خودش را حامی معرفی میکند و میگوید کارش پژوهش است. میگوید یک همراه طریقت دانایی است؛ به بیان دیگر خودش را دنبالهروی ابراهیم میرزایی میداند. مانند خود میرزایی که داستان اسرارآمیزش را در اپیزود دوم پادکست اوتسایدرز بازگو کردیم، رازآلود صحبت میکند اما برخلاف او، حرفهایش کاملا قابل درک هستند.
به نظر میرسد بین ۴۰ تا ۵۰ سال دارد و ساکن فرانسه است. با او که فعالترین «همراه طریقت دانایی» در شبکههای اجتماعی است، از طریق توییتر صحبت کردیم؛ مکالمهای که حاوی نکات بسیار جالبی دربارهی تاریخچهی این تفکر و همچنین نگاه این افراد به جامعهی امروز بود. بعد از انجام ارسال سوالات و خواندن جوابهای ایشان، پاسخ بسیاری از پرسشها دربارهی ابراهیم میرزایی مشخص شد اما بسیاری دیگر همچنان باقی ماند.
اوتسایدرز - ابراهم میرزایی در حال حاضر زنده است؟
ایشان در قید حیات هستند و زندهی جاوید هستند؛ در یکی از آواها میفرمایند "زنده آن نیست که میخورد و نفس میکشد، بل زنده آن است که کلمهی زنده را دریابد که چیست" (نقل قولها از حافظه است)
اوتسایدرز - چرا سالهاست در سکوت هستند؟
در بارهی اینکه چرا سالها ست خبری از ایشان نیست باید بگویم که طبق آنچه من میدانم ارتباطات ایشان در این زمان بسیار کم و حتی هیچ است اما این به معنای بیخبری نیست، آنانکه باید از ایشان با خبر اند؛ ایشان هستند، ما در غیبت ایم چرا که ندای او را نتوانستیم درست دریابیم.
اوتسایدرز - چرا هیچ ویدئویی از میرزایی در دسترس نیست؟
اصل کار ایشان در انتقال آگاهی و دانش بود، چه پیش و چه پس از انقلاب و نه خودنمایی و ابراز وجود؛ اگر به همان ویدئوهای اندک زمان دانشکده هم نگاه کنید میبینید که بسیار کم و با کیفیت پایین اند، حتا عکسها هم به نسبت محدود اند
اوتسایدرز - حتی فایلهای صوتی که از سخنرانیها موجود هستند هم بسیار بیکیفیت و نامفهوم هستند.
کیفیت صداها در آواها عالی نیست اما کاملن قابل شنیدن است؛ در آن کانال «آواها» کیفیتها بد نیستند، البته این کانال را من اداره نمیکنم و تمام آنها را گوش ندادهام اما چندتا را که شنیدم خوب بود/ یک نکتهی کلی را هم بگویم که البته از همهی اینها مهمتر است و نمیدانم دوست دارید مطرح کنید یا نه؛ اما از سوی حکومت جمهوری اسلامی اقداماتی برای آزار ایشان تاکنون در بیرون از ایران انجام شده است و برخی از این محدودیتها هم در واقع به همین خاطر است؛ اما در طی سالها ارتباط حضوری هم ایشان با کسانی داشتهاند و از یکی از همراهان شنیدم که ایشان تاکنون هفت معبد در بیرون از ایران برپا داشتهاند و کسانی را هم تربیت کردهاند
اوتسایدرز - ابراهیم میرزایی خودش را چه مقامی میداند؟
در یکی از آواهای لسآنجلس این پرسش پرسیده شده و پاسخی هم به آن دادهاند؛ خلاصه آنکه حضوری هست که مقام نیست، بلکه مقام در او واقع است، مقامات دنیایی که سؤال شما از آن میآید انسانها را در خود قرار میدهند اما آنچه ایشان میگویند رسیدن به جایی ست که انسان مقامات را در خود میبیند یعنی درک کلمات که به فهم کل هستی میرسد؛ از سوی دیگر اگر بخواهم صریحتر پاسخ گویم در آوایی ایشان میگویند (ضبطی که با یکی همراهان در نروژ داشتند به مام ابراهیمی) "کنون هیچ صاحبی بر روی این زمین و آسمانهای بیکران نیست مر همین کلمه"، که فکر میکنم معنی آن صراحت داشته باشد، یعنی پروردگاری؛ این را از سوی خودم به شما میگویم که درکی که شما از بیرون دارید با درکی درون متنی از این کلام بسیار نا همخوان میتواند باشد، باید با آواها آشنا باشید، خصوصن در ادبیات عرفانی ایران و اسلام تنفس واقعی کرده باشید، چون آنچه ایشان میگویند در ارتباط مستقیم به اسرار آنهاست.
اگر به همان مجلات دختران و پسران نگاه کنید زمینهی این کلام را در آنجا مییابید، مثلن جایی نوشته است " پیر ابتدا خود را از عالم معنا ظاهر میکند و به پیام آوری حق میپردازد، این راه بر او عبادت است و عبادت متوجه اندیشه است" (از حافظه نوشتم)، اگر به همین نوشتهها دقت کنید سیر طبیعی راه را خواهید یافت؛ این راه از ابتدا با نام «طریقت دانایی» مطرح شد و سرود یا پیام آن هم که در ابتدای همهی نوشتهها هست «از ره غفلت به گدایی رسی/ گر به خودآیی به خدایی رسی» بود؛ اگر دقت کنید کلامی به باطل بر زبان جاری نشده است؛ از سوی دیگر واژهی «پیر» بالاترین درجهی عرفانی در نهلههای پیش از اسلام در ایران چون میترائیسم بوده است که البته اینها همه فراموش شده است اما برای درک این کلام مطالعات گسترده لازم است که من نزدیک سی سال از عمرم را صرف آن کردهام.
اوتسایدرز - ایشان در چند نوبت اعلام قیامت کرده
در یکی از آواها میگویند که قیامت از مبدأ امر بوده است، حکم قیامت نبوده است که صادر شده است؛/ شما و بسیاری دیگر این سؤال را اینگونه میپرسید چراکه مسائل چنین در ذهن شما حک شده است و چنین آموختهاید، در واقع در سایر ادیان و نحلهها هم همین انتظار را از موعود دارند اما واقعیت چیز دیگری ست و چنین نیست که صاحب معجزه نشان دهد و قدرت ماورایی به نمایش گذارد؛ داستان خیلی پیچیدهتر و لطیفتر از آن است که ما میپنداریم؛ ایشان میگویند که امرشان، دعوت نیست بلکه حکمی ست که گر آدمیان به اجرای آن نروند، خود اجرا خواهد شد، این کلام یعنی چه؟ یعنی فهم را به سمت آدمها برمیگرداند که در حالت سکون میخواهند تماشاگر اجرای نمایشی دیگر اینبار با نام «قیامت» باشند، این چیزی ست که ملایان ادیان آموزش دادهاند و میدهند اما واقعیت حرکت صاحب جدای از این است؛ اگر به تحولات دنیا در این چند دههی اخیر، چه در بُعد زیست کره و چه در فضای سیاسی نگاه کنید تحولاتی باورنکردنی میبینید که همه را به یک سو دارد سوق میدهد؛ و ایشان فرمودهاند که ایران که سرزمین خدا ست باید نخست به پا خیزند و این حکم است
اوتسایدرز - مشکل ایشان با شاپور غلامرضا چه بود؟
اطلاع دقیقی ندارم اما در خود آواهای زمان دانشکده هست که از مقامات پهلوی از ایشان خواسته بودند که آموزشهایی بطور خصوصی به سران پهلوی بدهند و ایشان نپذیرفته بودهاند و خط دیکته شده از سوی پهلوی را دنبال نمیکردند، حتا در ارتش هم برای ایشان مشکلات درست کردند و ایشان را کنار گذاشتند و مانع فعالیتهای ایشان شدند؛ این قطعی ست اما ریز مسائل و اختلافات را من نمیدانم.
اوتسایدرز - چند جا خواندم که محافظ شخصی شاه بوده
محافظ شخصی شاه هم که اصلن جزو همان حرفهای نادرست است که بسیار دربارهی ایشان جریان داشته و دارد و از سوی کسانی ست که خبری از داستانها ندارند و بسیاری گفتهها هم برای این بوده است تا رفتار زشتشان را با آن توجیه کنند؛ مثلن برای اینکه کسی را بزنند در قدیم میگفتند طرف با دربار در ارتباط بوده و از این حرفها
اوتسایدرز - چطور از ایران خارج شد؟
تا آنجا که میدانم ایشان از راه ترکیه به سمت غرب اروپا رفتند و هنگام عزیمت ایشان در مسیرشان از آلمان شرقی به غربی دیوار برلین برچیده شد و ایشان به غرب این کشور رفتند؛ در یکی از آواها ایشان میفرمایند که حکم فروریختن دیوارها را صادر کردند تا بعد هم دیوار میان آدمها فروبریزد.
اوتسایدرز - خانوادهاش را هم با خود برد؟
از خانوادهی ایشان هیچ اطلاعی ندارم
اوتسایدرز - مالله یعنی چه؟
طبق آنچه ایشان در یکی از آواها میگویند، "بس را به فراوانی م میبرد و مالله را حکم میکند" که رمز بسم الله است؛/ اما اینکه راز و رمز این نام چیست را هیچکس نمیداند؛ سخنهایی از ایشان هست که در رابطه با مراتب حرف «میم» است که بسیار رازآمیز است؛ من میتوانم بعدتر اگر بخواهید بیشتر از آن بگویم؛ فیلمی هم که در سال 65 ساخته شد با نام «یمی» در رابطه با همین حرف میم است؛ ایشان در جایی میگویند که در تمام هستی به ویژه بدن انسان نقش میم هست.
اوتسایدرز - فیلمی ساخته به نام یممی. این یممی یعنی چه؟
یم یعنی دریا و می یعنی قطره؛ که اشاره به خداآدم دارد که یکتا ست؛ اگر حرف م را بخوانید میشود میم، «ی» اگر از میان خارج شود، در آن سوی م قرار گیرد میشود یم که دریا ست و اگر در این سو قرار یابد میشود می که قطرهی اقیانوس بیکران است؛ آنچه در این کلمه حرکت دارد حرف «ی» است که نشان خالق بیهمتا ست که اثر آنرا در واژهی «یک» هم مییابید که یکتا ست؛ این را اضافه کنم که برای درک کلام ایشان باید به فارسی سره توجه داشت چون ایشان فارسی را زبان آفرینش صاحب میدانند که تمام اسرار در آن نهفته است و بر ایرانیان تکلیف میدانند که آنرا به جهانیان بگویند.
اوتسایدرز - نسخهی موجود بسیار بیکیفیت است. هدف از ساخت این فیلم چه بود؟
فیلم یمی در سال 65 و 66 به فرمان ایشان ساخته شد برای آشنایی همگان با راه؛ اسرار بسیاری در آواهای این فیلم هست، خصوصن در ابتدای آن که صوت خود ایشان است؛ باقی فیلم از فیلمهای قدیمی ست یا فیلمهایی ست که با حضور همراهان آن زمان فیلمبرداری شد و ایشان در آن نیستند. فیلم توسط احمد صرافنیا (از شاگردان نزدیک میرزایی و اساتید مشهور توآ) و با همکاری چند همراه دیگر ساحته شد و نزدیک به سه ساعت است.
اوتسایدرز - مسیر طریقت دانایی چند نفر همراه دارد؟
در جایی خواندم که بیش از یک میلیون نفر تاکنون در ایران کانگ فو کار کردهاند، یعنی هرچند کسانیکه مدت خیلی کم هم کار کرده باشند در شمار آمدهاند، از چند و چون و صحت آن بیخبرم اما آنچه خودم شاهد بودهام تعداد بسیاری با این راه آشنایی دارند؛ بسیاری که در ابتدا بودند با ادامهی راه پس از انقلاب در حاشیه قرار گرفتند؛ تعداد کسانیکه خود را واقعن همراه راه میدانند و به آن ایمان دارند را نمیدانم و برآوردی از آن ندارم؛ اما ایشان در پیامی که در همان اول انقلاب دادند، که در مطلب من با عنوان طریقت دانایی متن آن را خواهید یافت، میگویند که راه برگشتنی نیست و همهی انسانها چه بخواهند چه نخواهند در این راه قرار خواهند گرفت.
اوتسایدرز - در رسانهها از شخصی به نام بهنام چ به عنوان رابط میرزایی و شاگردانش در ایران نام برده میشود.
من شخصی را به این نام «بهنام چ» نمیشناسم و از ظاهر آن پیداست که مستعار است؛ در مجموع به گفتهها و شنیدهها باید بسیار دقت کنید، آنچه قطعی ست آواها ست که آنها هم البته باید درست درک شوند و برخی حتا معتقدند که کسی قادر به درک صحیح آنها نیست، منظور آواهای پس از انقلاب خصوصن سری هامبورگ-برمن و آواهای با همراهان سوئد است، من البته قائل به این نیستم اما میدانم فهم آنها واقعن نیاز به درک و دانش گستردهای نسبت به علوم باطنی دارد که در اختیار همه نیست