در کدامین سرزمین وقتی خانواده ات ، همسرت ، فرزندت ، دخترت و پسرت ، برادر و خواهرت ، از خانه خارج می شوند ، باید هر بار چشم به راه بازگشتشان باشی . چشم براه بمانی تا سلامت برگردند. که مورد حمله کیف قاپی ، سارق مسلحی ، لات و قمه کش و معتاد و گرسنه ای قرار نگیرند، آن هم در کشوری که به اندازه چندین برابر سرانه کشور های جهان انواع نیروهای نظامی و شبه نظامی و انتظامی و امنیتی و محسوس و غیر محسوس و با نام ها و لباس های رنگارنگ و ماموریت های ریز و درشت موازی ، از بیت المال و از جیب مردم حقوق می گیرند تا برای مردم امنیت ایجاد کنند، اما نه تنها نا امنی و دزدی و فساد و تجاوز و قتل و تصادف و صد درد بی درمان دیگر ، کاهش نمی یابد بلکه به واسطه مشکلات اقتصادی و دغدغه های معیشتی و دلایل متعدد اجتماعی که جملگی از سوء مدیریت کلان کشور سرچشمه می گیرد، هر روز به مسمومیت فضای اجتماعی و نا امنی های کشور افزوده می شود.
در این میان اخلاق ، واژه ای که اساساً برای کسانی که متولی حفظ و حراست از آن هستند به روشنی تعریف نشده ، اخلاق آنچنان مظلوم و مغفول واقع شده که برای تحلیل ، تبیین ، اشاعه و رعایت آن از نا مناسب ترین روش ها ا ستفاده می شود و نهایتا به ظاهر چند ده سازمان متولی دارد و صدها شاخص اما عملاً تنها گروهی را متولی امنیت اخلاقی جامعه کرده اند که از ده ها و صد ها شاخص و پارامتر زیر مجموعه اخلاق ، با نگاهی تک بعدی و تحلیلی و تفسیری ناقص تنها ماموریت جدیشان توجه و دخالت در پوشش زنان و دختران مردم است.
گویی جامعه ما سرشار و بی نیاز از رعایت تمامی امورقانونی و اخلاقی و انسانی است و تنها مورد و بااهمیت ترین بخش مغفول مانده در این جامعه ی اخلاق مدار ، چند تار موی خارج مانده از روسری بانوان است که باید در پوشش قرار گیرد تا کشور و جامعه ایمن بماند و از امنیت اخلاقی کامل برخوردار شود.
استقرار اخلاق در جامعه باید براساس فرهنگ سازی غیر محسوس و غیر مستقیم و بسیار با ظرافت و دقت صورت بپذیرد . استقرار اخلاق بایستی توسط با اخلاق ترین و با فضیلت ترین و شایسته ترین انسان ها و با روش های مبتنی بر خود اخلاق صورت بپذیرد نه با بد اخلاقی و بی اخلاقی و زور و فشار و باطوم و گاز اشک آور و اسلحه و تهدید و ارعاب. آن هم توسط افرادی که برخی از آنها انصافاً بویی از اخلاق درنگرش ، رفتار ، کردار و عملکردشان مشاهده نمی شود.
اغلب دیده می شود در ملا عام و در تصاویر فیلمبرداری شده مردمی ، برخی از مجریان طرح و مامورین فوق الاشاره ، زنان و دختران مردم را می زنند ، می کِشند ،بغل می کنند ،هل می دهند و تحت فشار جسمی و روحی و شخصیتی قرار می دهند ، توهین و تحقیر می کنند و با زور و ضرب داخل ون های مربوطه می کنند تا آنها را ارشاد کنند و این را حق خود می دانند که برای اجرای قانون به هر وسیله ای و هر روشی متوسل شوند.
اجازه این همه خشونت را که شاید باید برای اشرار و ..بکار برده شود، چه کسی صادر کرده است که این شیوه ها در مواجهه با مردم عادی بکار گرفته می شود، این با چه منطق و قانون و مجوزی انجام می شود.
این همه فساد سازمان یافته پیدا و پنهان ، کشف شده و کشف نشده ، میلیون ها پرونده قضایی مفتوحه در سیستم قضایی کشور، این حجم فشار اقتصادی و فقر تحمیل شده بر ملت، تجاوز و تعرض به عنف، اینهمه ناامنی علنی اجتماعی، خشم نهادینه شده اجتماعی ، یاس همه گیر که منجر به فرار و خروج نخبگان و حتی خانواده های خود این مصببین و مسئولین و منتصبینشان به خارج از این سرزمین شده، نشان نمی دهد که چه میزان موفقیت در اداره امور جامعه وجود داشته ، که اینچنین اکثریت جامعه را ناراضی و فراری کرده و همچنان دامن گیر خاص و عام است.
خشمگین ترین افراد ، کم حوصله ترین و بی اخلاق ترین ها را برای استقرار اخلاق و انظباط اخلاقی جامعه مشاهده می کنیم که معلوم نیست اعمال این همه خشم و خشونت در وجودشان با مردم عادی ، از چه گذشته نا معلومی سرچشمه می گیرد .
گاهی بنظر می رسد اگر از کشور های متخاصم با ایران ، نیروهایی را برای این امر به کار می گرفتنداینچنین خشم و کینه وخشونت با فرزندان این مرز و بوم نشان نمی دادند. پلیس که باید حافظ جان و مال و ناموس مردم باشد تبدیل به نیرویی شده که مردم از نزدیک شدنشان احساس ناامنی می کنند. این حاصل رفتار و عملکرد مدیریتی بد برخی از مامورین ، با مردمی است که هموطن شان ، همشهری شان هستند . برادر و خواهرشان هستند، بی تردید چنین رفتارهایی در شان پلیس و مردم نیست. بر دیواری نوشته شده بود اگر فرزندانتان از خانه خارج می شوند آنها را تا مقصد همراهی کنید ، شهر پر از پلیس است ! این بازخورد باعث تاسف بسیار است.
دیروز فیلم مهسا امینی را دیدم . دختر سقزی کوردی که در فیلم نمایش داده شده ی پلیس، پوشش کاملی داشت اما برای ارشاد کردنش ، او را به مقر نیروی مربوطه برده بودند.
بر اساس فیلم منتشر شده پلیس که بدون صدا از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد ، از حالات و رفتارهای بدن او چنین برداشت می شد که در مقر پلیس او سعی داشت به مامور بی حوصله ای که روبرویش بود بیان کند که لباس و پوشش کاملی دارد و چرا باید در آنجا باشد؟ آنهم در شرایطی که هر عاقلی در فیلم پوشش کامل او را می بیند و دلیلی برای حضور او در آن محیط نمی یابد.
واکنش مامور به تکه هایی از شال چند متری او که تکه هایی از آن از تور سیاهی تشکیل شده بود و نادیده گرفتن سایر پوشش کامل او مانتوی گشاد ، شلوار بلند،کفش پوشیده و شال بر سر که همه پوشش استانداردی را نشان می دهد نشان از حضور بی دلیل او در آنجاست اما از آن مهمتر واکنش غیر منطقی و بی تفاوتی ماموری است که مخاطب اوست! نبودن نشانی از رفتار اخلاقی ، که حتی در لحظه اسف بار سکته دخترک از هر نوع عواطف و احساس انسانی بی نصیب و تهی بود.
دختری فوت شد. پدر و مادری بی فرزند شد. برادر و خواهری بی خواهر شد. ملتی غمگین شد و در مقابل واکنش وسیع افکارعمومی به کل این واقعه ، همچنان تاکنون پاسخ قانع کننده ای ارائه نشده و همچنان افکار عمومی تا حصول نتیجه پیگیر این امر هستند.
این همه فشار و محدود کردن به چه مجوزی و توسط کدام مقام عالی تایید می شود. چه کسی به او چنین مجوزی داده که حقوق انسانی ملتی را نقض کند. کدام انسان از این تصاویر بغض گلویش را نمی فشارد و اشکش جاری نمی شود. این دختر به کدامین گناه تحت چنین فشاری قرار گرفت که جانش را از دست بدهد. آیا این روش ارشاد و اعمال اخلاق در جامعه است.
آنقدر سوال بی جواب وجود دارد که افکار عمومی را در واکنشی هم شان با این اقدامات ، سر در گم کرده و امید است دلسوزان قبل از آنکه کشور هزینه های بیشتری متحمل شود با رفتاری در خور افکارعمومی را قانع کنند.
باید منتظر بود و نتایج این همه ظلم را به نظاره نشست. افکارعمومی و تاریخ هرگز مظلومیت را فراموش نمی کند حتی اگر امروز فقط تماشایش کند. تردید نکنید...