
به عنوان یک نسل زدی ،اولین واکنشم در مواجهه با هر مسئله ای ، زیر سوال بردن و به چالش کشیدنه.دلیل اصلیم برای این رفتار اینه که معتقدم اگر سیستم های کلاسیک واقعا موفق بودن ،دید آدم ها به این اندازه محدود و تک بعدی نمیشد.توجه کنیدکه من دنبال دفاع از این رفتار نیستم و قصدم تنها توضیح منشا این اتفاقه.
مشکل نسل Z با سیستم کلاسیک چیه؟
سیستم های کلاسیک و قدیمی که علاقه ای به تغییر ندارن،آدم ها رو بی تفاوت و تک بعدی تربیت میکنن.
وقت برای یه سفر خوب،یه دورهمی گرم ،انجام یه کار هنری یا اصلا برای چند دقیقه نشستن و لذت بردن از یک ویوی ناب رو هم ندارن،چون شعارشون اینه : Time is money (زمان معادل پوله) و همیشه باید برای بیزنس کردن و پول درآوردن آماده بود.
البته نسل Z، ضد پول و سرمایه داری نیست!
نسل Z بیشتر دنبال اینه که به دنیا نشون بده همون ویویی وقت نداری نگاهش کنی یا هنری که حوصله نداری بسازی و سفری که نمیری رو بلده محکم بچسبه و حتی ازش پول دربیاره!!
جنریشن Z دنبال تجربه کردن خود زندگیه،نه تجملات خودساخته و به ظاهر لاکچری اون.
دوس داره همه جای دنیارو بگرده کل شب رو بیدار بمونه از همچیز عکس و فیلم بگیره و پستشون کنه.
چرا نسل Z خودشو مقابل همه چیز میبینه:
دلیل اساسی این مسئله ،بابت مدیا و اطلاعاتی که به صورت 24/7 از سن خیلی کم دراختیارش بوده خواهد بود.فرض کنید شما از بچگی با اطلاعاتی با عنوان های فساد های سیاسی،نابرابری،شایعات خبری غلط و خسارات زیستی روبه رو هستید.
شما شاهد این هستید که سیستم باگ های رفتاریش رو تشخیص میده،اما تفاوتی در روند انجام کارها ایجاد نمیکنه.نسل Z میخواد بگه "هی ،تو که میدونی مشکل داری!پس چرا تغییر نمیکنی؟"

و چون خودش داخل همه سیستم ها تازه وارد و آشخور به حساب میاد،قدرت اینو داره که ضدهمه چیز باشه.
اما نقطه ضعف نسل زد چیه؟
همونطور که اشاره کردم،نسل Z، دنبال کسب تجربیات جدیده، پس یکمی عجوله،قدم های بزرگ برمیداره و احتمال داره راهش رو گم کنه،یک دفعه شونه خالی کنه و فریاد بزنه"الان باید با زندگیم چیکار کنم؟؟"
و درکنار اون روحیه ی چالشی که راحت هرچیزی رو باور نمیکنه،تعامل با بچهای جنریشن Z احتمالا یه مقدار متفاوت و برای یک سری از افراد خیلی سخت تلقی میشه.ولی به طور کلی نسل Z تعامل رو دوس داره و حاضره براش هزینه بپردازه،پس با گوش دادن به نیازهاش خیلی راحت میشه راه تعامل و دوستی رو باهاش سر گرفت.
جمع بندی:
نسل Z طرفدار ایجاد تغییره و برای نشون دادن این قضیه ممکنه یاغی یا ناسازگار بنظر برسه که با یک مدیریت بهینه یا توضیح جامع احتمالا مسئله خیلی سریع رفع خواهد شد.برای راه دادن/راه پیدا کردن باید تغییر کرد و قدم برداشت تا آدم ها بتونن به سرعت درکنار هم قرار بگیرن و بهترین نتایج رو رقم بزنن.