چند روز پیش فیلم یاران اوشن ۱۲ را از شبکه نمایش صدا و سیما میدیدم. این فیلم داستان یک سرقت حرفهای با بازی یک دو جین بازیگر چهره هالیوود است. ساخت سال ۲۰۰۴، که تقریباً دارد به جمع کلاسیکهای هالیوود میپیوندد. شاید به همین دلیل هم بوده که صدا و سیما تصمیم به پخش آن گرفته است چون از سیاستهای خاموش صدا و سیما بنظر اینست که فیلمهای خیلی جدید نیاورد! نمیدانم بنابر برداشت آنها مردم جنبه فیلم جدید ندارند یا اینکه هرچه فیلم قدیمیتر بشود صحنههای لازم به سانسورِ آن طبق معیارهای فراخ و گلهگشاد صدا و سیما، کمتر تحریکآمیز میشوند؟! البته از کسی هم شنیدم ـــ خیلی سالهای پیش ــــ که پس از چند تجربه بد جریمه این سازمان در دادگاههای کشورها، این سازمان کپیرایت فیلمها را میخرد که البته هیچ اطلاعاتی که صحت این حرف را بسنجم قابل پیدا کردن نیست و این سازمان هم ید طولایی دارد در عدم شفافیت و در واقع گربه را دم حجله کشته که ما مردم انتظار توضیح در این مسائل ازش نداشته باشیم یک وقت!
خیلی مسلط به ورژن سانسورنشده و دیالوگ های اصلی فیلم نیستم که بخواهم درباره میزان سانسور اعمال شده در این فیلم برای قابل پخش شدن در شبکه نمایش نظر بدهم،
ولی
از بابت اعمال یک سانسور افتضاح در این فیلم اطمینان دارم که بخاطر همین دست به نوشتن این مطلب بردم.
در یک سوم پایانی داستان دو شخصیت جولیا رابرتز و جورج کلونی به دیدن شخصیت ونسان کَسِل میروند (اسم شخصیتها را نمیدانم و نقد غیرحرفهای را بر من ببخشایید!) تا از او درباره موفقیتش در سرقت تخممرغ جواهرنشان بپرسند؛ به قسمت گذر از ورودی موزه که میرسند فیلم فلش بک میزند تا نحوه رد شدن شخصیت ونسان کسل را از لیزرهای روشنشده نشان دهند. چطور از آنها رد میشود؟ بله! با رقص. آنهم از نوع تکنو.
از جایی که با همسر زدیم به شبکه نمایش و دیدیم که دارد اوشن ۱۲ نشان میدهد ـــ نصفههای فیلم بود ـــ و من گفتم اوه! بیا نگاه کنیم! این فیلم باحالیه! از همانجا، من برای شوهر عزیز توضیح دادم که «این فیلم یک صحنه رقص دارد که معروف و خیلی هیجانانگیز است. اینها هم حتماً سانسورش میکنند!»
در واقع علت اینکه گاه و بیگاه در طول داستان، ورزش کردنِ فوق استقامتی شخصیت ونسان کسل را نشان میدهد همین است که در پایان داستان میفهمید این توان بدنی منحصربه فرد در واقع بعنوان مهارت لازم در کامل کردن نقشه سرقت لازم میآمده و بیحکمت نبوده. از طرفی فیلم میخواهد اذعان کنید که این سارق خوشقیافه فقط توان بدنی استثنایی ندارد و از آن مردهایی نیست که فقط هیکل درست کنند که خوشتیپ شوند! بلکه سلیقه قابلتحسینی هم در هنر و ظرافتهای آن دارد کما اینکه به این خوبی میرقصد و نیز انتخاب موسیقیاش برای رقص هم عالی!
بله، فلشبکْ تالار ورودی را در تاریکی با ردهای تیز و تهدیدکنندهٔ لیزرهای بنفشرنگِ تودرتو که منقطع از هم عبور میکنند، نشان میدهد. کسل ایستاده و پس از مکثی کوتاه، ایِرفون را درمیآورد و در گوشش میگذارد. حالا ما موسیقی انتخابیاش برای رقصِ عبور از لیزرها را میشنویم: قطعهای که Thé à la Menthe نام دارد از گروه هیپهاپ فرانسوی به نام La Caution.
قطعه به نظر من یک جور لحن هندی دارد که با اجرای الکترونیک، شخصیت بسیار جالبی پیدا کرده و رقص ونسان کسل هم که در واقع مجموعهای از حرکات آکروباتیک است که شباهتهایی به تکنو دارد، به خوبی بر آن نشسته.
