برخی از جملات، کلمات، حتی کتابها برای برخی افراد سمّ واقعی هستند، زهرند. چون کاربرد درستی برای آن شخص، در آن لحظهی زمانی و مکانی ندارند.
باید مراقب بود، چه چیزی میخوانیم و آیا آن خوانده شده تاثیری بر ما داشته یا نه؟ مثبت بوده یا منفی؟
به طور مثال میگوییم:
- به کم قانع نشو.
این جمله برای اشخاص خاص طراحی شده، اشخاصی که توسری خورند و حقطلب نیستند. اشخاصی که قناعت اشتباه دارند.
از طرفی روبهروی همین جمله میگوییم:
قناعت پیشه کنید.
این جمله هم برای افراد ناشکر و زیادهخواه طرح زده شده. وگرنه، در رد و تأیید قناعت کسی نسخهی کلی نمیتواند بدهد.
وقتی میگوییم:
- هر کتابی خواندنی است.
کاملاً درست میگوییم. بله، درست است. هر کتابی خواندنی است اما هر کتابی برای هر شخصی خواندنی نیست.
مرز میان بود و نبود ارتقاء ذهنی، در همین انتخابهاست. گزینش صحیح کتاب این است که بدانیم مثلاً بعد از خواندن ملت عشق تغییری در رفتار و اعمال ما صورت گرفته یا نه؟ آیا عقیدهی ما تغییر یافته یا مستحکم شده یا نه؟ رو به افولیم یا اوج؟
اصولاً باید بعد از کتاب، جمله، اتفاق و پیشامد زندگی، تمام این سوالات را از خود بپرسیم و جوابی برایشان پیدا کنیم.
اگر ده کتاب راجعبه غیبت و دروغگویی خواندهایم و هنوز غیبت و دروغ را ترک نکردهایم، پس باید دانست آن کتابها مناسب شخصیت شما طراحی نشدهاند.
در دنیای امروز که ما نویسندهها و یا خوانندگان پر و پا قرص کتاب، پیشنهاد خواندن فلان کتاب را میدهیم، فقط یک نسخهی کلیست و برای ارتقاء سطح فرهنگ و دانش است، وگرنه شاید ضرر خوانش آن کتاب برای شما جبران ناپذیر باشد.
بهتر است، خودمان بهدنبال بهترین کتاب متناسب بگردیم و در معرفی و عرضهی خلاصهی آن به مخاطب دقت نظر داشته باشیم.