قبل از شروع عذرخواهی میکنم بابت زبان تند و تحقیرآمیزی که در نوشته به کار رفته، اقتضای زمان نامناسب این فعالیت هست.
کلیشههای بسیار مزخرف و خندهداری وجود داره در رابطه با مهاجرت که ابتدا اونها رو رو در محیط خانواده و دوستان و سپس در شبکههای اجتماعی از طرف افرادی که اکثراً ترس از مهاجرت دارند یا به شیوه ناصحیحی مهاجرت کردند میشنویم:
افرادی که به این کلیشهها دامن میزنند نه تنها یک احمق به تمام معنا هستند، بلکه یک بیشعور متساوی الساقین هم تشریف دارند. یعنی از هر زاویهای شخصیت اینها رو بسنجید به مقدار مساوی فقدان شعور رو حس خواهید کرد.
از دید یک مهندس کامپیوتر شرح میدم که چرا خارج بهشته؟
شما به عنوان یک برنامهنویس حداقل 8 ساعت از زندگی خودتون رو پشت کامپیوتر صرف میکنید و مستقیماً با اینترنت سر و کار دارید.
در ایران حداقل نصف این ساعات رو درگیر گذر از فیلتر و تحریم هستیم، کلی هزینه روانی و مادی صرف فیلترشکن و سرویسهای پرداخت ارزی و امثالهم میکنیم تا بتونیم کارمون رو انجام بدیم. درصورتیکه در یک کشور با اینترنت آزاد چنین هزینههایی جوک به حساب میاند. در چنین کشوری ذهن شما در کار کاملاً آزاد هست و میتونید به راحتی با تمام تکنولوژیهای روز دنیا کار کنید. پرداختهای ارزی رو بدون مشکل انجام بدید و در کل بیشتری بازدهی و بهرهوری رو داشته باشید.
جز این برای یک برنامهنویس بهشت چه معنی میده؟
همینقدر سادست. نمیدونم اینایی که رفتن و میگن دلشون برا ایران تنگ شده فازشون چیه، میفهمم ممکنه هر از گاهی دل آدم برای غذای محل تولدش، آدمایی که چندسال باهاشون وقت گذرونده و فرهنگ و فضای سابقش تنگ بشه و این کاملاً طبیعیه، ولی اینکه این دلتنگی رو دلیلی برای صرفنظر کردن از مهاجرت قرار بده یک شوخی بی معنی و این آدم مستحق شکنجه در یک تیمارستان روانی هست.
هر از گاهی این نوشته رو با پستهای مختلفی از شبکههای اجتماعی از افراد احمق با IQ پایین به روز خواهم کرد.