"سرفه در کنسرت" اثر هاینریش بُل هاینریش تئودور بُل در سال ۱۹۱۷ در آلمان به دنیا آمد و در سال ۱۹۸۵ درگذشت. او برنده جایزه نوبل ادبی است. در بیشتر داستانهایش به جنگ و آثار پس از جنگ میپردازد. شفافیت و ساده گویی از زندگی روزمره، در مجموعه داستانهای کوتاه این نویسنده کاملا مشهود است. به عنوان نویسنده ای تأثیرگذار، در آثارش به چند صدایی می پردازد. چند صدایی از این نظر که خواننده در خلال داستان غرق در صداهای مختلف در متن می شود و راوی به فراموشی سپرده می شود. چند صدایی در رمان یکی از ویژگی های داستان پست مدرن است. به نظر می رسد هاینریش بل از نظر باختین در انسان شناسی و چند صدایی بودن، داستان هایش را بیشتر بر پایه ی انسانیت و پلی فونی نوشته است. هاینریش بل محترم شمردن هر عقیده و رفتار و هر سنت و فرهنگ را در جامعه ارج می نهد. منتقدین دنیای ادبیات، همیشه بر مواضع اخلاقی محکم این نویسنده تأکید داشتهاند؛ اخلاقیاتی که از فلسفهی شخصیِ انساندوستانه و حمایت او از ستمدیدگان جامعه، ناشی میشد. برخی مفسرین، سبک نگارش بل را به عنوان اعتراضی آگاهانه به پیچیدگی ساختار در آثار ادبی کلاسیک آلمان بر شمردهاند و آثار او را با ارنست همینگوی مقایسه کردهاند؛ گفتنی است که خود بل هم از همینگوی به عنوان نویسنده ای تأثیرگذار بر آثار خود نام برده است. بل را میتوان در کنار دو نویسندهی مورد علاقهی خودش داستایوفسکی و تولستوی قرار داد. بل همانند این دو نویسندهی بزرگ، آثاری فوقالعاده خواندنی، جذاب و آکنده از مسائل اخلاقی ریز و درشت خلق کرده است. داستان توسط راوی با زاویه ی دید سوم شخص شروع می شود و با زاویه ی دید اول شخص پایان می یابد. داستان از این قرار است که راوی انگار روبروی مخاطب نشسته و علاوه بر صداهای مختلفی که اعم از شخصیت های مختلف شرکت کننده در کنسرت و برترام که پسر عمویش می باشد را به مخاطب در تصویر سازی ذهنی یاری می رساند. راوی صحنه ی آغازین که به صورت یک گفتگوی صمیمی با مخاطب است سعی در شناساندن خصوصیات و حساسیتی که پسر عمویش دارد را روایت می کند. به نظر می رسد هر کدام از صدا ها نمادی از هر رفتار و فرهنگی است که اکنون بیشتر در کشور آلمان وجود دارد. و محترم شمردن تمام آدم ها با هر دینی و مذهبی را نشان می دهد. درست است که برخی آدم ها در جامعه هستند که با شخصیت های جامعه موافق نیستند که راوی آنها را به عنوان فرهیختگان در کنسرت معرفی می کند و خشم خود را می خورند، ولی حق این را ندارند با آداب و رسوم سنت سایر فرهنگ ها مخالفت کنند. راوی در فضا سازی و رساندن صداها از معرفی و توصیف در مورد پسر عمویش استفاده کرده و با داستان و ویژگی شخصیتی خود داستان را به پایان می برد. اینکه دلیل شرکت نکردنش را در کنسرت ها وجود پسر عمویش می داند و حساسیت و عصبی شدن اش را عامل اصلی پسر عمویش می داند. هاینریش بل با قرار دادن دو شخصیت در مقابل مخاطب، در واقع با طرح این داستان و انتخاب راوی توانسته است اعتراض آگاهانه ی خود را در دفاع از انسانیت و فرهنگ مختلف و عقاید آدم ها بیان کند.
پیمان میرجوادی (۱ خرداد ماه ۱۴۰۲)