این صحنه رقص که به رقص لیزر معروف شده تبدیل شده به سکانسی معروف ومنحصربه فرد که فیلم اوشن ۱۲ به آن شناخته میشود، و به درستی هم. مدتها پیش وقتی در انگلیس درس میخواندم در یوتیوب بطور تصادفی با ویدیوی این سکانس مواجه شدم؛ انقدر آن را جالب یافتم که دربارهاش اطلاعاتی به دست آوردم. برایم بسیار جالب بود که ونسان کسل در واقع خودش این رقص را اجرا کرده و نه هنرمند بدل.

باری...
در نهایت تعجب من، صحنه رقص لیزر از فیلم در حال پخش از شبکه نمایش صدا و سیما حذف نشده بود!
ولی دل خوش نکنید! یک «اما»ی بزرگ اینجا داریم:
صدا و سیما قطعه موسیقیای را که رقص در تناسب با آن اجرا میشود یعنی همان قطعه Thé à la Menthe را، به شدت دستکاری کرده بود به نحوی که فقط ضرب ریتم را میشنیدید و هیچ نه تنها از حس و حال موسیقی بلکه اصولاً صدای ملودی اصلی و حتی صدای سازهای الکترونیک همراهیکننده را نمیشنیدید. خلاصه که یک تق و توقی بود بعنوان موسیقی، و هنرپیشهای که خم میشد و پا میشد و میخوابید و میغلطید. نه موسیقی را میفهمیدید نه رقص را! چنین روشی برای سانسور نه تنها موسیقی را نابود کرده بود بلکه اصولاً پیام اصلی سکانس را که نشان دادن هنر رقص آن سارق بود هم مُثله کرده بود که در نتیجه برای تماشاگری که فیلم را نمیشناسد و قبلاً سانسورنشدهاش را ندیده، غیرقابل فهم شده بود.
اگر دید از زاویه حقوق مالکیت هنری هم برایتان جالب باشد خیلی مختصر برایتان بگویم که این نحوه رفتار با یک اثر سینمایی که به نام منحوس و شرمآور سانسور در ایران شناخته میشود مصداق کامل و تمام عیار و تمام قد از نقض حقوق معنوی اثر است.
البته طبق قانون ایران صداوسیما ملزم به رعایت حقوق اثری که اولین بار در ایران پخش نشده، نیست و رفتار صدا و سیما قانوناً منعی ندارد که البته جای تاسف دارد چنین عقبماندگی حقوق کشور. ولی به هر حال آنچه بیش از نقض حقوق مرا به عنوان مخاطب آزار داد همین رفتار صدا و سیما با فیلم که نشان از آن دارد که مخاطب را عده ای گاو و گوسفند فرض میکنند که نه سلیقه هنری دارند که این کجسلیقگیهای حالبهمزن در مثله کردن موسیقی فیلم را بفهمند و نه انقدر سواد و توان دسترسی به منابع که اگر هم از شبکه نمایش ندیدند میروند از جای دیگر میبینند (پس این چه اصرار احمقانهای به ادامه روند سانسور است؟!).
اینکه صدا و سیما با اعمال چنین سانسوری اصولاً جنبه مشهور و طنز و البته هنرمندانه فیلم را ناقص کرده و با لبخندی به پهنای صورت دو دستی تقدیم مخاطب میکند واقعاً ناراحتکننده است. با دیدن همین فیلمهاست که مخاطب سواد سینما و طبع طنزش بهبود پیدا میکند و تبدیل به مخاطبی آگاه در طول زمان میشود و با این سانسورها ما مردم را عقب از دنیا و موهبات آن و مهارتهای لازم برای ارتباط با آن و توان فهم آن نگه میدارند.
لعنت به صدا و سیما و این رویکرد عقبمانده و در عین حال تجاوزگر و کذّابش.
فیلم که تمام شد با نثار چند فحش آبکشیده به صدا و سیما سکانس را در یوتیوب پیدا کردم و با همسر در موبایل تماشا کردیم. اگرچه لطف دیدن این صحنه در خلال فیلم از دست رفته بود ولی به هر حال چیزی بود.
توصیه میکنم شما هم ببینید: در یوتیوب "Ocean 12 Laser Dance" را جستجو کنید و به راحتی پیدا خواهید کرد. اگر حوصله داشتید کامنتها را هم بخوانید که جالبند! پشت صحنه این سکانس را هم که سختی کار را نشان دهد که سبب شود کلاهی برای ونسان کسل و کل تیم ساخت آن فیلم برداریم هم میتوانید همان دور و برها در یوتیوب بیابید و ببینید.