p_kazemi88
p_kazemi88
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

سفر به دزفول چالش برانگیز اما لذت بخش

سفر به دزفول چالش برانگیز اما لذت بخش



سفر جذاب ما به گوشه‌ای از جنوب غرب ایران شروع شد. سفر هیجان‌انگیزی که ما را به سرزمین عجایب برد. البته برنامه‌ریزی سفر آن هم در عید چندان ساده نبود گرچه به دیدن این همه زیبایی می‌ارزید. سفری که ۱۰ روز طول کشید و دست آخر ما را به دزفول رساند! شهری دیدنی با طبیعت شگفت‌انگیز که یکی از بهترین تجربه‌های سفر ما شد.

بخش اول؛ برنامه‌ریزی سفر

هر سفر برای ما از برنامه‌ریزی شروع می‌شود. اول مقصد را انتخاب کردیم و تمام لوکیشن‌هایی که قرار بود در این سفر ببینیم را روی نقشه علامت زدیم و اطلاعات رفتن به هر جاذبه را یادداشت کردیم.

بعد نوبت به خرید بلیط رسید. قرار بود روزهای آخر اسفند به سمت خوزستان پرواز کنیم. برنامه ما شهرهای شمالی خوزستان بود و نزدیک‌ترین فرودگاه هم در شهر دزفول قرار داشت.

شروع به جستجوی بلیط‌های هواپیما کردیم. هر چقدر بیشتر گشتیم کمتر به نتیجه رسیدیم! حتی یک بلیط هم تا روز ۶ فروردین موجود نبود! یعنی درست همان روزی که قرار بود به تهران برگردیم! همه بلیط‌های هواپیما تکمیل ظرفیت شده بودند!

دست به دامن تمامی دوستانی شدیم که در آژانس‌های هواپیمایی کار می‌کردند اما آن هم بعد از دو روز هیچ نتیجه‌ای نداشت.

اما تغییر برنامه آن هم در ایام نوروز اصلا کار ساده‌ای نیست! مخصوصا زمانی که چند روز را به برنامه‌ریزی و پیدا کردن جاذبه و هماهنگی همسفرها اختصاص دادی!

در اوج ناامیدی، یکی از همسفرها زنگ زد و گفت؛ خودتان را آماده کنید که بلیط جور شد!

بخش دوم؛ داستان خرید بلیط

دوست همسفر ما ید طولایی در جستجوهای اینترنتی دارد! چند روز به‌صورت شبانه‌روزی در حال گشتن در سایت‌های مختلف برای خرید بلیط بود اما برخلاف تصورش هیچ نتیجه‌ای نگرفت تا اینکه در همین جستجوهای اینترنتی به یک وب سایت رسید؛

وب سایت مستر بلیط! https://mrbilit.com/

اما اینجا هم همه بلیط‌ها به مقصد دزفول تکمیل ظرفیت شده بودند. حالا چرا امیدوار شده بود؟ چون یک بخش سایت نظرش را جلب کرده بود؛ رزرو خودکار بلیط هواپیما!

از آن جایی که دوست ما به دیدن بلیط هواپیما شرطی شده بود، این بخش را به دقت دید و متوجه شد که امکان رزرو بلیط هواپیما و شانس خرید آن وجود دارد.

این قابلیت را به تعداد همسفرها فعال کرد و منتظر شدیم تا بلیطی برای ما پیدا شود! باورش سخت بود اما همان روز سه بلیط کنسل شده بود و سیستم آن‌ها را برای ما رزرو کرده بود.

در کمال ناباوری بلیط‌ها را خریدیم و راهی سفر شدیم.


بخش سوم؛ در خوزستان چه گذشت؟

از فرودگاه دزفول وارد این شهر شدیم. هوای خنک و همه جا سرسبز و دیدنی بود. انگار که به بهشت رسیده بودیم. بعد از تحویل هتل به شهرگردی رفتیم و به تماشای رود دز در وسط شهر از روی پل تاریخی ساسانی نشستیم.

تا شب بازار تاریخی و کت‌های کنار رودخانه و چند بنای دیگر را دیدیم و شام به یک رستوران محلی رفتیم و ماهی و میگو با ادویه‌های جنوبی خوردیم.

