سهیل
سهیل
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

چهارده

شرکت جدید سرعت وحشتناک بالایی داره. حجم اطلاعاتی که باید توی سرت دسته بندی و مرتب کنی نسبتا زیاده و باید هر لحظه آماده باشی که یکی از مدیرها درباره یک موضوع خیلی کوچیک ازت سوال بپرسه که مثلا فلان موضوع الان در چه وضعیتیه و تو تا بیایی فکر کنی که چی به چیه کلا می‌زنه از سر تا پات رو می‌شوره.

بصورت تیمی گروه‌های واتس‌اپی ساختن و دائم باید حواس آدم به این گروه‌های کوفتی باشه. یک دقیقه دیر جواب بدی از پشت تلفن چنان داد و فریاد سر طرف می‌زنن که قشنگ یارو صندلیش رو خیس می‌کنه.

متوجه گذشتن ساعت و روز و هفته نمی‌شم از بس که اینجا روی دور تنده. شب‌ها از ساعت یازده و نیم شروع می‌کنم به خمیازه کشیدن و ساعت دوازده دیگه گوز خواب می‌شم.

فکر کنم یک ماه میشه که حتی فرصت نکردم توی خونه نوت بوکم رو روشن کنم و درس‌های برنامه نویسی وب رو بخونم. تا وقتی که توی دفتر قبلی بودم شب‌ها عین آدم یکی دو ساعت درس می‌خوندم اما الان حتی وقت نمی‌کنم بهش فکر کنم.

استرس کاری اینجا خیلی بیشتر از اونیه که فکر می‌کردم. عدد و رقم‌هایی که اینا دارن کار می‌کنن سر به جهنم میذاره. یه اشتباه کوچیک کنی کل زندگیت به باد می‌ره.

خلاصه اینکه خیلی اعصابم خورده از اینکه توی این یک ماه هنوز نتونستم درست جا بی‌افتم و هر از گاهی سوتی‌های مسخره می‌دم.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید