بسیاری از انقلاب ها در تاریخ محصول شعارها و وعده هایی است که هرگز تحقق نیافته اند. وعده هایی که از بررسی نیازهای جوامع ، کمبودها و کاستی های معیشتی اکثریت آن ملت ، ایده آل ها و خواسته های عملی نشده و حقوق نادیده گرفته شده ، شکل می گیرد . آنها که می دانستند چگونه با استفاده از احساسات عمومی از چنین نکاتی بهره بگیرند و وعده بدهند ، با بهره گیری و سوء استفاده و نیرنگ سیاسی بر موج نارضایتی های عمومی سوار می شوند و وعده می دهند و حمایت جوامع زود باور را جذب و آنها را با خود همراه می کنند.
چگونه یک جامعه می تواند حقوق خود را بشناسد و برآن مسلط شود و ابزار دست نیرنگ بازان تاریخ قرارنگیرد. پاسخ در یک کلمه خلاصه می شود . دانایی..
دانایی ، وسیع ترین و عمیق ترین و مفهومی ترین کلمه ای است که می توان کتابی را ، کتابخانه ای را ، مجموعه ای از تمامی علومی را که وجود دارد و نامحدود است ، در آن خلاصه کرد .
دانایی یک جامعه در هر برهه ای از تاریخ ، می توانست مسیر تاریخی آن جامعه را کاملا متفات نماید. می توانست زندگی نسل های تاریخی را در کشور های مختلف دستخوش بهبود و اصلاح کند. دانایی می توانست به مردم بگوید چه چیز حقیقت است و چه چیز واقعیت. دانایی می توانست بگوید چه چیز حق است و از چه راه های درستی باید به حقوق جامعه ای دست یافت. دانایی جامعه را از تعجیل و تصمیمات خلق الساعه و احساسی دور می کند. دانایی به نگاه عمق می بخشد و در تصمیم گیری سعه صدر را توصیه می کند. دانایی مانع پذیرش هر خدعه و نیرنگ و وعده و وعیدی از هر جنس می شود. دانایی سکوت و تعمق و تفکر و تحلیل و آنالیز مسایل را با خود به همراه دارد و انسان دانا را ، قبل از هر اظهار نظر و اقدامی به بررسی ارزیابی و سپس اقدام رهنمون می دهد.
دانایی مانع آن می شود که بپذیرید هر لحظه وعده ای ، اظهار نظری ، تحلیلی گفته شود که در زمانی دیگر آنرا منکر شوند یا در نوسانات تصمیم گیری و اجراء ، دستخوش تغییرات غیر اصولی شوند و آنرا به جامعه ای تحمیل کنند.
دانایی انسان را پاسخگو بار می آورد و انسان دانا از دیگران نیر پاسخگویی را طلب می کند و تا اقناع کامل این فرایند را تکرار می کند و به دیگران نیز توصیه می کند و تعمیم می بخشد. دانایی منجر به توانایی می شود . دانایی توانایی است. توانایی از دانایی نشات می گیرد.
جهان امروز دستخوش بهره برداری و استثمار و سوء استفاده از نادانی نادان های جوامع قرار دارد. دانایی هم می تواند در خدمت انسانهای خوب باشد و هم می تواند ابزار دست انسان های بد قرار گیرد . می تواند ابزار صواب باشد یا راه ناصواب را طی کند.
دانایان می دانند می توانند بر نادانی جوامع سوار شوند و جوامع را به سمت وسویی هدایت کنند که منافع آنها را تحقق می بخشد. قدرت می آفریند ، ثروت می آفریند و سلطه . تسلط و سلطه بدون حد و مرز . که نتیجه آن فقر و درد و رنج و درد توده های جامعه و رشد و بهره برداری درصد قلیلی از راس هرم قدرت و ثروت و ...است.
اگر کشوری و ملتی در تاریخ دستخوش نادانی قرارگرفته اند ، سکان عقل و خرد و دانش خود را به دست نا اهلی دادند، آینده خود و خانواده و نسل های بعدی خود را واگذار کردند و به باد دادند. اگر سکان کشتی سرنوشت و آینده ملتی در دست نادان قرار گیرد که آن سرزمین و ملتش به نابودی کشیده شده و اگر دانایی سکان دار شده باشد ، بسته به اینکه دانایی او در راه صحیح و صواب بوده ، یا در راه ناصحیح و ناصواب ، آن را می توان در زندگی و معیشت ملتی که در آن کشتی زندگی می کردند جستجو کرد.
به هر طریق ممکن ، باید جوینده و یابنده باشیم، تحلیلگر و عمق نگر زندگی کنیم، دانایی خود را افزایش دهیم ، دانایی خود را جهت دهیم و آنرا به دیگران تعمیم دهیم. جهان در خطر نابودی است .
نابودی که حاصل نادانی است و سپردن جهان و سکان ها به دست نا اهلان و سوء استفاده گران .
جهان باید به دست دانایانی اداره شود که دانایی خود را در راه بهبود زندگی همنوعان خود و مردم جهان و مردم میهن خود صرف کنند و ارزیابی این که هر گوشه ای از این کره خاکی توسط چه نگرشی اداره می شود با دانایی میسر است.
دانایی باید راه نجات به جهانیان ارایه کند و اراده اعمال آنرا به اطرافیان خود و به جهان ارایه دهد. جهان از ما آغاز می شود و به کل کره خاکی وسعت می یابد. جهان تشنه راه حل است . تشنه نجات نوع بشر . تشنه آرامش و آسایش و امنیت . تشنه تحقق وعده هایی که در طول تاریخ داده شده و هرگز محقق نشده است . جهان ناامید و خسته و تنها است. جهان در حال نابودی است.
و «دانایـــــــــــــــــــــــــــــــــی» تنها راه نجات بشر و اصلاح ساختاری جهان پیرامون ما است...
