀ کمی بدیم. نقطۀ محوری انحراف از دوستی با خدا، همین کم ارزش دیدن خودمونه. من وقتی احساس کنم ارزش کمی دارم، قطعا خودمو آمادۀ کارهای خوب که ارزش زیادی داره نمی بینم؛ مثل سکه ای که میشه باهاش فقط پفکی خرید یا انداخت گوشه ای تا از شرش خلاص شد. اما اگه بدونم تو دستم یه گوهره که می تونم باهاش همۀ عالم رو بخرم، بازم رهاش می کنم یا دنبال چیزای کم ارزش میرم؟ نه. امامان خوب ما فرمودن، ارزش شما به اندازۀ بهشته، پس خودتو کم نفروش.
حالا با این حرفا قصد داریم به کجا بریم؟ ابزارهای شیطون واسه آدما متناسب با شخصیت اوناست. قطعا من که به ندایی میرم دنبالش با شمایی که مواظب چشم و گوش و لقۀ غذا و ... هستید، برای شیطون یکجور نیستیم. اون مجبوره برای شما از ابرازهای لطیف تر و دقیقتری استفاده کنه تا لو نره. او همۀ توانشون میذاره تا همۀ موفقیتهای شما رو برای خودش تصاحب کنه و حتی قدمی عقل و احساس شما رو به عقب برگردونه. گاهی این اتفاقات خیلی خیلی نامرئی و ناهوشیار بوجود میاد. مثلا همون فکرایی که گفتید در مورد مقدسات و اهل بیت (علیهم السلام) دارید. خدا تو قرآن فرموده؛ شیطان وسوسه داره تا خودشو به شما نزدیک و شما رو از خدا دور کنه. این شما نیستید که اون فکرها رو دارید بلکه شلیک وسوسههای شیطون طرف شماست. پس این در اختیار شما نیست که شما به حساب خودتون واریز می کنید. همین خودپنداری این رفتار باعث میشه توان عاطفی و ذهنی کمتری در بقیه عبادات داشته باشید.
اجازه بدید دلتون رو به قبول این حرفها و آرامش نزدیکتر کنم با بیاناتی از امام صادق (علیه السلام). جوونی اومد خدمت ایشون و همین حرفهای شما رو عرض کرد که من فکرای بدی میاد تو ذهنم در حالیکه ازشون بیزارم. آقا فرمودن این نشونۀ ایمانه. اگه مؤمن نبودی که آزار دهنده نبود. در حدیث دیگه اى از امام صادق (علیه السلام ) مى خونیم: «ما من مؤمن الا و لقلبه اذنان فى جوفه : اذن ینفث فیها الوسواس الخناس و اذن ینفث فیها الملک فیؤید الله المؤمن بالملک ، فذلک قوله و ایدهم بروح منه»: هر مؤمنى قلبش دو گوش دارد، گوشى که در آن وسواس خناس (شیطان) می دمد، و گوشى که فرشته در آن مى دمد، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تقویت مى کند، و این همان است که مى فرماید: و ایدهم بروح منه .
هیچکدوم از مشکلات زندگی اونقدر بزرگ نیست که بتونه دل پاک و ذهن منطقی شما رو از مسیر دوستی با خدا و دوستانش جدا کنه. یقین داشته باشید که خدا اونهمه خوبی شما رو بهتر از دیگران می بینه. مطمئن باشید که او از هرکسی برای ما دلسوزتره. شک نکنید که او برای شما بهترینها رو میخواد. اینا باعث میشه شما اعتماد بیشتری بهش داشته باشید و صبرتون رو تقویت کنید. همون و صبر و درایتی که شیطون رو خلع سلاح می کنه.
خدا شما رو دوست داره. دلتون تیره نیست و احساس محبتتون کم نشده. شما خوبید. مهم اینه که اینو قبول کنید و به سوی بهتر شدن راه رو ادامه بدید و ناهمواریها رو با همون شناخت درست از شیطون و ایمان به خدا، بگذرونید.
خواهر محترم، در ادامه برای دوری از اون افکار نکاتی رو متذکر میشم، هرچند فکر نمی کنم بهشون نیازی داشته باشید:
۱ـ از آنجا که معمولاً این افکار به هنگام بیکارى به سراغ فرد مى آید، سعى کنید با یک برنامه ریزى دقیق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزى خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید. به مطالعه، نظافت اتاق، کمک به دوستان، ورزش و... مشغول باشید و هر گاه بیکار شدید خود را به کارى مشغول سازید.
۲ـ هرگاه افکار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول کار دیگرى کنید و با ایجاد حواس پرتى از آن افکار مزاحم دورى کنید.
۳ـ هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: «بس است دیگر» و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبى دیگر خواهید رفت.
۴ـ ذکر این نکته لازم است که غالبا افکار مشوش و آلوده از بازى هاى شیطان و وسوسه هاى نفس است که هدف از آن سرگرم کردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نیک است و انسان باید در برابر این نوع افکار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پرکردن فضاى قلب و سینه از یاد خداوند و ذکر او و تفکر در شگفتى هاى خلقت او جایى خالى براى شیطنت شیطان در قلب خود باقى نگذارد.
۵- تلقین؛ به خود تلقین کنید که من مى توانم شک و تردیدهایم را رها کنم و به اصول فکرى خود کاملاً باور و ایمان دارم.
۶- اذکار (لا اله الا الله) و (لاحول و لاقوة الا بالله) و تلاوت سورۀ ناس، کمک خوبی برای عبور از این افکار است.
خواهر محترم؛ عبوری بدور از افراط و تفریط، رمز رسیدن به اوج سعادتهای مادی و معنوی است.
نویسنده: عباسعلی هراتیان
میهمان
متن نظر را وارد کنید سلام منم همین مشکلو موقع نماز دارم انقدر بهم فشار میاره که سر نماز گریه میکنم و نمازم زود تموم میکنم دلم میخواد یه اسلحه داشتم همون لحظه میذاشتم روی مغز خودمو شلیک میکردم واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم تورو خدا برام دعا کنید از دست این افکار راحت شم خدا به هممون کمک کنه
بدون تردید افکاری که به ذهن تان خطور می کند از وسواس شما برمی خیزد و مال شما نیست؛ دلیلش این است که از آمدن این افکار به ذهنتان ناراحتید و عذاب می کشید در حالی که اگر این افکار ساخته شما بودند هیچگاه ناراحت نمی شدید. وقتی دزدی به خانۀ شما می آید هیچگاه به این معنی نیست که با شما نسبتی دارد. به طور حتم خطور افکار نامربوط و ناروا نسبت به مقدسات و نیز جاری کردن این گونه سخنان به معنای ارتداد و مرتد و کافر شدن نیست. حتی اگر افکار بد و یا زشتی به ذهن شما به صورت ناخواسته در خصوص مقدسات و خداوند خطور کند، به هیچ وجه گناه نیست؛ بلکه نوعی وسوسة شیطانی است که اگر به آن دامن بزنید و یا با آن به درستی مقابله نکنید ممکن است تبدیل به نوعی وسواس فکری تمام عیار گردد و موجبات آزار و اذیت بیشترتان را فراهم گرداند. پرسشگر عزیز! روزی شخصی حضور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: یا رسول الله من بسیار پریشان و آشفته حال هستم، و می ترسم که خدا مرا به جهنم ببرد، زیرا در نماز و غیر نماز توهین های بسیاری نسبت به خدا در ذهنم می آید که حالم را خراب می کند و لذا از نماز و یاد خدا ابا دارم. حضرت تبسمی کردند و فرمودند این افکاری که به ذهنت می آید از طرف شیطان است تا در رابطۀ تو و خدا ایجاد اخلال نماید تا تو را از یاد خدا دور کند، و دلیل آن که این افکار مال تو نیست این است که تو از این افکار ناراحت و نگران هستی در حالی که اگر این افکار ساختۀ تو و مال تو بودند نباید از وجود آنها چنین آشفته و غمگین می شدی، پس این افکار اگرچه در ذهن تو جاری می شود، اما هیچ گناهی بابت آن به تو تعلق نمی گیرد زیرا مال تو نیست. خداوند نیز در قرآن کریم می فرماید: همانا نجوا و خطورات ذهنی و قلبی از سوی شیطان صورت می گیرد تا اهل ایمان را غمگین و آشفته سازد و لکن این گونه خطورات هیچ آسیب و ضرری به ایمان مومنین نمی رساند چون مربوط به آنها نیست و از طرف شیطان به ذهن و قلب آنها خطور می کند؛ به همین خاطر با بی اعتنایی و بی توجهی از کنار این افکار بگذرید تا شما را رها سازند.پرسمان
میهمان
سلام من هم خیلی حرف های زشت میاد ذهنم خیلی دیوونه میشم ایا اینا گناهه مخصوصا سر نماز
بدون تردید افکاری که به ذهن تان خطور می کند از وسواس شما برمی خیزد و مال شما نیست؛ دلیلش این است که از آمدن این افکار به ذهنتان ناراحتید و عذاب می کشید در حالی که اگر این افکار ساخته شما بودند هیچگاه ناراحت نمی شدید. وقتی دزدی به خانۀ شما می آید هیچگاه به این معنی نیست که با شما نسبتی دارد. پرسشگر عزیز! روزی شخصی حضور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: یا رسول الله من بسیار پریشان و آشفته حال هستم، و می ترسم که خدا مرا به جهنم ببرد، زیرا در نماز و غیر نماز توهین های بسیاری نسبت به خدا در ذهنم می آید که حالم را خراب می کند و لذا از نماز و یاد خدا ابا دارم. حضرت تبسمی کردند و فرمودند این افکاری که به ذهنت می آید از طرف شیطان است تا در رابطۀ تو و خدا ایجاد اخلال نماید تا تو را از یاد خدا دور کند، و دلیل آن که این افکار مال تو نیست این است که تو از این افکار ناراحت و نگران هستی در حالی که اگر این افکار ساختۀ تو و مال تو بودند نباید از وجود آنها چنین آشفته و غمگین می شدی، پس این افکار اگرچه در ذهن تو جاری می شود، اما هیچ گناهی بابت آن به تو تعلق نمی گیرد زیرا مال تو نیست. خداوند نیز در قرآن کریم می فرماید: همانا نجوا و خطورات ذهنی و قلبی از سوی شیطان صورت می گیرد تا اهل ایمان را غمگین و آشفته سازد و لکن این گونه خطورات هیچ آسیب و ضرری به ایمان مومنین نمی رساند چون مربوط به آنها نیست و از طرف شیطان به ذهن و قلب آنها خطور می کند؛ به همین خاطر با بی اعتنایی و بی توجهی از کنار این افکار بگذرید تا شما را رها سازند.پرسمان
میهمان
منم یه مدتیه اینجوری شدم همش فکرای و حرفای خیلی زشت و رکیکی به خدا و ائمه توی ذهنم میاد خودم خیلی اذیت میشم ازار میبینم غیر از نماز یکم کمتره و سعی میکنم خودمو درگیر ی چیز دیگه کنم ولی وقتی نماز میخونم میاد تو ذهنم جوری که وسواس گرفتم اون نمازو از اول میخونم بخدا دارم دیوونه میشم همش حس میکنم کافر شدم فک میکنم خدا بخواطر این کارا ازم تقاص پس میگیره اگر اتفاقی برام بیفته فک میکنم بخاطر این کاراس میترسم خدا قهرش گرفته باشه باهام میدونم خدا خیلی بخشنده تر از این حرفاس ولی بخدا دست خودم نی بعضی وقتا فک میکنم نماز نخونم شاید بهتر شم ولی اصلا دلم نمیاد این کارو کنمو از نماز دور شم تروخدا به نظرتون باید همینکارو کنم؟پیشنهادتون چیه ممنون میشم جواب بدید بهش احتیاج دارم خیلی مهمه برام خسته شدم ازین افکار دوس دارم بمیرم
بدون تردید افکاری که به ذهن تان خطور می کند از وسواس شما برمی خیزد و مال شما نیست؛ دلیلش این است که از آمدن این افکار به ذهنتان ناراحتید و عذاب می کشید در حالی که اگر این افکار ساخته شما بودند هیچگاه ناراحت نمی شدید. وقتی دزدی به خانۀ شما می آید هیچگاه به این معنی نیست که با شما نسبتی دارد. پرسشگر عزیز! روزی شخصی حضور پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: یا رسول الله من بسیار پریشان و آشفته حال هستم، و می ترسم که خدا مرا به جهنم ببرد، زیرا در نماز و غیر نماز توهین های بسیاری نسبت به خدا در ذهنم می آید که حالم را خراب می کند و لذا از نماز و یاد خدا ابا دارم. حضرت تبسمی کردند و فرمودند این افکاری که به ذهنت می آید از طرف شیطان است تا در رابطۀ تو و خدا ایجاد اخلال نماید تا تو را از یاد خدا دور کند، و دلیل آن که این افکار مال تو نیست این است که تو از این افکار ناراحت و نگران هستی در حالی که اگر این افکار ساختۀ تو و مال تو بودند نباید از وجود آنها چنین آشفته و غمگین می شدی، پس این افکار اگرچه در ذهن تو جاری می شود، اما هیچ گناهی بابت آن به تو تعلق نمی گیرد زیرا مال تو نیست. خداوند نیز در قرآن کریم می فرماید: همانا نجوا و خطورات ذهنی و قلبی از سوی شیطان صورت می گیرد تا اهل ایمان را غمگین و آشفته سازد و لکن این گونه خطورات هیچ آسیب و ضرری به ایمان مومنین نمی رساند چون مربوط به آنها نیست و از طرف شیطان به ذهن و قلب آنها خطور می کند؛ به همین خاطر با بی اعتنایی و بی توجهی از کنار این افکار بگذرید تا شما را رها سازند.پرسمان
میهمان
ممنونمممم من واقعا حرفای بی شرمانه و زشتی به خدا میزنم به حدی که تا دیوانه شدم خودمو زدم و نوشتن و گاز گرفتم
به خدا فکر میکردم قراره بمیرم چون برآب من حتی از فوتش هم بدتر بود
به جونم قسم که به خدا و اهل بیت ایمان دارم و حتی تمرکز کردم رو موضوعی و تو ذهنم رو شعری تمرکز کردم و همزمان مطلبی رو میخوندم و تا آخرین حد تمرکز کردم و همون موقع شک کردم که کار شیطانه چون بدون اینکه صدای دلم قطع بشه میومد ولی عذاب وجدانم از اینکه کثیف و گناهکارم منو دیوونه میکرد و اگه واقعا اینو نمیگفتی الان با چاقو بدنم رو زخمی کرده بودم
نمیدونی چقدر خوشحال شدم از خوشحالی اشکم دراومد
راستش از بچگی این مشکل و پیدا کردم یه مدت خوب شده بودم اما وقتی به کلمه خدا می رسیدم به الفاظ ید دچار میشدم واسه همین نمی تونستم از شرم نماز بخونم الانم اینطوری اما الان آرامش بیشتری دارم به جونم قسم فکر میکردم ناپاکم
با عرض سلامی دوباره حضور پرسشگر گرامی و بسیار گرانقدر و مومن، همانطور که در پاسخ پیشین عرض کردم، ناراحتی بی حد و حصر شما از حضور این افکاری که به ذهن شما خطور داده شده اند نشانه ی ایمان والا و گرانسنگ شما به خدا و ائمه است، پرسشگر گرامی خداوند هزاران برابر بیشتر از بندگانش که او را دوست دارد آنها را دوست می دارد، حال که شما تا این حد خدا و ائمه را دوست دارید تصور کنید که چقدر خداوند به شما محبت دارد و دوست تان می دارد. همانطور که عرض کردم این افکاری که به اجبار به ذهنتان می آید مال شما نیست زیرا اگر مال شما و ساخته ی شما بود هرگز از حضور انها در ذهن تان اینهمه اظهار ناراحتی و ناشکیبایی نمی کردید و تا از ناراحتی تا حد دیوانه شدن پیش نمی رفتید، این افکار مال شما نیست لذا به حضور آنها واکنش نشان ندهید و با آنها درگیر نشوید اجازه دهید بیایند و بروند وقتی شیطان ببیند که شما محلی به این افکار نمی گذارید از خطور انها به ذهن شما منصرف می شود. شما کارخودتان را بکنید و به عشق ورزی به خدا و ائمه بپردازید و صفا کنید و به این خطورت اصلا توجه نکنید زیرا درگیر شدن با آنها دون شان شما است، آن افکار مثل افراد لات، گدا، بی سواد، بی شعور و ژنده پوشی هستند که گاهی در خیابان می بینید و اگر با این افراد درگیر شوید همه به شما می گویند اصلا در شان شما درگیری با این افراد پست نیست بگذارید بیایند و بروند چه کار به کارشان دارید؟پرسمان
میهمان
من سن ۱۵ سالگی وسوسه فکری شدم یهو یه حرف بد به خدا چیزی اومد رو زبونم بعد پست سر هم چوری که شوگه شدم همش تنهایی گریه میکردم بعدبعد سه ماه واسم فکر شد جوری که همیشه بهش فک میکردم وقتی مدرسه میرفتم احساس میکردم جلوی۳خیابون یا هر جای بد دیگه به خدا فش میدن حتی مدرسه که میرفتم به اسم خدا حساس شده بودم بعدش فکرام بزرگو بزرگ شدن الان مغزم پرشده از این فکرا احساس میکنم عادتم شده چهارده سال قبل این اتفاق برام افتاد الان ۲۷سالمه حتی نمازو روزه هم نمیتونم بگیرم الانم خیلی بشیمونم که بهش پرو بال دادم نمیتونم چکار کنم واقعا
پرسشگر محترم، نگرانیتان را درک می کنم. رمز موفقیت بر اینگونه افکار 1- نترسیدن، و فرار نکردن 2- حفظ آرامش فکری و بدنی 3- مواجهه با افکار 4- ذکر "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم" است. الف: پوزه سگ رو به خاک بکشید. حتماً شنیدهاید که میگویند در زمان حمله سگ، آرامش خود را حفظ کنید و اصلا فرار نکنید، چون فرار باعث میشود سگ جسورتر شود و شما را اصلاً رها نکند. پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) خیلی زیبا افکار شیطانی را توصیف کرده: شيطان پوزهاى مانند پوزه سگ دارد كه آنرا بر روى دل انسان مىگذارد و سعی میکند شهوتها و لذّتها را به او يادآورى كند و آرزوها را به سراغش مىآورد و در دلش وسوسه مىكند تا او را درباره پروردگارش به شكّ اندازد (ميزان الحكمه، ج13، ص153) خب حالا که فهمیدی توی این چند روز این سگ به تو حمله کرده و سر و صداهاش آرامش را از تو سلب کرده؛ به شما پیشنهاد میکنم هر وقت افکار توهین آمیز به ذهن شما خطور کرد اصلاً مضطرب نشوید و سعی کنید با نفسهای عمیق آرامش خودت رو حفظ کنی و مطمئن باش این سگ قدرت ندارد به تو آسیبی برساند. وقتی آرام گرفتی با شجاعت به افکارت نگاه کن و آنها را در ذهن خود مرور کن و ببین حرف حسابشان چیست، همین توجه و دلیری شما سگ را شرمنده و مأیوس میکند. ب: ذکر بگویید اینگونه افکار گاهی زمان بیکاری به طور اتوماتیک به ذهن انسان حملهور میشوند برای همین باید زنجیرهی این افکار را پاره کرد. شما میتوانید با پر کردن اوقات بیکاری خود و یا تغییر موقعیت، حواس خود را به کاری دیگر جلب کنید. یکی از کارهایی که امامان معصوم به آن توصیه کردهاند تا جلوه حمله شیطانی گرفته شود، گفتن بعضی اذکار است. در واقع ذکر گفتن نوعی پاتک در مقابل وسوسههای شیطان است. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سفارش کردند در زمانی که پوزه شیطان بر روی سینهی انسان قرار دارد؛ ذکر «اَعُوذُ بِاللّهِ السَميعِ العَلِيمِ مِنَ الشَيطانِ الرَجِيمِ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ اَن يَحضَرُونَ اِنَّ اللّهَ هُوَ السَميعُ العَليمُ» را زمزمه کنید؛ شیطان پوزهاش را از روى دل كنار مىبرد (ميزان الحكمه، ج13، ص153). دیگر ذکر (لا الهَ الا الله) و (لاحولَ و لاقوةَ الا بالله) و تلاوت سورۀ ناس، کمک خوبی برای عبور از این افکار است (کافي، ج2، ص 424) . نکته بسیار مهمی که باید در هنگام ذکر گفتن رعایت کنید، این است که با آرامش، شمرده و با توجه ذکر بگویید. ج: از قانون خلاء استفاده کنید افکار منفی مثل موریانه انرژی انسان را تحلیل میبرند و اینقدر در ذهن انسان جا خوش میکنند که مجال ورود افکار دیگر را نمیدهند. برای همین باید از قانون خلاء استفاده کنید و ذهن را از افکار مزاحم خالی کنید تا جا برای افکار دیگر باز شود. برای این کار افکار و نگرانیهایتان را بنویسید و سعی کنید تا با نوشتن ذهن خالی شود و یا در جلوی آیینه قرار بگیرید و در حالی که به دو چشم خود خیره شدهاید، با آرامش تمام افکار منفی را با اونی که در آیینه هست، در میان بگذارید. برای مشاوره و راهنمای بیشتر راه های ارتباطی زیر را انجام دهید: ** درج سوال در همین سایت : http://moshavereh.porsemani.ir/soal ** درج سوال به وسیله پیامک : ۳۰۰۰۱۶۱۹ ** درج سوال در سایت پرسمان : http://www.porseman.org/q/newq.aspx ** درج سوال به وسیله ایمیل : info@porseman.orgپرسمان
میهمان
سلام واقعا ازتون ممنونم
میهمان
منم همین فکرایه میاد تو ذهنم چکار کنم باردارم همش حرفایه بد میاد تو ذهنم
پرسشگر گرامي! اگر افکار منفی و توهین آمیزی در خصوص مسائل دینی و اعتقادی به ذهن تان خطور می کند، جای نگرانی نیست و به هیچ وجه نشانه ضعف ایمان، ارتداد و کافرشدن شما نیست. بهترین راه برای مقابله با این گونه افکار «بی اعتنایی و بی توجهی» است. هر چقدر شما به این گونه افکار مزاحم توجه کنید و به نشوار ذهنی آنها بپردازید بیشتر اذیت خواهید شد. برای مقابله با این گونه افکار می توانید از تکنیک های زیر استفاده کنید: 1. هر روز به خود تلقين كنيد كه من قادرم افكار مزاحم و ناخواسته را كنار بگذارم. تلقين يكى از راههاى مبارزه با افكار منفى و مزاحم است. می توانید اين جمله را با خود تلقين كنيد و هر روز يا شبها قبل از خواب و مواقع دیگر آن را چندین بار تكرار كنيد: «من به خوبي ميتوانم اين افكار را از خود دور كنم». 2. هرگاه افکار مزاحم به سراغ شما آمد، سریعاً وسط افكار خود بپرید و به خود فرمان ایست و توقف بدهید و بگوييد: «بس است ديگر» و بدين وسيله رشته افكار را قطع كرده و خود را مشغول كار ديگرى كنيد و با ايجاد حواسپرتى اختیاری از آن افكار دورى بجویید. 3. يكي ديگر از تكنيك هاي موثر در اين باره اين است كه كش نازکي به مچ دست خود ببنديد و با شروع افکار مزاحم آن كش را كشيده و رها كنيد طوري كه اندك سوزشي به مچ دست تان وارد شود، آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد؛ مثلاً عدد 100 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد؛ تا با احساس دردى كه روى مچ دست تان ايجاد مى شود و نیز با شمارس اعداد، از آن فضاى روانى بيرون آیيد و ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض شود. 4. پاسخ افکار منفی و مزاحم را با افکار مثبت بدهید، البته گاهی مواقع به سختی می توان افکار منفی را از ذهن خارج کرد در این گونه مواقع، بیان مکرر عبارات مثبت به جای آنها می تواند مفید باشد. 5. تغییر موقعیت، جابه جایی مکانی و ایجاد مشغولیت های فکری و عملی از دیگر راهکارهای مقابله با افکار منفی و مزاحم می باشد، می توانید به محض خطور این گونه افکار، مکان خود را تغییر دهید و با مطالعه کتاب، مجله و روزنامه و یا با تماشای تلویزیون، گفتگو با اعضای خانواده و... موضوع ذهنی تان را تغییر دهید.پرسمان
میهمان
سلام من خانمی ۳۱ ساله هستم به تازگی از این مسئله توهین به مقدسات رنج بسیاری میبرم من چند سال پیش هم دچار این وسواس بودم اما با این تفاوت که باردار نبودم اما الان وقتی هم به بچه کوچیکیم فکر میکنم هم به نوزادی که در راه دارم دیونه میشم خدایا آخه چرا الان که باید خوشحال وراضی از موهبتت باشم گرفتار شدم ایبقدر حالم بد میشه که روزی دو سه بار خودمو میزنم تا شاید خدا منو بخشه وبلایی سر بچه هام نیاد آخه اصلا دوست ندارم حتی اگه وسوسه از طرف شیطونه بیاد تو ذهنم با خودم میگم آخه مگه من چه مشکلی با خدا دارم من تازه اونایی که اینقدر تو زندگی بهم بد کردن اینجوری توهین نکردم بعد شیطون این جرات وجسارت و از کجا اورده نکنه این خوده منم دوباره میگم اگه منم چرا ناراحت میشم اگه من نیستم چرا میاد به ذهنم مخصوصا وقتی یه جایی یه نجاستی چیزی باشه بیشتر این افکار میاد سراغم دوست دارم بمیرم و فقط تو اون دنیا عذاب بکشم ولی تینطوری نباشم میگم خدایا چرا همه خوشحالن و من همش درگیر ذهنمم بعد میگم خوب بین خیر وشر نیفت بذار دونیکمره مغزت با هم جدال کنن تا خسته بشن بعد یاد حرفای پیامبر اکرم میفتم که میگه با کی از این حرفا که تو ذهنتون میاد نداشته باشید گناهی که به اختیار انسان انجام نشه گناه محسوب نمیشه اگه به کردار و گفتار منجر بشه اونوقت گناه ولی بازم خودمو درگاه خدا شرمنده میدونم و عذاب وجدان دارم آیا بارداری تا حالا دچار همچین گرفتاری شده بلایی سر بچش نیومده خدا منو به واسطه گناهی که تو ذهنم میکنه پای بچه هام تمام نمیکنه تورو خدا کمکم کنید
با عرض سلام حضور بنده ی بسیار خوب پروردگار مهربان و با تسلیت ایام شهادت ابی عبدالله الحسین و یاران با وفایش، پرسشگر گرامی، اگر این توهین ها از طرف شما بود هیچوقت چنین برنمی آشفیتید و اینگونه رنج نمی کشیدید و آرزوی مرگ نمی کردید.روزی شخصی حضور پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه وآله رسید و عرض کرد: یا رسول الله من بسیار پریشان و آشفته حال هستم، و می ترسم که خدا مرا به جهنم ببرد، زیرا در نماز و غیر نماز توهین های بسیاری نسبت به خدا در ذهنم می آید که حالم را خراب می کند و لذا از نماز و یاد خدا ابا دارم. حضرت تبسمی کردند و فرمودند این افکاری که به ذهنت می آید از طرف شیطان است تا در رابطه ی تو و خدا ایجاد اخلال نماید تا تو را از یاد خدا دور کند، و دلیل آن که این افکار مال تو نیست این است که تو از این افکار ناراحت و نگران هستی در حالی که اگر این افکار ساخته ی تو و مال تو بودند نباید از وجود آنها چنین آشفته و غمگین می شدی، پس این افکار اگر چه در ذهن تو جاری می شود اما هیچ گناهی بابت آن به تو تعلق نمی گیرد زیرا مال تو نیست. خداوند نیز در قرآن کریم می فرماید: همانا نجوا و خطورات ذهنی و قلبی از سوی شیطان صورت می گیرد تا اهل ایمان را غمگین و آشفته سازد و لکن این گونه خطورات هیچ ضرری به ایمان مومنین نمی رساند چون مربوط به آنها نیست و از طرف شیطان به ذهن و. قلب آنها خطور داده می شود. پرسشگر عزیز، ما در قبال کارهای ارادی خود مسئولیم و مورد بازخواست قرار می گیریم نه اموری که خارج از اراده و اختیار ما است، و افکار این چنینی که در وسواس فکری به صورت اجباری و غیر ارادی سراغ ما می آید خارج از اراده و اختیار است لذا هیچ گناه و عذابی در رابطه با آنها به ما تعلق نمی گیرد. لذا با خیال راحت به امور معنوی خود برسید با این افکار درگیر نشوید و به آنها اجازه دهید بیایند و بروند، اگر با این افکار درگیر شوید سمج تر می شوند. پرسشگر گرانقدر، ناراحتی شما از وجود این افکار نشاندهنده این است که دارای فطرتی زلال هستید و از مومنین خوب و دوستان خداوند به شما می آیید. این افکار از شما نیست پس با خیال راحت به زندگی معنوی خود بپردازید. وقتی دزدی به خانه ی تان می آید به این معنی است که آن دزد با شما نسبتی دارد؟! قطعا این طور نیست. تمهیدات زیر می تواند موجب کاهش این خطورات شود: 1- در روز زمانی را برای آمدن این افکار به ذهنتان اختصاص دهید مثلا از ساعت 8 تا 8 و ذه دقیقه، سپس کشی را دور مچ خود بیاندازید، و وقتی این افکار به ذهن شما هجوم آوردند، کش را کشیده و رها کنید و به این افکار بگویید که بروند و ساعت مقرر بیایند، به این وسیله این افکار به تدریج تحت کنترل شما در خواهند آمد. 2- وسواس فکری ریشه در اضطراب دارد لذا هنگامی که به ذهن شما هجوم می آورند پنج بار از راه بینی تنفس عمیق دیافراگمی داشته باشید و هر بار هوا را به مدت هفت ثانیه در ششهای خود نگه دارید و سپس به تدریج از راه دهان تخلیه نمایید این کار اضطراب شما را کاهش می دهد و زمینه را برای اجرای تکنیک فوق مهیا می سازد. 3- هیچگاه با این افکار درگیر نشوید و اجازه دهید که در ساعت مقرر به ذهن شما بیایند و وقتی وقت تمام شد به آنها بگویید که کارهای دیگری مانند درس برای کنکور دارید و بیشتر از این نمی توانید پذیرای آنها باشید از آنها بخواهید که بروند و فردا در وقت تعیین شده تشریف بیاورند. با مهربانی و پذیرش. نکته مهم بعدی که تاثیر مطلوبی روی شما و فرزندتان خواهد گذاشت استفاده از تکنیک تنش زدایی یا ریلکسیشن است، اگر این تکنیک را یاد بگیرید و روزی دو یا سه بار(صبح، عصر و شب یا صبح و شب) انجام دهید همانطور که عرض کردم تاثیر مطلوبی روی شما و فرزندتان خواهد گذاشت. پژوهشگران در پژوهشهای خود پیرامون این تکنیک کاربردی که در سایتهای مختلف قابل روئیت است، اثبات کرده اند که بکار گیری این تکنیک در بسیاری از موقعیتهای اضطراب زای زندگی تاثیر بسزایی در کاهش اضطراب دارد، این محققان در منابع به حدود سی وپنج مشکلی که با بکار گیری این تکنیک برطرف می شود اشاره کرده اند. شما می توانید با مراجعه به یکی از مراکز مشاوره و روان درمانی نسبت به آموزش یکی از روشهای آن اقدام نمایید. من در زیر به برخی از مشکلاتی که با این تکنیک می توان برآنها غلبه کرد برای شما برمی شمرم. الف- سردرد ناشی از انقباض عضلات جمجمه، سردرد های مزمن تنشی به دلیل تنش بیش از حد در عضلات اسکلتی سر و گردن آغاز می شوند و آموزش تنش زدایی تدریجی در تقلیل سردرد تنشی اثر غیر قابل انکاری دارد. ب- میگرن که به عنوان ضربان یک جانبة سردرد(فقط در یک قسمت از سر) که از درئن و یا اطراف چشمها آغاز می شود تعریف شده و اغلب بوسیلة یک بو، دل بهم خوردگی، تهوع، و....برانگیخته میشود و گاهی توام با روان بی اشتهایی، حالت تهوع، استفراغ کج خلقی، حساسیت، اختلال بینایی است. البته بیمارانی که تمرین منظم خانگی داشته اند رضایت خیلی بیشتری از کاهش سردردها داشته اند. پ- تقلیل اضطراب و درمان انواع هراسها مانند هراس از گربه، حساسیت زدایی نظامدار یکی از اصلی ترین شیوه های درمانگری در انواع هراس است و تنش زدایی یکی از مولفه های اصلی این روش به حساب می آید. ت- با کاهش اضطراب به دنبال تنش زدایی، بخاطر کم شدن دفاع های ایمنی بدن که در حالت اضطراب براه می افتند، تحمل ما در تحمل تنیدگها افزایش می یابد. ث- تقلیل رگه های اضطرابی و تظاهرات اضطرابی زنان بار دار ج- درمان اضطراب امتحان چ-تقلیل اضطراب کودکانی که در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند. ح-تقلیل عوامل اضطرابی شخصیت مانند، تنش عصبی، ضعف من، اضطراب پارانویا گونه، نداشتن تصویر روشن از خود،و.... خ- درمان فشار خون، آرامش با افزایش سرم k+در خون رابطه مثبت و معنی دار دارد و k+ نیز با سلامت روانی رابطة مثبتی دارد و تنش زدایی با کاستن از ضربان قلب باعث افزایش این سرم در خون می شود. د- درمان بی خوابی و اختلالهای مربوط به خواب. (تنش زدایی بدنی به این افراد کمک می کند که بسرعت بخواب روند.) ذ- روش مقابله ای در بیماران مبتلا به سرطان و نیز تقلیل برانگیختگی این بیماران هنگام شیمی درمانی ر- درمان و پیشگیری از عود و رشد بیماریهای روان- تنی ز- بهبود بیماریهای تنی روانزاد ژ- کاهش ناراحتی هاو تنیده گیهای ناشی از بیماریهای قلب و عروق ط- تقویت حافظه( بهبود فرآیند ضبط، باز شناسی، و اندوزش اطلاعات) ظ- تغییر و تقلیل رگه های اضطرابی شخصیت ع-کنترل و غلبه بر لکنت زبان غ- تقلیل حملات صرع ف- بهبود کودکان مبتلا به فزون کنشی ق- درمان بیماران مبتلا به آسم ک- تقلیل دردهای مربوط به قاعدگی گ- کاهش اسپاسمهای عضلانی در بیماران مبتلا به فلج مغزی ل- بهبود تمرینهای ورزشی و دستیابی به استعدادهای کامل خود در ورزش م- بهبود عملکردهای اجرایی و فعالیت های شغلی ن- افزایش اعتماد به نفس در برخورد های اجتماعی ریلکسیشن انواع و اقسامی دارد که یکی از راحترین آنها روش ریلکسیشن خوزه سیلوا است، ، بدين ترتيب كه در جاي خلوتي روي صندلي راحتي بنشينيد تمام چيزهايي كه به بدن شما فشار وارد مي آورد مثل ساعت گردنبند كمربند و... از خود جدا سازيد تنفس شكمي عميق بكشيد و بعد از شمارش تا 8 آنرا به آرامي از بيني خارج سازيد بعد از اينكه سه بار اينكار را كرديد چشمانتان آرام را ببنديد و آنگاه از 25 به آرامي شروع به شمارش معكوس نماييد و به تنفس عميق ديافراگمي ادامه دهيد آنگاه بعد از رسيدن به صفر( كه حدود بيست دقيقه طوال مي كشد، نفس عميقي بكشيد و چشمانتان را به آرامي باز كنيد دو هفته اول روز دو الي سه بار اينكار را بكنيد بعد از عدد 50 شروع كنيد بعد 75 بعد عدد 100 در حين انجام تمريت تمركز خود را از روي عدد برنداريد و همواره روي آنها زوم نماييد. بعد از مدتي احساس خواهيد نمود اضطراب از وجود شما رخت بربسته است البته اگر اين تمارين را زير نظر يك رواندرمانگر انجام دهید بهتر است، در اثناء این عملیات باید آنچه را که باعث اضطراب شما می شود را بطور محسوسی بذهن آورید تا تدریجا ذهن شما نسبت به موضوع مصونیت پیدا کند و دیگر از آن پریشان نگردد. روش دیگر ریلکسیشن اینست که در محل آرامی که حتی الامکان صدای مزاحم یا مسئله آزار دهنده ای وجود نداشته باشد خیلی راحت دراز بکشید و فقط به کاری که در حال انجام آن هستید توجه داشته باشید. همین طور که دراز کشیده اید و تنفس عمیق دیافراگمی می کشید کم کم چشمان خود را ببنیدید و بر عضلات انتهایی بدنتان که انگشتان پاها هستند تمرکز کنید و به آرامی آنها را شل کنید و هرگونه انقباضی را از بین ببرید کم کم آرامش عضلانی را منتشر کرده و سعی کنید عضلات و مفاصل کف پا سپس مچ ها و همینطور به تدریج ساقین، زانوها، عضلات ران ، نشیمنگاه، شکم ،سینه و.... همینطور تا چشمها و ابروها وپوست سر را در انبساط کامل عضلانی فرو ببرید این تمرین از لحظه شروع تا آرامش همه اعضای بدن حداقل باید 5 الی 10 دقیقه طول بکشد پس از رسیدن به نقطه انتهایی بدن که پوست سر است دقایقی را در این حالت سپری کنید وسپس خیلی آرام و با طمانینه با گشودن چشمها و حرکات خیلی آرام و کوچک از این حالت سرشار از آرامش خارج شوید، در صورت تمایل می توانید حین انجام تمرین یک فایل صوتی آرامش بخش را بطور همزمان گوش کنید به شرطی که موجب بهم خوردن تمرکز و آرامشتان نشود. این تمرین را چند روز متوالی و در نوبتهای دلخواه انجام پس از چند روز که این تمرین را بصورت متوالی و روزی حد اقل دو بار انجام دادید قطعا آثار آن را در آرامش روانی خود مشاهده خواهید کرد البته به محض مشاهده آرامش آنرا قطع نکنید و به تمرین ادامه دهید. در روش سوم به مُراجع ياد داده ميشود تا ماهيچههاي مختلف بدن خود را به آرامش كامل در آورد. به طور كلي, در آموزش آرميدگي درمانگر از مراجع ميخواهد تا ابتدا يك دسته از ماهيچههاي بدن خود را به حال انقباض در آورد و بعد آنها را شل كند تا اينكه احساس شل شدن وآرميدگي را در دسته عضلات احساس نمايد. بعد از مراجع خواسته ميشود تا اين تمرين انقباض –شل كردن را با تمامي قسمتهاي بدن خود( مانند ماهيچههاي بازوها, گردن, صورت, شانهها, پاها, و غيره) انجام دهد. هرچند كه اين تمرينها ممكن است چندين جلسه به طول انجامند, اما سرانجام مراجع قادر خواهد بود كه در يكي دو دقيقه به حالت آرميدگي كامل درآيد. پس از آنكه مراجع شيوه ي آرميدگي عضلاني را در حضور درمانگر تمرين كرد, از او خواسته ميشود تا آن را در منزل نيز تمرين كند. در واقع هنگامي كه درمانگر درطي جلسات مصاحبه با مراجع به جمع آوري صحنههاي اضطرابزا ميپردازد بايد از او بخواهد كه در بين جلسات مصاحبه تمرين آرميدگي كند. بنابراين, دو جنبه ي مهم حساسيتزدايي منظم, يعني آموزش آرميدگي و تهيه يک سلسله مراتب موقعيتهاي خيالي نامطبوع, چندين جلسه پا به پاي هم پيش ميروند. تمرينهاي آرميدگي بايد آنقدر ادامه يابند كه وقتي كار حساسيتزدايي آغاز ميشود, بلافاصله پس از اينكه مراجع روي صندلي راحتي دراز كشيد بتواند به حالت آرميدگي برسد. جدول زير مراحل آموزش آرميدگي را نشان ميدهد. در زير دستورالعمل مربوط به تمرين آرميدگي عضلاني(اين دستورات را ميتوان روي نوار ضبط نمود و در تمرين آرميدگي در منزل از آن استفاده كرد). ( از مارتين وپييير,1992) 1- به اين دستورات بادقت گوش كن. آنها به شما كمك ميكنند تا بتوانيد به حالت ارميدگي درآييد. هر زمان كه من مكث ميكنم, انچه را كه پيش از مكث من انجام ميداديد ادامه دهيد. حالا چشمانتان را ببنديد و سه بار نفس عميق بكشيد.(م)(م) 2- دست چپ را مشت كن. آن را محكم مشت كن و به انقباض و فشاري كه احساس ميكني خوب توجه كن.(م) حالا شل كم.(م) 3- بار ديگر دست چپ را محكم مشت كن وبه احساس انقباض آن خوب دقت كن. (م) وبار ديگر شل كن و به از بين رفتن تنش انگشتانت فكر كن. (م) (م) 4- دست راست را محكم مشت كن. تا آنجا كه ميتواني انگشتانت را فشار بده و احساس تنش را در انگشتان, دست و ساعدت حسن كن. (م) حالا شل كن. (م) 5- بادديگر دست راستت را محكم مشت كن. (م) و بازهم شل كن. (م) 6- دست چپت را محكم مشت كن وسادعت را خم كن تا ماهيچههاي ساعدت منتشر ميشود و از راه انگشتانت خارج ميشود حس كن. (م) (م) 7- حالا دستت ر امشت كن وساعدت را خم كن تا ماهيچههاي ساعدت راسست سفت شوند. آن را محكم نگه دار و احساس تنش را حس كن. (م) حالا شل كن. فكرت را روي احساسي كه در طول دستت منتشر ميشودمتمركز كن. (م) 8- حالا دو دست را باهم مشت كن وآنها را خم كن تا كاملا سفت شوند. آنها را به همان حالت نگهدار و تنشي را كه به وجود آمده است حس كن. (م) حالا شل كن و احساس گرما و ارميدگي را در سراسر ماهيچههاي دستانت حس كن. تمام تنش از راه انگشتانت خارج ميشوند. (م) (م) 9- حالا پيشانيت را چروك كن و چشمانت را سفت ببند سعي كن اين حالت تنش را در پيشاني و چشمان خود احساس كني. حالا شل كن. حالت آرميدگي را در چشمان خود حس كن. حالا شل كن. (م) (م) 10- خوب, آروارههايت را برروي هم فشار بده و چانهات را بلند كن تا ماهيچههاي گردنت سفت شوند. در هيمن حالت نگهدار, به سختي دندانهايت را برروي هم فشار بده, حالت تنش گردنت را حس كن و لبانت را شديدا بر روي هم فشار بده. حالا شل كن. (م) (م) 11- حالا, برروي هم, پيشانيت را چروك كن وچشمانت را سفت ببند, سخت دندانهايت را به هم بفشار, چانهات را بلند كن وگردنت را سفت كن, و لبانت را برروي هم فشار بده. دريان حالت باقي بمان و احساس تنش را در پيشاني, چشمها, آروارهها, گردن ولبانت حس كن. همين جور بمان. حالا شل كن. كاملا شال كن واز احساس خوش آن لذت ببر. (م) (م) (م) 12- حالا هر دو شانههايت را تا آنجا كه ميتواني محكم به جلو فشار بده تا آن حد كه احساس كني ماهيچههاي پشت به ويژه ماهيچههاي بين تيغههاي شانهات, كشيده ميشوند. فشاربده, سفت نگهدار. حالا شل كن. (م) (م) 13- باز هم بارديگر شانههايت رابه جلو فشار بده و همزمان ماهيچههاي شكمت را منقبض كن و تا ميتواني شكمت را توبده و تنش را در تمامي بالاتنهات حس كن. (م) (م) 14- يك بارديگر شانه هايت را به جلو فشاربده, ماهيچهاي شكمت را منقبض كن, تا ميتوان شكمت را توبده و تنش را در تمامي بالاتنهات حس كن. حالا شل كن. (م) (م) 15- خوب حالا ميخواهيم همه ي ماهيچههايي را كه تا كنون تمرين كرديم مرور كنيم اول سه تا نفس عميق بكش. (م) (م) آمادهاي؟ حالا دو تا دست را محكم مشت كن و انها را خم كن و ماهيچههاي دو سر ساعدهايت را كاملا فشار بده. پيشانيت را پرچين و چروك كن. چشمانت را محكم ببند. آروارههايت را محكم به هم فشار بده, چانهات را بالا بگير و لبهايت را به هم فشار بده. شانههايت را به سمت جلو فشار بده و ماهيچههاي شكم را محكم توبده. در هيمن حالت نگهدار. فشار فوقالعاده را در تمامي اين قسمتها حس كن. حالا شل كن. نفس عميق بكش. حالت تنش را كه از بين ميرود حس كن به ارامش كامل سراسر بدنت فكر كن- در بازوهايت, در سرت, در شانههايت, در شكمت. فقط خودت را رها كن. (م) (م) 16- حالا به سراغ پاها ميرويم. پاي چپ را از ناحيه ي قوزك به عقب خم كن و انگشتان پا را به طرف بالا محكم خم كن طوري كه عضله ي پشت ساق پا ورانت كاملا به حالت كشيده درآيند. انگشتان پايت را به بالا فشار بده و پاشنه ي پايت را محكم به پايين فشار بده. حالا شل كن. (م) (م) 17- يك بار ديگر, پاي چپت را درناحيه ي قوزك به عقب خم كن و انگشتان پا را به طرف بالا محكم خم كن طوري كه عضله ي پشت ساق پا و رانت كاملا به حالت كشيده درآيند. انگشتان پايت را به بالا فشار بده و پاشنه ي پايت را محكم به پايين فشار بده. حالا شل كن. (م) (م) 18- حالا پاي راستت را از ناحيه ي قوزك به عق خم كن و انگشتان پا را به طرف بالا خم كن طوري كه عضله ي پشت ساق پا ورانت كاملا به حالت كشيده درآيند. انگشتان پا را به بالا فشار بده وپاشنه ي پايت را محكم به پايين فشار بده. حالا شل كن. (م) (م) 19 – حالا نوبت دو تا پا باهم است. پاشنه ي پاهايت را به سمت پايين و به طرف صندلي محكم فشاربده, پاشنههايت را به سمت پايين فشار بده و انگشتان پاهايت را تاآنجا كه ميتواني به بالا و محكم فشار بده. در هيمن حالت نگهدار. (م) حالا شل كن. 20- حالا سه تا نفس عميق بكش. (م) حالا همه ي ماهيچههايي را كه نام ميبرم منقبض كن, دقيقا همانطور كه تمرين كردي: مچ دست چپ و ماهيچههاي دو سر ساعد, مچ دست راست و ماهيچههاي دوسر اين دست, پيشاني,چشمها, آروارهها, گردن, لبها, شانهها, شكم, ساق پاي چپ, ساق پاي راست. نگهدار. (م)حالا شل كن. (م) (م) سه بار نفس عميق بكش و بعد انقباض كامل و پشت سر آن آرميدگي كامل را تمرين كن, و در حالي كه عميقا نفس ميكشي و بعد به حالت انقباض درميايي و سپس به حالت آرميدگي در ميآيي حالت آرميدگي ماهيچههايت را حس كن. حالا منقبض كن. (م) حالا شل كن. (م)حالا به طور طبيعي نفس بكش و از حالت كلي بي تنشي بدن و ماهيچههايت لذت ببر. (م) (م) (م). حالا پخش صوت را خاموش كن.پرسمان
میهمان
خدایا شکرت هنوز اون حس در من کمی مونده ولی خیلی بهتره شده انشالله خدا رفتگان شمارو بیامرزه.خیلی ممنون دارم بهتر میشم انشالله عاقبت بخیر بشین
میهمان
مخاطب گرامی، از حسن توجه تان به این مرکز سپاسگزاریم. برای اینکه امکان پاسخ به دغدغه هایتان فراهم شود، باید از راه های ارتباطی زیر کمک بگیرید و آنها را مطرح نمایید تا محققان به آنها پاسخ دهند و برایتان ارسال نمایند :
** درج سوال به وسیله پیامک : ۳۰۰۰۱۶۱۹
** درج سوال در سایت پرسمان : https://www.porseman.com/search
** درج سوال به وسیله ربات پرسمان در سروش و ایتا : @porsemanbot
* توجه : اگر سوال تان را در سایت درج می کنید، شماره تلفن همراه یا آدرس ایمیل تان را حتماً وارد کنید تا امکان ارسال پاسخ به شما فراهم گردد.
میهمان
خدایا منو ببخش... من ۳ ماهی هست دارم فکرهای بد درباره ی اماما میکنم یروز اومدم تک به تک فکرهارو پاک کنم ... الان همشو پاک کردم فقط حضرت علی و حضرت زهرا رو نمیتونم پاک کنم ...
لطفا یاری بدید
میهمان
خداوند شکر و ممنون از شما که باعث این متن خوب شدید باور کنین سر نماز عصر افکاری در ذهنم خطور میکرد که دلم میخواست سرم را بکوبم به دیوار تا این مغذم پخش دیوار بشه داشتم دق میکردم و از خجالت نمیتونستم به زبان بیاورم جز با خود خداوند و گفتم بیام ببینم منشا این افکار پلید از کجاست باور کنین وقتی نمازم تمام شد همش از بین رفت و من میدونستم شیطان هست چند بار میخواستم نمازم را بشکنم اما بیزاری جستم ازش و به خداوند پناه بردم ولی یادم رفت معوذتین را بخونم که اینم کار خود شیطان بود که فراموش کنم
خداوند منو ببخشه امیدوار خودش که طبیب هست این بیماری را ذهنم بیرون کنه مطمعنم که جایی یک حفره وجود داره که شیطان رجیم از اونجا نفوذ میکنه خداوند نفس ما را پاک کن که تویی سبحان و محیط به هر چیز و کل شی قدیر
میهمان
الهی قربون همتون برم که اینقدر خدا را دوست دارید الهی قربون خدا برم که اینقدر بنده های پاک و صادق داره
باور کنین منم امروز سر نماز فکرهای کثیفی به ذهنم خطور پیدا میکرد طوری که چند بار اومدم نمازم را بشکنم و باز گفتم خدایا پناه میبرم به تو که خودت فرمودی ما انسان را ضعیف خلق کردیم و شک ندارم من از بینشون از همه ضعیف تر هستم ولی به ذهنم نرسید سوره ناس و فلق را بخونم که اینم کار شیطان رجیم بود واقعا خواندن سوره ناس و فلق یا همون معوذتین خیلی موثر هست من ایمان دارم و خدا منو ببخشه که این افکار کثیف و زشت از تو ذهن بیمارم رد شد
ولی واقعا این افکار همون غاسق اذا وقب هست که تو سوره فلق ازش به خدا پناه میبریم همان تاریکی که نزدیک میشود منظور شب نیست که شب را خداوند فرموده برای ارامش شما خلق کردیم منظور از تاریکی پلیدی و زشتی و ظلمات هست منظور نار هست همان که در دعای مجیر ازش میخوایم نجاتمون بده
و نمیدونم واقعا ما هیچ نیستیم جز همین سیستم عصبی که جناب عطار میفرماید بوالعجب که همان نفس ناطقه هست در مغذ در این جمجمه محصور شده و بقیه بدن ما حکم ابزار را داره تمام شخصیت و افکار و دستورات در این لب پیشانی مغذ ما هست همانجا که روی خاک قرار میدهیم و میگوییم سبحان الله منزه است خدا و فراموش نشود که جان انسان همان نمی از دریای بیکران ذات مقدس پروردگار است
در مغذ چیزی جز تراکنش و پردازش اطلاعات نیست که همش همان حرکت الکترون هست یا همان باد یا همان حول و باور کنید وقتی بهش فکر میکنید متوجه میشوید که آقدر دنیا و حتی خود انسان ناچیز و ضعیف و حقیر است
و این نیروی کوچک و لی بسیار قوی که باعث جان میشه و به تار مویی بند است و ما چقدر متکبر و گاه چقدر مغرور هستیم و گاه چه جنایتها میکنیم و از حقیقت غافلیم و خودش میفرماید لاحول ولا قوه الا بلله العلی العظیم هیچ نیرو و حرکتی نیست جز به قدرت خدای سبحان باور کنین وقتی حرکت الکترون دور هسته با سرعت ۲۰۰۰ کیلومتر در ثانیه را میبینیم و تمام اجسام از اتم ساخته شده وای وای وای به این نتیجه میرسیم که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الاهو و همه این دنیای مادی که میبینیم وهم و خیال و پوچه حقیقت همان جان انسان همان ذات مقدس پروردگاره خدایا معرفت بده که بشناسیم که اگر بشناسیم خودمان را شاید به اندازه همان یک ذره تو را بشناسیم و اگر بشناسیم تا اخر عمرمون چنان زجه و فریاد میزنیم از شرم و خجالت که جان از تنمون در میاد
می وصلم بچشان تا در زندان ابد کز سر عربده مستانه به هم در شکنم
نمیدونم به خوراک هایی که میخوریم ربط داره باور کنین چند وقته دارم نون خشک و ماست و خرما میخورم هر وقت غذای. که گوش داخلشه میخورم اینگونه میشوم قربون حضرت علی برم ایشون یه حقیقتی را میدونست که غذای ساده میل میکرد باور کنین دوستان خیلی احتیاط کنین لقمه حلال عاری از هرگونه حرامیات خیلی تاثیر داره اینم این گوشت ها و خوراکهایی که همش با انزیم و امپول به خورد ما میدند الهی خیر نبینند که به خاطر یه خورده سود و مال دمیا چه بسر خلق خدا میارند خداوندا رحم کن به ما کخ بسیار بدبخت و گنهکاریم مبادا در روز قیامت شرمسار و خجل باشیم و از حسرت خورندگان
خدا به تو پناه میبریم خدایا ما را ببخش و اگر قراره اینگونه باشم لحظه ای منو زنده نگذار
میهمان
مخاطب گرامی، از حسن توجه تان به این مرکز سپاسگزاریم. برای اینکه امکان پاسخ به دغدغه هایتان فراهم شود، باید از راه های ارتباطی زیر کمک بگیرید و آنها را مطرح نمایید تا محققان به آنها پاسخ دهند و برایتان ارسال نمایند :
** درج سوال به وسیله پیامک : ۳۰۰۰۱۶۱۹
** درج سوال در سایت پرسمان : https://www.porseman.com/search
** درج سوال به وسیله ربات پرسمان در سروش و ایتا : @porsemanbot
* توجه : اگر سوال تان را در سایت درج می کنید، شماره تلفن همراه یا آدرس ایمیل تان را حتماً وارد کنید تا امکان ارسال پاسخ به شما فراهم گردد.
میهمان
سلام من مدتها از همچین افکاری عذاب می کشیدم بعد از مدتها مشاوره یک روانشناس به من گفت اگر میخواهی درمان شوی باید آن فکرها رو به زبان بیاری.من این کارو کردم و حالا دارم روانی میشم از عذاب وجدان.
میهمان
سلام من هم دچار همچین افکار پریشان و زشتی هستم. به قدری که یکبار احساس کردم انقدر بد بود بدنم سست شد از شدت ناراحتی و رفتم خوابیدم و کلا اون روزم خراب شد... من چون قبلا گناه کار بودم و توبه کردم و هی میشکوندم هی میگفتم خدا میبخشه بعد از یک ماه یا دو ماه دوباره انجام میدادم بعد میشکوندم و کلا جوری بود که من با دوستان سالمی چندان در ارتباط نبودم به راهی کشیده شدم که توش سستی اعتقادات چیزای بد دیگه بود... از یه طرف لطف خدا رو احساس میکنم که منو تو راهش نگه داشته احساس میکنم و هر روز سعی در اصلاح خودم دارم... و از یه طرف واقعا دیگه توبه کردم... ولی هر چی جلو تر میرم احساس میکنم یه مانعی میخواد من رو نا امید کنه... میخواد نذاره افکار خوبی که در سرم دارم به پرواز برسه... هر دفعه ذهنم مشغول میشه... تا میام اوج بگیرم من درگیر یه حواشی میکنه حتی تو نماز... جوری که همش میگم نکنه این عملی که در نماز انجام دادم غلط بوده باشه و نمازم باطل... نکنه خدا لطفش رو از سرم کنه... نکنه... از یه طرف میگم ای کاش هیچ وقت گناه نمیکردم که اینجوری عذاب بکشم... اینجوری فکر میکنم خدایا از من راضی هستی یا نیستی؟! بعد میگم خب خدایا چه کار کنم از من راضی باشی یه نشونه ای چیزی یه راهی تو خواب نشونم بده ... هی خودم رو سرزنش و تو افکار خودم مشغولم...عباداتم رو با اضطراب و دل شوره انجام میدم گاهی اوقات الان یه مانعی نیاد من رو مشغول کنه... و گاهی سوال میکنم از خودم که آیا گناهان قبلی من بخشیده شده آیا خدایا منو پرواز میدی یا نه مستحق مجازاتی هستم ...برای حاجاتم چهله آیت الله حق شناس برداشتم و بعضی وقتها که چنان امیدوارم به رحمت خدا این وسط یک چیزی من رو درگیر میکنه و لذت و اون امید رو میخواد در من بکشه... و همینجور کلنجار میرم با خودم خدایا تو داری فکر ذهن من رو میخونی و من باید چه کار کنم الان.... تو فرا گیری احکام و اجراشون دچار وسواس فکری شدم فکر میکنم جوری که چند بار یه حکمی رو میخونم هی جستوجو میکنم تا آروم بشم میخوام از ریز جزئیات احکام اون کار بدونم...چنانکه که برای دریافت پاسخ احکامم سوال هایی رو تو گوگل سرچ میکنم که وجود ندارن بعضی هاش و با خودم میگم هیچ کی دنبال همچین سوالاتی نرفته بدونه چه خبره؟! ... یک نمونش در مسئله حجاب خیلی حساس شدم و اصلا نمیدونم بیرون میرم خانمی ببینم نگاهم بیوفته بهش گناه کردم و اگه دوباره افتاد چی... تو فضای مجازی چشمم میخوره به خانم بد حجابی گناه کردم؟ ... بعد میگم شهید چمران چه جوری تو آمریکا زندگی کرد؟ نگاه نمیکرد یا من بد متوجه شدم احکام رو... از یه طرف میگم خب من نه باید افراط کنم نه تفریط ولی وقتی یه عملی انجام میدم و همیشه سعی میکنم براساس احکام انجام بدم دوباره میگم اگه این کار من افراط باشه چی؟! اگه گناه کرده باشم چی... بعضی وقتها میگم خدایا ای کاش یه تصادفی چیزی کنم اون بخش از حافظم که افکار گذشته مونده و هی میخواد پردازش بشه و به همه چی ربط پیدا کنه از بین بره ولی بدنم و مغزم و بقیه حافظم محفوظ بمونه و سالم و زنده بمونم تا به خواسته هام برسم به لطف تو...
اینم بگم قبلا به خاطر بی توجهی یا نداشتن هدف خواص برای خواسته هام و اینکه خودم رو زیاد به خدا و اهل بیت وابسته نمیدونستم این چیز ها هم در کار نبود ولی کلا زندگی بی هدفی داشتم اعتقادات و اجراشون همه بر حسب تقلید بود بیشترش و خود سر... مرجع داشتم ولی مراجعه نمیکردم ... ولی من یه توفیق سفر به مشهد مقدس با خانوادم پیدا کردم از اون موقع همه چی یه رنگ و بوی دیگه ای گرفت نمیدونم خواسته هایی داشتم که نمیدونستم چه جوری بهش باید رسید گفتم ایندفعه با ایمان میرگ پیش امام رضا کمک میکنه انشاءالله ... نمیدونم چه تحولی شد ولی همه چی از اونجا شروع شد که احساس کردم خودم رو نباید بی نیاز از محبت اهل بیت که پیش خدا بزرگی و آبرو دارن بدونم و اینکه باید وابسته به خدا بود و نه هیچ کس و چیزای دیگه در حد دلبستگی خوبه مثل دوست داشتن پدر مادر یا همسر ولی وابستگی نه ...تو نوروز امسال هم بود... از همون موقع ها بود که بعد از سفر دنبال حفظ اون حس حال معنوی که از امام رضا گرفتم،بودم از همون زمان که چهله گرفتم و سعی در مراقبه بیشتر داشتم از همون موقع ها بود که رو همه چی حساس شدم و میخواستم اگه اشتباه سعی در اصلاح و عدم تکرارشون بذارم. مثلا من رو نجس و پاکی خیلی حساس بودم جوری که دستشویی آب شیر میپاشید به جایی بعد هم به پام فکر میکردم دیگه نجس شده اکثر اوقات در حال شستن پاهام بودم. بعد احکامش رو خوندم و دیدم عمل به وسواس خود گناه هست سعی کردم دیگه توجه نکنم. و چیزای دیگه از این قبیل که حداقل ۹۰ درصد خداروشکر بر طرف شده و دیگه اونجوری نیستم و همینجور دارم سعی میکنم اون چیزی که خدا از ما میخواد خود
میهمان
چقد مطلبتون خوب بود خیلی متشکرم.
میهمان
واااای دایشتم دیوونه میشدم از یه حدی به بعد فکر میکردم منم که این گناهو انجام میدم ممنونم خیلی ازتون ممنونم داشتم واقعا واقعا دیوونه میشدم همش فکر میکردم آدم کثیفیم و خدا منو نمیبخشه هر چیم بیشتر رو این موضوع حساس میشدم همه جیز بدتر میشد واقعا ازتون ممنونم راحت شدم خدایا شکرت خدایا شکرت
میهمان
خیلییییییی ممنونم
یعنی واقعا حقیقت داره که اینا کار شیطانه و من بی گناهم
داشتم سکته می کردم همش فکر می کردم از من بدتر پیدا نمیشه ولی الان میبینم این کار شیطانه و فقط من نیستم
میهمان
ممنون
میهمان
مخاطب گرامی، از حسن توجه تان به این مرکز سپاسگزاریم. برای اینکه امکان پاسخ به دغدغه هایتان فراهم شود، باید از راه های ارتباطی زیر کمک بگیرید و آنها را مطرح نمایید تا محققان به آنها پاسخ دهند و برایتان ارسال نمایند :
** درج سوال در همین سایت : http://moshavereh.porsemani.ir/soal
** درج سوال به وسیله پیامک : ۳۰۰۰۱۶۱۹
** درج سوال در سایت پرسمان : http://www.porseman.org/q/newq.aspx
** درج سوال به وسیله ایمیل : info@porseman.org
** درج سوال به وسیله ربات سروش، بله و گپ پرسمان : @porsemanbot
* توجه : اگر سوال تان را در سایت درج می کنید، شماره تلفن همراه یا آدرس ایمیل تان را حتماً وارد کنید تا امکان ارسال پاسخ به شما فراهم گردد.
میهمان
چرااین فکرهای بدمیادتوذهنم تازگیاحس میکنم علنی شده هرچی ازخدامیخوام مناببخشه اصلابدترمیشم
میهمان
سلام خودم همین امروز به این روز افتادم،باید این باور داشته باشی که اگه چیزای بدی که توو ذهنت درباره خدا، قران، ائمه، میاد رو میتونی فراموش کنی خود پیامبر هم گفته که اگه درباره خدا و من و اهل بیتم فکر بدی به ذهنتون اومد اگه ناراحت شدید یعنی خودمون از قصد این فکرارو نمیکنیم وشیطان باعثشه در واقع ایمانمون داره قوی میشه
مطمئن باش خدا داره مارو امتحان میکنه تا بتونیم راه درست انتخاب کنیم شاید اگه این اتفاق برامون نمیفتاد خیلی چیزایی که تو زندگی داریم از دست میدادیم شاید این اتفاق خیلیا رو روانی و حتی حاضر به خود کشی کرده باشه ولی خدا اونقدر به فکرمون هست که بعضیامون نیستیمو به راه بیاره.انشالله که مشکلتون حل بشه التماس دعا
میهمان
با تشکر از پاسخگوی محترم. همه اینها از وسواس خناس است تا یک مومن در زندگی دنیوی اش اذیت شود.شاید بتوان گفت بجز افراد معصوم وافرادی که در حد سلمان ابوذر هستند همه مومنین گرفتار این وسوسه شوند. شیطان این کارها را میکند تا یک مومن ارزوی مرگ کند ویا حتی به فکر خود کشی بیافتد.چندین سال پیش یک جای نامانوسی تبلیغ رفته بودم که دختر خانمی نامه ای داد که به خاطر چنین وسواسهایی به فکر خود کشی افتاده ام.چون خودم تجربه اش را داشتم نگرانی اش را رفع کردم. گو اینکه پس از آن به من الهام شد که تو فقط به خاطر همین کار اینجا امده بودی. در ضمن علامه طباطبایی در المیزان بحث علمی در این زمینه دارند. اذکاری مانند سبحان الله لا اله الا الله توصیه میشود اگرچه ضرورت ندارد.
میهمان
مخاطب گرامی، از حسن توجه تان به این مرکز سپاسگزاریم. برای اینکه امکان پاسخ به دغدغه هایتان فراهم شود، باید از راه های ارتباطی زیر کمک بگیرید و آنها را مطرح نمایید تا محققان به آنها پاسخ دهند و برایتان ارسال نمایند :
** درج سوال در همین سایت : http://moshavereh.porsemani.ir/soal
** درج سوال به وسیله پیامک : ۳۰۰۰۱۶۱۹
** درج سوال در سایت پرسمان : http://www.porseman.org/q/newq.aspx
** درج سوال به وسیله ایمیل : info@porseman.org
* توجه : اگر سوال تان را در سایت درج می کنید، شماره تلفن همراه یا آدرس ایمیل تان را حتماً وارد کنید تا امکان ارسال پاسخ به شما فراهم گردد.
میهمان
سلام من توذهنم باخداحرف میزنم وازخدامیخوام به حق مقربان درگاهش مناببخشه وشفام بده اصلانمیدونم چرافحش میدم تومغزم وقتی عصبی بشم بدترمیشم نمیدونم چرانمیتونم جلوی خودموبگیرم تومغزم دارم باخداحرف میزنم دارم بهش توهین میکنم ومیخوام منوببخشه ناخوداگاه نام تک تک امامان وفرزندانشون میادتوذهنم وبهشون سلام میدم وبعدتوهین می کنم. نمیدونم وقتی نام مبارک امام زمان میادمیگم ... .دلم میخوادخواب امامان رامیدیدم بهم میگفتندبخشیده شدم وچیکارکنم بااین انگارمغزم دست من نیست وبایدبرای اینکه به مقدسات توهین نکنه هرکاروسواسی که گفت بگوبایدبگم تابه مقدسات توهین نکنه میترسم اخرایمانم بره وجهنمی بشم همش گریه میکنم دکترومشاوره میرم ولی فایده نداره
میهمان
مخاطب گرامی، از حسن توجه تان به این مرکز سپاسگزاریم. برای اینکه امکان پاسخ به دغدغه هایتان فراهم شود، باید از راه های ارتباطی زیر کمک بگیرید و آنها را مطرح نمایید تا محققان به آنها پاسخ دهند و برایتان ارسال نمایند :
** درج سوال در همین سایت : http://moshavereh.porsemani.ir/soal
** درج سوال به وسیله پیامک : ۳۰۰۰۱۶۱۹
** درج سوال در سایت پرسمان : http://www.porseman.org/q/newq.aspx
** درج سوال به وسیله ایمیل : info@porseman.org
* توجه : اگر سوال تان را در سایت درج می کنید، شماره تلفن همراه یا آدرس ایمیل تان را حتماً وارد کنید تا امکان ارسال پاسخ به شما فراهم گردد.
میهمان
سلام میخواسم کمکم کنید من قبلا هم اینطور شده بودم ولی خوب شدم باز دوباره شروع شده همش تو فکرم توهین میکنم ب مقدسات نمیدونم چیکار کنم ینی دارم دیوونه میشم این فکر همش میاد تو ذهنم نمیتونم زندگی کنم ایا گناهی ب من نوشته میشه؟
میهمان
نگران نباش این یک وسوسه شیطانیست سعی کن خودت را سرگرم کنی و این اذکار را در هرروز یکی را انتخاب کن و صد مرتبه بگو
سبحان الله و الحمدلله ولا اله الاالله والله اکبر
۲_این ذکر را هم بگو یا غفور یا رحیم
۳یا ذکرللعالمین
۴یا دللیل المطغین
انشالله حالت خوب میشه وبه خدا قسم تو بنده ی خوبی هستی کامل حواست را جمع کن خودت را سرگرم کن تا ذهنت درگیر نباشد
میهمان
من وقتی این مطلبو خوندم از خوشحالی گریه کردم چون فکر میکردم که فقط من اینجوریم و دیگه خدا منو نمیبخشه :( واقعا ممنون
میهمان
یعنی واقعا جاتون بهشته داشتم روانی میشدم فک میکردم که کافر شدم دیگه راهی برای بخشش نیست خدا به حرمت چهارده معصوم هر چی میخواهین بهتون بده
میهمان
مخاطب گرامی، از حسن توجه تان به این مرکز سپاسگزاریم. برای اینکه امکان پاسخ به دغدغه هایتان فراهم شود، باید از راه های ارتباطی زیر کمک بگیرید و آنها را مطرح نمایید تا محققان به آنها پاسخ دهند و برایتان ارسال نمایند :
** درج سوال در همین سایت : http://moshavereh.porsemani.ir/soal
** درج سوال به وسیله پیامک : ۳۰۰۰۱۶۱۹
** درج سوال در سایت پرسمان : http://www.porseman.org/q/newq.aspx
** درج سوال به وسیله ایمیل : info@porseman.org
* توجه : اگر سوال تان را در سایت درج می کنید، شماره تلفن همراه یا آدرس ایمیل تان را حتماً وارد کنید تا امکان ارسال پاسخ به شما فراهم گردد.
میهمان
سلام
منم دارم دیوونه میشم همش به خودم فحش میدم خواهش میکنم هر کس راهی برای این مشکل داره بگه که ان شاءالله این مشکل حل بشه خیلی عذاب آوره خیلی .
میهمان
خدا خیرتون بده داشتم دیوونه میشدم خیلی مقالتون بهم انگیزه داد
میهمان
خدا خیرتون بده ... داشتم دیوونه میشدم ... حس میکردم داره همش گناه پام نوشته میشه ... ممنون از مطلبتون
میهمان
خدا کنه که جناب آقای هراتیان عاقبت به خیر شود
میهمان
اقا دمتون گرم من داشتم دیوونه میشودم حتی بعضی اوغات مطمعن بودم که بمیرم صاف میرم جهنم به خاطر همین فکرا. وقتی دیدم که گناهی نداره اصن بیخیالش شدم یه مدت این فکرا زد به سرم ولی چون بهش اعتنا نکردم حل شد.
میهمان
واقعا مثل همیشه متن عالی بود مرسی
میهمان
سلام تووسواس فکری فقط لازم که گناه رو به زبون نیارید من هم وسواس توهین داشتم ۳ سال طول کشید ولی خوب شد شماهم خوب میشین
میهمان
واقعا مرسی من هم دچار این افکار شده بودم و داشتم دیوونه میشدم مرسی که این مطلب رو گذاشتید ولی من نمیدونم چرا احساس میکنم خدا از دست من عصبانی هست و با من قهره دیگه اون ارامشی که خدا بهم داده بود نیست