فردا نوبت طبیعتگردی در اطراف دزفول بود. خدای من این حجم از زیبایی طبیعت باورنکردنی بود. اول صبح به سمت جزیره شهیون رفتیم و بعد از یک ربع قایق سواری روی سد دز به جزیره رسیدیم.

چشم انداز فوق‌العاده‌ای داشت. هر آنچه می‌دیدیم شبیه به جلوه‌های ویژه در فیلم‌ها بود تا واقعیت! انگار که همه چیز را در خواب می‌دیدیم.

برنامه فردا هم دره کول خرسون بود. دره‌ای عجیب با صخره‌های عظیم که در برابر عظمت آن ما هیچ بودیم و در عین حال چشم ما از دیدن این همه زیبایی سیر نمی‌شد. دره تا یک جایی کاملا خشک بود تا پس از دو کیلومتر بخشی از قسمت‌های آن کمی آب داشت. بعد از سه کیلومتر راه رفتن در میان این همه زیبایی مسیر را برگشتیم تا به شهر بعدی برویم.

فردا سفر به سمت اندیمشک ادامه پیدا کرد. شهری که مرز لرستان و خوزستان بود و طبیعت هر دو را به ارث برده بود. شهری با دره‌های و کوه‌های سرسبز، آبشار و صخره‌هایی درست شبیه به لرستان!

اینجا هم بعد از گشت‌وگذار کوتاهی در شهر، مهمان طبیعت شدیم؛ از سد دز تا تنگه منگره!

حقیقتا شگفت‌انگیز بود! مخصوصا با نم نم بارانی که هوا را کمی خنک‌تر کرد و انگار همه چیز در خواب می‌گذشت.

ادامه سفر به سمت شوش و بعد شوشتر رفتیم. دو شهر تاریخی با قدمت بیش از ۸ هزار سال تمدن! توجه کنید! ۸ هزار سال تمدن و نه فقط وجود بشر!

کاخ آپادانا را در شوش دیدیم و موزه‌ای که در هر بخش آن از این تمدن انگشت به دهان می‌مانید. تازه این فقط ذره‌ای از آثار و میراثی است که بخش عظیمی از آن در موزه‌های بزرگ دنیا قرار دارد.

تصور کنید در یک موزه جمع و جور و کوچک، اسباب‌بازی‌های کودکان برای چند هزار سال قبل را دیدیم یا ابزار محاسبه و فاکتورهایی که قدمت آن‌ها پیش از دوران اختراع خط بود.

این سفر تاریخی را از ۸ هزار سال قبل تا زمان هخامنشیان در یک موزه کوچک ورق زدیم. جاذبه‌های دیگر مثل مقبره دانیال نبی را هم دیدیم و به سمت زیگورات چغازنبیل راهی شدیم.

در مسیر هم مزرعه‌های نیشکر تجربه جذاب و جدیدی بود که بی‌اندازه از دیدنشان لذت بردیم. از چیدن نیشکرها، فصل کشت و غیره شنیدیم و از قدم زدن در این مزارع خاطره جدیدی به سفرمان اضافه کردیم.

در شوشتر هم با دیدن سازه‌های آبی با این سیستم مهندسی برای هدایت آب و استفاده از آن در بخش‌های مختلف شگفت‌زده شدیم. از این دانش و علم چند هزار ساله!

بخش پایانی؛ سفر از ما برنمی‌گردد!

سفر ما تمام شد و باید برای پرواز به دزفول برمی‌گشتیم. البته این تجربه پرچالش برای تهیه بلیط را فراموش نکرده بودیم و بلیط برگشت را از قبل خریدیم. آن هم از مستر بلیط که تجربه شیرین پیدا کردن بلیط آن هم زمانی که اصلا انتظارش را نداشتیم در اختیار ما قرار داده بود.

بعد از دیدن این همه شگفتی به دزفول آمدیم تا با خاطره‌هایی که در ذهن ما حک شده بودند به تهران برگردیم! گرچه ما از سفر برگشتیم ولی هنوز هم بعد از چند ماه سفر از ما برنگشته است تا تجربه سفر به سرزمین شگفتی‌ها را بار دیگر تکرار کنیم.

بلیط هواپیماسفرمستر بلیطوب سایت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید