با داغ شدن دوباره و زودهنگام تنور انتخابات، شاهد کنشها و واکنشهایی همیشگی و مختص به این دوران هستیم؛ واکنشهایی از دست تخریب حریفان و رقبا، تبلیغات غیرواقعی و گاه ساختن چهرهای افسانهای از اشخاص مورد حمایتمان، سعی در برانگیختن احساسات و هیجانات در افراد برای گرفتن رای برای کاندید مربوطه و غیره و غیره که باور تمامی این موارد، تماما "بیاخلاقی" انتخاباتی هستند.
زمانی که به رویکرد خود در بحثهایی که اخیرا داشتهایم نگاه میکنیم، شاید یکی، دوتا یا حتی همگی این موارد با افزونههایی که خودمان هم ساختهایم، به چشم بیایند؛ اما نکته اصلی این است که این رفتار ما دقیقا ناشی از چیست؟! چه میشود که فکر میکنیم با خرد کردن حریف، با هر ابزاری، باید پیروز میدان - آن هم پیروزیای که تنها برگزیده شدن کاندید مورد نظر ما تعریف میشود - شد؟! اصلا مگر قرار است در این میان چه چیزی به ما برسد که حاضر نمیشویم حتی لحظهای از موضع خود عقبتر بیاییم و فکر کنیم؟ و تمامی اینها درحالیست که هماکنون کاندیداهای ریاست جمهوری، تایید صلاحیت شدهاند و اینجا آنچه که مطرح است انتخاب اصلح میان "صالحین" است. افرادی که بدون مدارکی رسمی و موثق برعلیه آنها، پاک شناخته شدهاند و از تمامی تهمتها و شایعات، مبرا! پس اینجا شاید اولین نکتهای که این مدت به چشم خود من به شخصه آمده، همین باشد؛ که عدهای مصرانه سعی در فاسد یا مشکوک جلوه دادن چهرههای دیگر هستند. همه اینها هم شاید به این دلیل که در شخص مورد حمایت خود یا کارنامه کامل نیافتهاند و یا این از ویژگیهای برجسته آنهاست! باری، باز هم سوالی که تکرار میشود همین است: خوب، تمامی اینها برای چه؟! اصلا شما دنبال چی هستید؟ یعنی "ما" به دنبال چه هستیم که اینگونه برای "افراد" سینه چاک میدهیم؟!
گاهی فراموش میکنیم که اصلا هدف از تمامی رویدادهای انتخاباتی چه در سطح کشور و چه در سطوح خردتر، چیست. اگر از من بپرسید خواهم گفت تمامی اینها برای تعدیل شرایط و رسیدن به وضعیتی مطلوبتر با دخالت و نظر مردم است. مردمی که خود "باید" سرنوشت خود را به دست بگیرند و هرچند وقت یکبار، تمامی اهداف گذشته، برنامهها و وعدههایی که پیش از این به آنها پیشکش شده بود را مرور کنند. ببینند چه میزان به خواستههای خود رسیدهاند، چقدر توانستهاند به آنها نزدیک یا از آنها دور شوند یا اصلا آیا همچنان آن را میخواهند یا خواستهها و اهداف جدیدی برای خود ترسیم کردهاند؟! حال، این ما و ما! چرا که خواستههای ما انعکاس تمام قد خود ما هستند؛ رویکرد یک جریان، یک ملت و یک موج با جهتگیری اجزای آن مشخص خواهد شد. انتخابات نیز، همینگونه است، همواره همین بوده که ملت، با توجه به نیازها و خواستههایشان، گروه و جریانی تازه را (و نه شخص!!) به عنوان نماینده خود بر میگزینند. گاهی با شعار عدالت، گاهی توسعه، گاهی آزادی و .... . پس طبیعتا به عنوان عضوی از جامعهای که در آن زیست می کنیم، مقصد و غایت این جامعه برایمان مهم و سرنوشتساز است. اگر به راستی عضوی از این جامعه باشیم، به دنبال این هستیم که بتوانیم در آن زندگی کنیم، زندگی بسازیم، پیشرفت کنیم، فرزاندانمان را در آسایش پرورش دهیم، عزیزانمان را در صحت و آرامش ببینیم، راه را برای تکامل و تعالی خود و دیگران باز ببینیم و خیلی چیزهای دیگر که شما بهتر از من هم بلد هستید! پس هدف ما طبیعتا این است که نهایتا "همگی" توان زیست و تعالی در این جامعه، این خانه، این کشور را داشته باشیم. اینجا شاید خیلی بهتر می توانیم به سوالی که پیشتر مطرح شد پاسخ دهیم: ما در این انتخابات به دنبال چه هستیم؟! آیا صرفا قصدمان از حمایت از یک جریان فکری، و یا بهتر بگویم، "یک شخص" این است که جبهه خود را پیروز میدان ببینیم؟! به دنبال قدرتنمایی خود یا سرکوب دیگری هستیم؟! یا نه، دلسوزانه باور داریم این جریان توانایی رساندن ما به خواستههایمان را دارند؟
بهتر این است که این مدت، در میان بحث و جدلهایمان پیش از همه به اخلاق توجه کنیم، از برانگیختن احساسات و هیجانات به شدت بپرهیزیم و نهایتا "دلسوزانه"، درست مانند یک عضوی از جامعه، خواستهها و اهداف جدید و قدیم را فهرست کنیم؛ واقعبینانه به نحوه دستیابی به آنها فکر کنیم، و ببینیم با این امتیازدهیها نهایتا "چه کسانی" توانایی رساندن ما به آنها را دارند.
یادمان نرود، که در مملکت اسلامی، رقابت در خدمت کردن است و نه به دست آوردن قدرت، و اگر هرجا رویکرد ما سنخیتی با منش خدام صادق را نداشته باشد، مطمئن باشید که نهایتا آنچه نصیبمان میشود سرزنش، پشیمانی و خفت است!
حال دوباره بپرسم: شما به دنبال چه هستید خانم/ آقای ...؟!