پدرام باقرنژاد
پدرام باقرنژاد
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

پدرام باقرنژاد روزنامه نگار:رنج‌های فروخفته و خشم‌ها و بغض‌های در گلو مانده


خبرنگاری رشته‌ای دقیق، حساس، پویا و شغلی پر از سختی‌های ریزودرشت است؛ پر از هیاهو و سکوت، پر از بایدها و نبایدها، پر از خطوط قرمز و سبز و سیاه و بنفش و سفید و خطوط ناپیدا، پر از دردها و رنج‌های فروخفته و خشم‌ها و بغض‌های در گلو مانده است؛ پر از نوشته‌های منتظر و نانوشته‌های در پستوی ذهن مانده.

پدرام باقرنژاد روزنامه نگار
پدرام باقرنژاد روزنامه نگار


خبرنگاری راه رفتنی مداوم و طاقت‌فرسا در جاده‌های پر از پستی و بلندی است؛ راه رفتنی در مسیرهای جدید، بی‌تکرار و بی‌پایان؛ بدون امکان و فرصت تاخیر و استراحت و ایستادن؛ حرکتی مداوم و مستمر است در جاده‌هایی به‌نظر مین‌گذاری شده و در طرفین این جاده پر پیچ‌وخم دره‌ها، کوه‌ها و پرتگاه‌هایی طبیعی وجود دارد؛ موانعی که عبور از آن برای آنهایی میسر است که هوشیارند و باتجربه. اشتباه در این مسیر به تحمیل و تحمل بهای سنگینی ختم خواهد شد. پس چنین است که خبرنگاران و فعالان رسانه‌ها، با عشق و علاقه و پذیرش این سختی کار، پا به عرصه رسانه می‌گذارند.

خبرنگار نه‌تنها باید گوش شنوا، نگاه تیزبین، ذهن هوشیار و تحلیلگر و کلام و قلم شیوا داشته باشد، بلکه باید نقش موثر رکن چهارم دموکراسی، یعنی «رسانه» را نیز بر گُرده خود حمل کند.

در حقیقت ناظر بر این مسئولیت، خبرنگاران سفیران رسانه‌ها و نماینده رسمی افکار عمومی و منعکس‌کننده و بازتاب‌دهنده صدای مردم و خواسته‌های آنها هستند؛ بنابراین با تکیه بر این امکان و مسئولیت، باید مقتدر و استوار، قادر به پاسخگو کردن جریان‌های قدرت، دولت و حاکمیت در مقابل ملت باشند.

خبرنگاران، روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌های مختلف با ابزارها و فضاهای متنوع فیزیکی و مجازی تلاش می‌کنند به‌موقع و در سریع‌ترین زمان، اخبار وقایع و تحولات جاری را با دقت و صحت در اختیار افکار عمومی قرار دهند و با بهره‌گیری از نظرات صاحب‌نظران و متخصصان، ابعاد گوناگون موضوعات را بشکافند و در درک بهتر و عمیق‌تر مسائل ازسوی مخاطبان موثر باشند. شاید سخت‌ترین کارها آن باشد که مسائل و مشکلات بی‌پایان و ریزودرشت مردم را ببینی و به‌عنوان خبرنگار ناچار باشی در انعکاس دردها و مصائب، هم رسالت خود را به بهترین وجه انجام دهی و از خودسانسوری حذر کنی و هم با مراقبت و احتیاط قلم بزنی و ساکت، بی‌تفاوت و منفعل نمانی.

چگونه می‌توان از فقر نوشت، اما از بانیانش نگفت؟ چگونه می‌توان فساد را نوشت و مفسدان را نادیده گرفت؟ چگونه می‌توان از ازدیاد فقر و اعتیاد و دزدی خرد و کلان، از گرانی پایان‌ناپذیر، از وعده‌های بی‌سرانجام نگفت و ننوشت. چگونه می‌توان از خط فقر، بیکاری، فرار مغزها، نابودی منابع طبیعی و ذخایر ملی، اشتباهات پرتکرار ریزودرشت مدیران گفت و به سوء‌مدیریت مدعیان پرگوی بی‌محتوا اشاره نکرد. چگونه می‌توان درد را دید و بیماری را تشخیص داد، اما نام بیماری را نگفت. چگونه می‌توان سفره‌های خالی و دیدگان غمزده کارگر و کارمند شاغل و بازنشسته را برای تامین معیشت دید و هیچ نگفت.

گاهی برخی نقد را دوست ندارند؛ حتی اگر مبتنی بر انصاف و عدالت باشد. گاهی هیچ کس سعی نمی‌کند نقد را بشنود و مشکل را حل کند، راه ساده پاک‌کردن صورت‌مسئله است.

پرواضح است که آنچه گفته شد گوشه‌ای از سختی‌ها و مسئولیت خبرنگاران است و در این بین نه‌تنها قوانین نوشته و نانوشته بسیاری محدودیت‌هایی را برای خبرنگاران و رسانه‌ها ایجاد می‌کنند، بلکه تحلیل‌ها و تفسیرهای گوناگون از قوانین، گاهی روح این فعالیت را در موقعیت راه رفتن روی لبه تیغ قرار می‌دهد. خبرنگاران هم مانند هر انسان و شهروند دیگری، به زندگی کردن، به حقوق و مزایای کافی، امنیت و مصونیت حرفه‌ای و اجتماعی، امنیت شغلی، بیمه خدمات درمانی کارآمد و تامین دوران بازنشستگی، آسایش متعارف، سقف بالای سر، تغذیه مناسب، امکان اداره خود و خانواده و همه آنچه سایر جامعه برای داشتن یک زندگی استاندارد نیازمند آن هستند، نیاز دارند، این در حالی است که گاهی بی‌توجهی و بی‌مهری دولت‌ها و شرایط روز، رسانه‌ها را در وضعیتی قرار می‌دهد که قادر به حمایت از خبرنگاران، آن‌طور که شایسته و منطبق با سختی این حرفه است نیستند و هر روز شاهد سخت‌تر شدن وضع هستیم.

تنگ‌تر شدن حلقه‌ خودی‌ها و اختصاص منابع مالی و فرصت‌های اقتصادی مکمل بیشتر به آنها، بسیاری از رسانه‌های مستقل را در فشارهای بیشتری برای تامین معیشت خبرنگاران و تیم رسانه‌ای‌شان قرار می‌دهد.

با این حال برای بودن و باقی‌ماندن در این مسیر و رسیدن به روزی که هر خبرنگاری بتواند بدون هرگونه دغدغه‌ای با آرامش فعالیت تخصصی خود را دنبال کند، باید سختی‌ها و ناملایمات روزافزون حرفه‌ای را به شوخی گرفت و از آن عبور کرد؛ باید تحمل داشت و آستانه درد را افزایش داد. این تحمل کردن‌ها بسیار سخت است و شاید بیشتر شبیه شعار باشد، اما شاید تنها راه همین تلاش و تحمل بیشتر باشد.

معتقدم روزی که خیلی دور نخواهد بود همه در هوایی پاک، طلوع خورشید را نظاره‌گر خواهیم بود و به پرواز آزادانه پرنده‌ها در آسمان آبی می‌نگریم. افق را پاکیزه می‌بینیم و خاطرات روزهای تلخ را فراموش می‌کنیم و از تجربیات خوش زندگی می‌گوییم. قلم‌هایتان مستدام و قدم‌هایتان استوار باد. روزهای سخت و شب‌های ظلمات پایان‌پذیر است؛ صبح‌های بهتری در راه است، نور را خواهیم دید.

روزنامه‌نگاریخبرنگاری
پدرام باقـــرنژاد - روزنامــه نگار- کارشناس ارشــد مدیــریت اجــرایی -مدیــرارشد فــرهنگی ، رسانــه ای ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید