پدرام باقرنژاد
پدرام باقرنژاد
خواندن ۳ دقیقه·۴ ماه پیش

پدرام باقرنژاد روزنامه نگار: برای روشن کردن چراغ اقتصاد کشور دانش، غیرت و همت لازم است


سالهاست فعالان جریانات اقتصادی کشور، با کورسویی از روشنایی فعالیت های اقتصادی خود را دنبال می کنند. سالهای طولانی است که صنعت معدن و تجارت کشور در ضعیف ترین وضعیت ممکن بسر می برد. سالهاست تحریم های خارجی و تحریم های داخلی ، محدودیت های بیرونی و محدودیت های درونی ، کمر تولید و تجارت را شکسته است. سالهاست وقتی به شهرک های صنعتی و تولیدی میروید ، با کارخانجاتی روبرو می شوید که تعطیل اند و خاک می خورند. کارگران و کارمندانی که بیکار شده اند . ساختمان ها و سوله هایی که رها شده اند، خطوط تولیدی که زنگ زده اند . کارگرانی که خانه نشین و سرگردانند و فعالان وکارآفرینانی که ورشکست شده اند.

منابع فکری و انسانی کشور و ظرفیت های تولیدی و تجاری از هر نوع در حال نابودی و فرسایش اند .

آنها که بریدند و امکاناتی داشتند خانه و خانواده و سرزمینشان را با اشگ و آه رها کردند و رفتند. آنها که هنوز امیدی به آینده دارند ، یا یارای رفتن ندارند همچنان تحمل درد می کنند و از هیچ تلاشی کوتاهی نمی کنند که البته این تلاش ها هم خریداری ندارد.

تا کجا می توان اینچنین ادامه داد؟

پدرام باقرنژاد روزنامه نگار:برای روشن کردن چراغ اقتصاد کشور دانش، غیرت و همت لازم است
پدرام باقرنژاد روزنامه نگار:برای روشن کردن چراغ اقتصاد کشور دانش، غیرت و همت لازم است


تکرار مکرر اشتباهاتی که وضعیت کشور را تا این حد رو به اضمحلال برده و عدم تشخیص مسایل ، برای اصلاح مسیر. حقیقتاً به کجای این شب تیره بیاویزیم قبای ژنده خود را.

نزدیک نیم قرن ، آزمون و خطا و شکست و شکست و شکست و نبود هیچ روزنه ای از امید و هیچ نشانه ای از میل برای درک بیماری و میل به تشخیص و درمان امور و در نهایت ، توهم پیروزی ! شکست اقتصادی ، شکست فرهنگی ، شکست صنعتی ، شکست اجتماعی ، شکست در دیپلماسی ، شکست در روابط بین الملل، شکست در امور کوچک و متوسط و بزرگ، شکستی پر تکرار و چند جانبه و پایان ناپذیر، و توهم یک رویا، پیروزی!

بازنده ای که خود را برنده می پندارد یا متوهم است یا فریبکار . اینهمه خود بزرگ بینی و خودخواهی ، انسان را بیاد آن مصرع طلایی می اندازد که چه پر مغز سرود، آنکس که نداند و نداند که نداند ، در جهل مرکب ابد الدهر بماند....

امروز دولتی دیگر سکان این کشتی به گل نشسته را بدست گرفت، دولتی که بر موج نارضایتی های ملی حداکثری، مشروعیت گرفت. آیا این دولت قادر خواهد بود این اشتباهات مرکب را اصلاح و حداقل اقتصاد کشور را از این سرنگونی نجات دهد؟ چگونه چراغ اقتصاد را روشن کند وقتی هنوز هیچ چیز درست نیست و دشمنان و خائنین به این سرزمین نمی گذارند درست شود.

چگونه اقلیت همیشه برخوردار از زور و زر و تزویر که نانشان در آشفتگی مکرر بازار و روابط بین المللی است و دستشان در سفره های ملت و منابع کشور ، می گذارند چیزی درست شود. آنها که شریک دزد اند و خود را حافظ و رفیق قافله مینامند. خودشان را می فروشند و ملتشان را میفروشند و منابع کشور را حراج می کنند و آخرین فرصت ها و نعمت های باقیمانده این سرزمین را بین خود تقسیم می کنند و به نابودی می کشند و چوب حراج می زنند و به یغما می برند و ادای دغدغه مندان را در میاورند .

بی تردید هرچه می گذرد راه پر پیچ و خم تر، سنگلاخ تر و عبور غیر ممکن تر می شود.

رییس جمهور آیا می تواند؟

رییس جمهور آیا در جایگاهی هست که اگر حتی بخواهد، بتواند؟

باید ترمز دستی ماشین مدیریت کشور را کشید. باید برگشت و به عقب نگاه کرد. باید دورزد و به نقطه خارج شدن از راه بازگشت ، آنجا که از جاده اصلی خارج شدیم و به بیراهه افتادیم. ناگزیر باید بازگشت و آنگاه دوباره باید آغاز کرد راهی را که چراغ اقتصاد کشور را روشن کند. چراغ صنعت و معدن و تجارت را روشن کند. چراغ این خانه تاریک را دوباره روشن کند. اصلاح امور بینش می خواهد و برای روشن کردن دوباره اقتصاد کشور ، دانش و غیرت و همت لازم است... آیا این دولت خواهد توانست چیزی را تغییر دهد ؟



چراغ اقتصادپدرام باقرنژادصنعتمعدنتجارت
پدرام باقـــرنژاد - روزنامــه نگار- کارشناس ارشــد مدیــریت اجــرایی -مدیــرارشد فــرهنگی ، رسانــه ای ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید