بسياري از صاحبنظران و دلسوزان اين مرز و بوم مي نويسند به اميد آنكه خوانده شود و زمينه تعمق، تفكر، قضاوت و اصلاح را فراهم كنند و فردا و فرداهاي بهتري براي اين سرزمين و ملت صبورش رقم خورد. به همين دليل آنان قلم به دست مي گيرند و دلسوزانه مي نويسند؛ آن چرا كه بايد پيش بيني شود و به رشته تحرير در آيد. آيا بهتر نبود مجلسيان پيش بيني كنند و علاج هر واقعه را قبل از وقوع آن جويا شوند و قبل از آنكه تذكري كتبي به امضاي 170 نماينده به رئيس جمهور (احمدی نژاد) دهند، جايگاه مجلس را تقويت و تثبيت كنند.
مجلس بايد سعي كند آب رفته به جوي را برگرداند. آيا پس از آنكه بيان منعقد شد با تذكر جبران مي شود؟ درباره امور سياسي بايد صادقانه اعلام موضع كرد و پاي اعتقاد هم ايستاد. با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن جز سياسي كاري و... چه تصويري را در ذهن بيننده و خواننده به نمايش مي گذارد؟ به خصوص وقتي كه نه فقط 75ميليون ايراني؛ بلكه جامعه جهاني ببيند، روزي 195 نماينده مجلس به تجليل و تقدير از رئيس جمهور مي پردازند و روزي ديگر 170 نماينده به رئيس جمهور تذكر كتبي مي دهند! حقيقت كدام است و واقعيت كدام؟ بيننده كدام را باور كند وقتي مجلس بيان مي كند كه لازم است دولت به جاي نفي جايگاه مجلس كه باید نماد مردمسالاري باشد به وظايف خود عمل كند. منظور كدام وظايف است؟ وقتي بيان مي شود مردم از رئيس جمهور و ساير مسوولان انتظار دارند كه به مسائل اصلي كشور نظير اشتغال جوانان، جلوگيري از گراني كالاهاي اساسي، جلوگيري از واردات بي رويه كالا هاي قاچاق، و... بپردازد منظور چيست؟ آيا مجلس مي داند كه نرخ بيكاري نگران كننده، گراني و تورم افسار گسيخته، ركود اقتصادي، معيشت پر از اضطراب و حس عدم امنيت اقتصادي است؟ مردم از مجلس انتظار اصلاح دارند. مجلس كه بايد نماينده و حافظ منافع ملت باشد و نگران است كه رئيس جمهور گفته مجلس در راس امور نيست، مگر هست ؟ درباره اين پرسش ها چه پاسخي دارد؟ اگر مجلس در راس امور است، پس چرا اين راس امور را مردم حس نمي كنند؟ چرا به دلايل ياد شده از جايگاه نمايندگي ملت درباره مشكلاتي كه برشمرده شد. استفاده نشده و نسبت به اوضاع و احوال تذكري داده نشده . آیا مجلس در راس امور است؟ آيا هست؟ کدام امور ؟ امور مردم؟ آيا مجلس واقعا با اين نمايندگان ، تاكنون به تمامي وظايف خود به نيكي آنگونه كه خدا و خلق خدا را راضي كند، عمل كرده اند؟ آيا نمايندگان خود از عملكرد خود راضي و خشنودند؟ آيا مجلس نبايد آينه اي تمام نما از افكار عمومي، تكيه گاه، حامي قدرتمند مصالح و بي طرف براي ملت باشد؟ آيا مجلس نبايد به خاطر مصالح و منافع ملت در مقابل هر فرد و گروه كه عملكرد او عمدتا ، براي مردم هزينه ساز است، عمل كند؟ اگر اين سوالات وارد باشد، آيا مجلس درباره عملكرد خود نياز به ارزيابي و بازنگري ندارد؟ اگر مجلس مدعي است عملكرد رضايت بخشي دارد و عملا در راس امور حاضر و ناظر بر عملكرد دولت بوده و حساسيت نشان مي دهد، آيا انجام وظيفه كرده است؟ آيا امروز وضعيت معيشت مردم خوب است؟ آيا اگر معمار انقلاب در قيد حيات بودند مهر تاييد بر آنچه مجلس انجام مي دهد، مي گذاشت؟ آيا عملكرد مجلس و مسئولین بر مبناي نقشه معمار خود پيش مي رود؟ كاش مجلس همان ميزان كه براي اثبات جايگاه خود ، در راس امور بودن، ايستادگي و واكنش از خود نشان داد براي وعده هاي محقق نشده و خواسته ها و نيازهاي روزمره ملت نيز حساسيت نشان مي داد و از جايگاه نماينده ملت كه به واقع بايد در راس امور باشد، مسوولان را مورد سوال و تذكر قرار مي داد! اما به عقيده اين قلم عملكرد مجلس با آنچه راس امور نامیده شد فرسنگ ها ، فاصله دارد؛ زيرا بي ترديد امام مجلس را در راس امور مي خواست و مجلسي در راس امور است كه مستقل، مردم سالار، قاطع، قدرتمند، شجاع و مدافع حقوق ملت باشد.