رفتارهای نابودگر هوش‌ هیجانی کودکان

واکنش اشتباه به زمین خوردن بچه‌ ها

بعدازظهر بود. خسته از سر کار بر می‌گشتم به خانه که پسر کوچک همسایه را در حال دوچرخه‌سواری در محله دیدم. پدرش یک گوشه ایستاده بود و همین‌طور که صفحه گوشی‌اش را بالا و پایین می‌کرد، هرازگاهی نگاهی به پسرک چهار ساله‌اش می‌انداخت. نزدیک خانه که رسیدم، صدای ناله پسرک بلند شد. نگران برگشتم سمت پسر. از روی دوچرخه افتاده بود زمین و آرنج دستش خراشیده شده بود. شروع کرد به گریه کردن و پدر همین‌طور که سرجایش ایستاده و به صفحه گوشی‌اش خیره شده بود، موعظه‌اش را شروع کرد: «پاشو خجالت بکش! یه خراش کوچولو که گریه نداره! مگه بچه‌ای که این‌جوری گریه می‌کنی؟ مرد که گریه نمی‌کنه! چیزی‌ات نشده که و ...» او تمام این حرف‌ها را از همان فاصله تقریبا دور و خطاب به پسر بچه‌ای می‌گفت که تنها چهار سال داشت و از درد آرنج کوچکش گریه می‌کرد. در دلم گفتم کاش به جای این حرف‌ها، می‌آمدی سمت پسرک، نوازشش می‌کردی، کمی همدلی نشان می‌دادی و کمکش می‌کردی که دوباره بازی را شروع کند. دوست داشتم رو کنم به مرد همسایه و بگویم: «باور کن با این حرف‌ها «مرد» تربیت نمی‌کنی، بلکه یک موجود فاقد «حس همدلی» و «توانایی درک» دیگران را پرورش می‌دهی! کمی با حسرت به اشک‌های پسرک نگاه کردم و به راهی فکر کردم تا حرفم را به گوش چنین والدینی برسانم.

نظر کارشناس
شما جزو کدام دسته از والدین هستید؟

واکنش‌های اشتباه بعضی والدین به احساسات منفی کودکان، مانع رشد و پیشرفت هوش‌هیجانی آن‌ها خواهد شد. می‌توان والدین را در برخورد با احساسات منفی کودکان به چهار دسته تقسیم کرد:

والدین بی‌ اعتنا

چنین پدر و مادری احساس منفی فرزند خود را نادیده می‌گیرند، هیچ توجهی نشان نمی‌دهند یا با جملاتی مثل  «چیزی‌ات نشده که! دردت نگرفت که! توالان ناراحت نیستی الکی ادا در نیار! و ... » واکنش نشان می دهند.

والدین ناراضی

این دسته از والدین از احساس فرزندشان ناراضی هستند و آن‌ها را سرزنش می‌کنند و چنین جملاتی به کار می‌برند: «خجالت بکش، مرد که گریه نمی‌کنه! کی به تو اجازه داد فریاد بکشی؟ تو حق نداری عصبانی باشی! تو خواهرت رو دوست داری دیگه نبینم بگی خواهرم رو دوست ندارم و ... »

والدین نا آشنا با راهنمایی

این پدر و مادرها احساس فرزندشان را می‌پذیرند و با او همدلی می‌کنند ولی فرزند خود را راهنمایی نمی‌کنند: «الهی بمیرم که ناراحت شدی! حق داری از دست دوستت عصبانی باشی، اون واقعا بی‌ادبه! مادر بمیره ولی غصه تو رو نبینه!»

والدین افزایش‌ دهنده هوش‌ هیجانی کودک

چنین والدینی اول متوجه احساس کودک می‌شوند، یعنی خود را به جای کودک می‌گذارند. به طور مثال و در داستان مطرح شده، شما باید خود را به جای پسر چهار ساله‌ای بگذارید که زمین خورده و خراش آرنج برای او درد زیادی به حساب می‌آید. از طرف دیگر، دوست دارد در این شرایط از مهم ترین فرد زندگی‌اش یعنی پدرش درک و توجه دریافت کند. والدین آگاه در قدم بعد، با فرزند خود همدلی نشان می‌دهند: «می فهمم، حتما دردت گرفت. وقتی آدم زمین می‌خوره دردش می‌گیره» سپس به کودک کمک می‌کنند تا کلماتی را پیدا کند که بتواند روی احساس خود اسم بگذارد یا به اصطلاح برچسب بزند: «از این که موقع بازی زمین خوردی، ناراحتی؟»