سلام!
امیدوارم حالتون خوب باشه...
با کمال تاسف، با اینکه یه قسمت از برنامه هر ماهم، چالش کتابخوانی طاقچه است، اما ماه پیش روز آخر دی ماه هرکاااری کردم ویرگول بذاره وارد سایت بشم نشد که نشد! هی میخواست رمز یک بار مصرف بفرسته. میگفت تا 2 دقیقه دیگه میرسه. دو دقیقه تموم میشد و رمز نمیرسید. تو دقیقه چهارم تازه میرسید. رمزو میزدم میگفت منقضی شده!!
خلاصه نگم براتون از حرررصی که من خوردم. آخرم متاسفانه دوستان طاقچه نتونستن کاری کنن که با یک روز تاخیر ارسال کنم. و دی ماه با اینکه خونده بودم نشد تیک بزنم جلو اسمم:(
امااا بهمن ماه!
کتابی در مورد سفر!
موضوع جذابی بود و کلی کتاب تو این موضوع تو ذهنم بود که قصد خوندنشو داشتم. در نهایت کتاب "وحشی" انتخاب شد.
این کتاب در 448 صفحه، توسط شرل استرید نوشته شده. همون کسی که این سفر رو انجام داده :) مترجم آقای میعاد بانکی بوده و انتشارات ستاک این کتاب رو به چاپ رسونده. یکی از نکات جالب این بود که عکس روی کتاب، عکس خود شرل هستش:)
تصور کنید یک کسی، با بحران بزرگی تو زندگی اش مواجه میشه. یه اتفاق خیلی تلخ میفته و در پی اون کلی زندگیش دستخوش تغییر و تحول میشه و همش حس میکنه در منجلاب افسردگی و انجام کارهای نادرست فرو میره. چه راه نجاتی رو انتخاب میکنه؟
شرل داستان همین اتفاق براش افتاده...
مادرش رو از دست میده و بعد از اون پشت هم تو منجلاب های مختلف گرفتار میشه...
یه بار اتفاقی با کتابی مواجه میشه که 4 نفر در مورد تجربه سفرشون در مسیر پاسیفیک کرست نوشته اند. کتاب رو میخره و تو ذهنش جرقه این سفر زده میشه...
حالا شرل، فرد ورزشکاری هم نیست حتی! تجربه پیاده روی به این طولانی ای رو هم نداره. هرچند قبلا طبیعت گردی کرده اما محدود... و این سفر یک ماجراجویی و چالش بزرگ برای شرله :)
حقیقتا حس میکردم یک جاهایی همراه شرل دارم اتفاقات مسیر رو تجربه میکنم:)
البته کتاب نکاتی هم بهش وارد بود.
اولین نکته که خیلی برام جالب بود که در مقدمه کتاب خود مترجم هم بهش اشاره کرده (و اینکارش جدا قابل تقدیره) اینه که اگر در شرایط روحی خوبی نیستید و آمادگی دارید برای افسردگی، شاید این کتاب براتون مناسب نباشه.
دوم اینکه: کتاب محدودیت سنی داره. البته این نکته توی خلاصه و مقدمه داستان نیومده بود:)) اما به نظرم کتاب برای بزرگسالانه. خصوصا تو قسمت هایی که شرل داره در مورد همه کارهای اشتباهی که انجام داده بود برامون توضیح میده.
سوم اینکه یه قسمت داستان، شرل کنار دریایی ایستاده و یکدفعه تصمیم میگیره خودش رو بابت تموم اتفاقات ببخشه. من با این نظریه کلا موافق نیستم. به نظرم اگر آدم اشتباهی کرده نباید با عذر بدتر از گناه بخواد وجدانش رو راحت کنه. صرفا باید بپذیره کارس اشتباه بود. پیش خدا توبه کنه و تصمیم جدی بگیره دیگه اون کار اشتباه رو تکرار نکنه. ولی اینکه به این نتیجه برسه که با "خودم در صلح باید باشم. اصلا کارم بد هم نبود . چون انجام اون کار رو دلم میخواست" در حقیقت فرار کردن از زیر بار مسئولیت کار اشتباهه...
هرچند اون مسئولیت، پذیرفتن اشتباه، توبه و جبران باشه.
چهارم: به طور کلی برام روند سفر از خاطرات شخصی شرل جالب تر بود. شخصیت سفر کننده مورد پسندم نبود،ولی سفرش بی نهایت جالب بود:)) چه تجارب ارزشمندی انصافا:) هرچند نمیشه گفت توضیح تجارب شرلِ قبل از سفر، لازم نبوده. چون به هرحال اون تجارب بود که موجب شد به این ترتیب تو سفر عمل کنه، فکر کنه، نتیجه بگیره و آخر سفر، قوی تر بشه.
پنجم: پایانش برام یکم قابل پیش بینی نبود. خوب بود البته ها. اما فکرشو نمیکردم. اینکه آخر کتاب چند تا عکساشون و گذاشته بود و دوست داشتم. و یکی از نکاتی که شگفت زده ام کرد، تاریخ سفر شرل بود. یه جایی دارهراز فوت یه خواننده ای میگه. بعد تو پاورقی نوشته چه سالی مرده. ینی شرل حدود سالهایی که من تازه به دنیا اومدم این سفر رو رفته!
پنجم: کتاب رو به همه توصیه نخواهم کرد. ولی فراموشش نمیکنم و به اهلش معرفیش میکنم:))
نمره من بهش از 5 ستاره
⭐⭐⭐
لینک معرفی کتاب در طاقچه: