ماه هشتم کتابخوانی طاقچه امسال هم گذشت. که موضوعش یک کتابی بود که حول محور عشق باشه :))
از اول سال من برا موضوع این ماه ذوق داشتم:))
کتابی که انتخاب کردم:
نام:النور و پارک
نویسنده :رینبو راول
مترجم :سمانه پرهیزکاری
تعداد صفحات: 340
انتشارات :میلکان
من برای اینکه با نویسنده و قلمش آشنایی پیدا کنم قبلش کتاب "چهار روز در صف برای تماشای جنگ ستارگان" رو خوندم و متوجه شدم واقعا قلم گیرایی دارن. چون موضوع اون کتاب خیلی مورد علاقم نبود ولی با این حال با علاقه میتونستم پیگیریش کنم.
خلاصه کتاب: النور تازه وارد مدرسه جدید شده، روز اول تو اتوبوس سرویس مدرسه، با پارک آشنا میشه و بالاجبار کنار پارک میشینه
چون هیچ جای دیگه ای تو اتوبوس خالی نبود!
اولین دیداری که داشتن خیلی جالب نبود. النور به نظر پارک دختر عجیبی میومد.
ولی تو سیر کتاب و آروم آروم محبتشون تو دل هم ته نشین میشه.
از صبر نویسنده تو فرآیند عشق این دو نفر واقعا خوشم اومد.
مسئله ای که وجود داره اینه که من انقد از این کتاب خوشم اومد یادداشتش رو دلم نمیومد بنویسم
حالا هم دارم توی دقیقه 90 ترین حالت ممکن مینویسم و هنوز فک میکنم حق مطلب ادا نمیشه ??♀
ویژگی جالبی که داشتن این بود که پارک، یه پسر دو رگه آمریکایی_ کره ای بود و النور دختری که به خاطر چاق بودنش توسط بچه های کلاس مسخره میشد. من هیچوقت کتابی نخوندم( و حتی فیلمی ندیدم) که دختره چاق باشه و با این حال یه رابطه رمانتیک و بسیار لطیف با کسی برقرار کنه فارغ از وزنش! در حالیکه خودش و شخصیتش مورد توجه قرار میگیره.
یادمه یه فیلمی وجود داشت در این زمینه، دختره چاق بود. ولی به خاطر همین قضیه توسط شریک عاطفیش طرد میشه. و نهایت تصمیم میگیره لاغر بشه. کلی عمل میکنه و فلان. و بعدش همه عاشقش میشن!
خیلی حس بدی داره! چرا کسی که تپله صرف اینکه وزنش زیاده، اینجور توسط جامعه طرد بشه و راه فرار از این موقعیت، شبیه شدن به بقیه باشه؟
البته اضافه وزن اگر موجب بیماری بشه بده. ولی تو جامعه، به این علت فردی که اضافه وزن داره رو کنار نمیگذارن!! به این علت میذارن که با معیار های زیبایی شناختی اونها متفاوته. یعنی صرفا به خاطر تفاوتی که دارن مورد بی مهری قرار میگیرن.
حالا ما یه عاشقانه به غاااایت لطیف رو داریم که پسر داستان، با همین شرایط النور، عاشقش شده...
البته که پارک هم اولش انگار از این قضیه خجالت میکشه. ولی رفته رفته انقدر محبتش زیاد میشه که دیگه نمیتونه انکارش کنه یا از النور مقابل بقیه دفاع نکنه
اولین تماس دست هاشون به هم، انقدر زیبا توصیف شده که خودتون رو تو همون موقعیت حس میکنید و همراهشون قلب شما هم تند میتپه!!
یه قسمتایی کتابو میبستم از ذوق به یه جا خیره میشدم یا جیغ جیغ میکردم!!!
کتاب شیب بسیار منطقی و ملایمی داره و عشق بین النور و پارک واقعا قشنگ و پاکه.
خانواده النور بسیار رو مخ بودن و خانواده پارک خیلی فهمیده. چقدر این ظلم ها و مسخره کردن ها و مظلوم رو له کردن ها تو مدارس آمریکایی زیاده! شاید بتونم بگم یک دونه کتاب آمریکایی یادم نمیاد که توش یه نفر رو سیبل هدف های ظالمانه شون نکرده باشن!! دردناکه واقعا. هیچ وقت دوست نداشتم تو آمریکا نوجوونیم رو طی کرده باشم و بسیار از اینکه تو ایران بودم خدا رو شاکرم!! اینها چیزی نیست که ما درموردشون نوشته باشیم. اینها آثار نوشته های خودشونه.
خلاصه تجربه بسیار لطیفی بود خوندن این کتاب. انگار یه قسمتاییش رو برگ گل نوشته شده بود بسکه مهربون و نرم بود.
نمره ای که بهش میدم:
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
لینک کتاب در طاقچه: