اقتصاد دستوری و اثباتی از شاخه های علم اقتصاد هستند که شما می توانید برای مطالعه بیشتر تقسیم بندی های علم اقتصاد به سایت پژوهشکده الزهرا مراجعه کنید اینجا کلیک کنید
در علوم اجتماعی، دو رویکرد مختلف به تحلیل اقتصاد وجود دارد: اقتصاد اثباتی و اقتصاد دستوری. هر دو رویکرد به صورت متفاوت به تحلیل رفتار اقتصادی افراد و سازمانها میپردازند.
اقتصاد اثباتی، بر پایه روشهای علمی و آماری استوار است و از دادههای جمعآوری شده برای بررسی رفتار اقتصادی استفاده میکند. در این رویکرد، دادههای واقعی و آماری برای بررسی رفتار اقتصادی افراد، شرکتها، بازارها و جوامع استفاده میشود. این رویکرد به تحلیل بدون تعصب اقتصادی میپردازد و روی روابط قابل اندازهگیری و قابل دسترسی تأکید دارد.
در مقابل، اقتصاد دستوری به فرایند تأمین نیازهای اقتصادی برای جوامع پرداخته و تکیه بر نظریههای اقتصادی است. این رویکرد به فرایندهای اجتماعی مانند توزیع درآمد و ثروت و نحوه تخصیص منابع توجه دارد. از آنجایی که توزیع درآمد و ثروت از اهمیت بالایی برخوردار است، این رویکرد تلاش میکند به عدالت توزیع منابع توجه کند.
رفتار اقتصادی مردم بر اساس تحلیل دادههای اقتصادی در اقتصاد اثباتی میتواند در دو بخش متفاوت مطالعه شود. در بخش اول، رفتار افراد و شرکتها در بازار بررسی میشود. در این روش، تغییرات قیمت، تقاضا و عرضه را بررسی و تحلیل میشود. در بخش دوم، نظامهای اقتصادی و فرایندهایی که بر رفتار اقتصادی مردم تأثیر میگذارند، بررسی میشود. در این روش، برخی عوامل مهم شامل برنامهریزی اقتصادی، قوانین و مقررات دولتی، حوزه مالی و بانکداری، سیاستهای حمایتی و... برای بررسی تأثیر آنها بر رفتار اقتصادی مورد مطالعه قرار میگیرد.
در اقتصاد دستوری، تمرکز بر توزیع ثروت و نحوه توزیع منابع است و مسائل اجتماعی برای شرطبندی و تأمین نیازهای اولیه همه افراد جامعه به عهده دولت قرار میگیرد. در این رویکرد، طرحهای اقتصادی برای ثبات اقتصادی و توزیع ثروت برای کاهش فاصله طبقاتی مورد توجه قرار میگیرد. عواملی مانند قوانین قرارداد، سیاستها و برنامهریزی از این رو مهم است.
هر دو رویکرد، به صورت مستقل و با کارایی خوب در تحلیل اقتصادی استفاده میشوند. در این رویکردها، دو تعامل مرتبط با یکدیگر جداگانه تحلیل میشود. هدف مشترک هر دو بررسی و تحلیل رفتار اقتصادی است با توجه به هر دیدگاه مختص به خود.
این دو رویکرد در زمینه اقتصاد، ابتدا با نگاه به مفهوم اقتصاد، اختلافات قابل توجهی را دارند. در اقتصاد اثباتی، مفهوم اقتصاد را به عنوان یک سیستم خود تنظیم شده مدنظر قرار میدهند. این سیستم با توجه به عامل های مختلفی مانند قیمت، تقاضا و عرضه، تغییر کرده و بهبود مییابد. برای اقتصاد اثباتی، شرکت ها، دولت و سایر نهادهای اقتصادی باید از اطلاعات دقیقی در زمینه بازار، قیمتها و تقاضای بازار استفاده کنند تا تصمیمات بهتری بگیرند. این رویکرد همچنین به بهبود بخشیدن کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها متمرکز است.
از طرف دیگر، در اقتصاد دستوری، دولت عامل اساسی در کنترل ثروت، کنترل قیمت ها، شغل و توزیع منابع است. در این رویکرد، همه بخشهای اجتماعی باید از نظر اقتصادی و جامعهشناسی برای تأمین نیازهای جامعه، تنظیم شوند. هدف فرایندهای اقتصادی، تأمین نیازهای جامعه و لذت بردن از بیشترین رفاه ممکن است. به عنوان مثال، در اقتصاد دستوری، این ممکن است با ترغیب به فروش محصولات ارگانیک، تشویق به زیستزیستی و کمیابی روی مواد و سایر راه های کمک به جامعه به ارمغان میآید. به عنوان یک مثال دیگر، دولت ممکن است تصمیم گیری کند تا برای تأمین نیازهای غذایی خود، به جای واردات غذا، هزینه برای تشویق کشاورزان داخلی صرف شود.
با وجود تفاوت در این دو رویکرد، هر دو رویکرد میتوانند به تحلیل و بهبود اقتصاد کمک کنند. اقتصاد اثباتی میتواند مورد استفاده قرار گیرد تا نحوه کارکرد بازار به وضوح بیان شود و از ضرورت دولت در هدایت اقتصاد کمتر شود. در مقابل، اقتصاد دستوری میتواند به عنوان یک قالب مناسب برای تأمین نیازهای جامعه و تنظیم عوامل اقتصادی برای کمک به کاهش تفاوت طبقاتی و ارائه فرصت بیشتری برای دسترسی همگان به منابع و محصولات بکار رود.
در نتیجه، بر اساس شرایط جامعه و نیازهای آن، رویکرد مناسب برای تحلیل اقتصاد و تأمین نیازهای جامعه به کار گرفته خواهد شد. همچنین، حتی با توجه به اختلافات موجود در این دو رویکرد، میتوان به جای خط و خشهای جدی، برای تأمین نیازهای جامعه، از رویکردهای مختلفی برای خود خدمت کرد.
با توجه به تفاوتهای بین اقتصاد اثباتی و دستوری، به نظر میرسد مفید باشد که برای خلاصه تفاوتها، پاسخ به چند سؤال خرد داشته باشیم:
اقتصاد اثباتی در مورد نحوه تعامل بازار و تغییراتی که در منابع، قیمتها و تقاضای بازار رخ میدهد، تمرکز دارد.
در اقتصاد اثباتی، دولت باید از تحلیل دقیق و اصلاحی در مورد بازار، قیمتها و تقاضای بازار استفاده کند تا به تصمیمات بهتری برسد که اقتصاد را بهتر کنند.
اقتصاد دستوری در مورد توزیع منابع و کنترل توزیع قیمت ها، شغل و ثروت در جامعه تمرکز دارد.
در اقتصاد دستوری، دولت باید سیاستهایی را اجرا کند که به تصویب اصول ایمان به توزیع منابع شایسته و کسب رفاه برای همه در جامعه کمک کنند.
اقتصاد اثباتی بیشتر از مارکتینگ، فناوری و برنامهریزی استفاده میکند. به عبارت دیگر، برای بهترین استفاده از منابع به تجزیه و تحلیل اقتصادی توجه میکند.
در مقابل، اقتصاد دستوری بیشتر از سیاستها و قانونهای حاکم بر صنایع و کنترل منابع استفاده میکند. به عبارت دیگر، به توجه به مفهوم توزیع و اعمال قواعد و مقررات و تقدیم منافع به جامعه توجه دارد.
به طور کلی، هر دو رویکرد را میتوان به شکل موثری استفاده کرد. تصمیم گیری بهتری بین این دو روش به پیشینه تاریخی، زمینه فرهنگی و اقتصادی، و نیازهای خاص جامعه بستگی دارد.