رو به رو شدن با مقایسه هایِ سراسر زندگی ات آسان نیست و نخواهد بود!
خانواده، مدرسه، جامعه حال با آگاهی کامل یا ناخواسته صابون مقایسه را به تن مان سابانده اند!
به چه منظوری؟
تمیز شویم!
چیزی جز پندار باطل نیست!
مقایسه شویم که بهتر عمل کنیم؟ بهتر پیش برویم؟
زندگی را جدی تر بگیریم؟
جدی گرفتن زندگی به چه قیمتی؟
به قیمتی که خودت را برای جایگاهی والا فراموش کنی؟!
فراموشی خودت!
فراموشی که هرچیزی را درون خودت مشاهده خواهی کرد به جز آن که هستی!
مقایسه هایی که از دوران کودکی درونمان نهادینه شده است و منشا ناامنی های درون و بیرون است.
ناامنی که درونت را از نعمت نوازش گر آرامش محروم خواهد کرد.
ناامنی هایی که اسارت را به همراه خواهد داشت.
اسارتی با جنس ناامیدی و بوی حسرت.
دقیقا همان چیزی که صاحبان قدرت خواهان آن هستند. ناامنی برای باز کردن بال و پر خودشان!
اسارتی که به منظور چشیدن لحظه ای امنیت، ما را تا آخر عمر در قفسی آهنین حبس خواهند کرد.
اسارت روح! بلکه حتی جسم.
مقایسه هایِ ناامن گونه ای که گروهی را طرد خواهد کرد و گروهی را مقبول جلوه خواهد داد.
هیچ سعادتی در گرو دو گروه نخواهد بود.
گروه طر شده می گوید:
چرا من نه؟ چرا؟
و همین چرا می تواند نقطه ای باشد برای درهم شکستن و فراموشی خودش!
گروه مقبول می گوید:
چگونه حافظ چنین جایگاهی باشم و آن را از دست ندهم؟
هر دو گروه فراموش می کنند و فراموش می شوند!
هر دو اسیر می شوند و اسیر خواهند ماند!
و هیچ کدام به مقصد نخواهند رسید!
و این اسارت از چه زمانی گریبانمان را خواهد گرفت؟
از دوران کودکی!
دورانی که باید بستری باشد برای رشد خود واقعی تبدیل می شود به بستری برای آغاز مسیری تک محور!
مقایسه هایی که در همه ی زمان ها همراهمان است.
پیش دبستانی ، دبستان، راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه، محل کار و...
به فرهیختگی معلم و استاد بر می گردد؟
خیر!
در کلاس های دانشگاه استادانی حضور داشتند که کسانی را تشویق می کردند که عملا تفاوتی با خورد کردن بقیه نداشت!
و با جملاتی نظیر « این طور که می گویم منظور این نیست که بقیه تان خوب نیستید و فلان...» قصد توجیه کردن داشتند.
استاد گرامی نگو!
حرف آخرت آتش را بیش از قبل برانگیخته خواهد کرد.
نگو و بگذار در حرف های پیشینت غرق در فکر شویم یا شاید غرق در خودمان!
و این نمونه ی کوچکی از غرق شدگی های زندگیمان است.
حال چنین غرق شدن ها را از زمان کودکی تا به امروز در نظر بگیرید.
نتیجه مشخص است.
نتیجه چیزی جز نبود آرامش و فرو رفتن خارهای غم در قلبمان نخواهد بود.
در نهایت هیچ کداممان از خود راضی نیستیم.
آن هم به خاطر تنها دلیلی که مدام در حال مقایسه خودمان با خود یا دیگران هستیم!
چرخشی که توقف آن مشخص نیست.
۱۴٠۱۵۱۹