نوعدوستی و مهربانی از ویژگیهای انکارناپذیر ما ایرانیهاست. شاید بنا به دلایلی نتوانیم از شادی همه کسانی که میشناسیم، شاد شویم اما تقریبا همیشه از ناراحتی اطرافیانمان، اندوهگین میشویم. بعضی مشکلات، مثل از دست دادن عزیزان به قدری شایع هستند که میتوان گفت همه ما به نوعی آن را تجربه میکنیم. این یعنی، اگر با خانواده داغداری روبرو شویم میتوانیم علاوه بر همدلی، همدردی هم از خود نشان دهیم. همدلی یعنی سعی کنیم شرایط دیگران را درک کنیم و خودمان را جای آنها بگذاریم. البته آنطور که به نظر میرسد کار سادهای نیست. در مقابل، همدردی یعنی ما مشکل مخاطب را تجربه کردیم و به معنای واقعی کلمه همدرد او هستیم. همدردی سطح بالاتری از همدلی است چون درک شرایط را سادهتر میکند.
معمولا همه تلاش میکنند به فرد داغدیده کمک کنند اما گاهی رفتار یا گفتار نسنجیده ما نه تنها کمکی نمیکند بلکه باعث آزار بیشتر او خواهد شد. هر کاری راهی دارد و در این مقاله سعی شده بایدها و نبایدهای مهم در این شرایط توضیح داده شود.
درمورد اتفاق یا مشکلی که باعث فوت شده سوال نپرسیم
این سوال در مرگهای نابهنگام و غیرمنتظره رایجتر است. خانوادهها در این شرایط به دنبال واقعیت هستند و دوست دارند بدانند عزیزشان در چه شرایطی به آغوش مرگ رفته، مقصر احتمالی چه کسی است و لحظات آخر عزیز از دست رفته چگونه سپری شده است. اینکه مطمئن باشند مرگ بدون درد و احساسات ناخوشایند بوده کمی دردشان را تسکین میدهد. اما این واقعیتها به این معنی نیست که از توضیح دادن اتفاقی که باعث از دست دادن متوفی شده احساس خوبی داشته باشند. مطمئن باشید خواهناخواه متوجه این موضوع خواهید شد اما پرسیدن این سوال، آن هم در این شرایط، اندوه فرد را بیشتر خواهد کرد. قطعا شما منظور بدی ندارید اما کنار آمدن با این شوک ناگهانی، سختتر از آن است که ظرف چند روز بتوان آن را پذیرفت و از آن حرف زد.
اگر فرد داغدار قصد حرف زدن داشت گوش شنوای خوبی باشیم
با توجه به تفاوتهای فردی آدمها و شرایط متفاوتی که تجربه میکنند ممکن است بعضی از داغدیدگان دوست داشته باشند در این مورد صحبت کنند. بهتر است تصمیمگیری در این مورد را به خودشان بسپارید. اگر دوست داشتند حرف بزنند، فقط گوش کنید و اگر سوالی میپرسید، حتما سوالات باز باشد. سوال باز به پرسشی میگویند که جواب کوتاه و مشخصی ندارد. مثلا وقتی میپرسید "دوست داری حرف بزنی؟" فرد میتواند آزادنه هر چقدر که دوست دارد در مورد موضوع صحبت کند. شاید با یک جمله یا عبارت، موضوع را خاتمه دهد و این پیام را به شما بدهد که تمایلی به صحبت ندارد و شاید موضوع را با تمام جزییات تعریف کند. البته فراموش نکنید که شما نباید شروع کننده چنین صحبتهایی باشید.
یکی از ویژگیهای یک سنگ صبور خوب، توجه به صحبتها، بدون قضاوت کردن است. میان کلمات مخاطب سعی کنید واکنشهایی نشان دهید که فرد متوجه شود با دقت به حرفهای او گوش میدهید. میتوانید سر تکان دهید یا از کلماتی مثل "درسته"، "حق با شماست" یا "متوجه هستم" استفاده کنید. گاهی از فرد سوال بپرسید تا مطمئن شوید منظور او را درست متوجه شدهاید. تکرار بخشهایی از صحبت فرد نیز، باعث میشود احساس بهتری داشته باشد.
از سوگواری و گریه کردن فرد جلوگیری نکنیم
غم، هیجانی است که در این شرایط، گریزناپذیر است. اشک ریختن سیستم پاراسمپاتیک را فعال میکند و تعادل و آرامش را به بدن باز میگرداند. برخی معتقدند وقتی در معرض استرس و فشار روانی قرار داریم هورمونها و ترکیباتی در بدن تولید میشود که توسط اشک میتواند دفع شود. دفع این ترکیبات استرس را کاهش میدهد. علاوه بر گریه، مجموعه رفتارهایی که فرد به عنوان سوگواری انجام میدهد نیز برای کنار آمدن با این اتفاق، مهم است. باید به فرد اجازه دهید این دوره را به صورتی که مایل است بگذراند.
مراقب جملاتی که به زبان میآوریم باشیم
هر حرف یا رفتاری که از دست دادن عزیز را برای داغدیدگان کوچک شمارد، برای آنها آزاردهنده است. فراموش نکنید که شما برای تسلی خاطر بازماندگان در مراسم حاضر میشوید. برای فردی که هنوز با از دست دادن عضو خانواده خود کنار نیامده، حتی جملات رایجی که در شرایط عادی ادای احترام محسوب میشود نیز میتواند باعث رنجش بیشتر فرد شود. اینکه "میتوانست بدتر از این شود"، "زندگی ادامه دارد و میتوانی همسر یا فرزند دیگری داشته باشی" و یا اشاره به بیماری یا کهولت سن عزیز از دست رفته در روزهای اول فوت، درست نیست. یکی از صحبتهای رایج در این شرایط، تعریف و صحبت کردن وقایع مشابه است. درست است که این اتفاق، وقایع مشابه را در ذهن شما تداعی میکند اما لطفا خویشتندار باشید در حضور خانواده سوگوار از این موضوعات صحبت نکنید. به جای استفاده از جملاتی مثل "درکت میکنم" بگویید " باید خیلی سخت باشد". با این کار به جای وانمود کردن به درک شرایط سخت فرد، به اون نشان میدهید که دارید سعی میکنید او را درک کنید. در واقع مزیت جمله دوم این است که صادقانه و قابلباورتر از جمله اول است.
چه کمکی از ما ساخته است؟
بهترین کاری که میتوانید انجام دهید کمک به خانواده متوفی در انجام امور مربوط به مراسم و همچنین امور شخصی آنهاست. خانواده متوفی چنان شرایط سختی را تجربه میکنند که ممکن است حتی برای انجام امور شخصی مثل تهیه غذا یا شستن و اتو کردن لباسهای خود نیز دچار مشکل شوند. از آنها بپرسید که به چه کمکی نیاز دارند. احتمالا کارهای زیادی وجود دارد که توان انجام آن را ندارند و اگر در انجام این امور به آنها کمک کنید، از رنجش و آشفتگی آنها تا حدی میکاهید. برای کارهایی مثل مرتب کردن منزل یا شست و شوی ظروف و لباسها میتوانید خودتان دست به کار شوید و در اموری مثل استحمام، میتوانید آنها را ترغیب کنید. افسردهخویی و غمی که فرد تجربه میکند انگیزه کافی برای انجام امور شخصی را از این افراد میگیرد.
از چه چیزهایی حرف بزنیم؟
صحبت از خاطراتی که با مرحوم داشتید و هر چیزی که نشان دهد به یاد او هستید، اغلب برای خانواده متوفی خوشایند است. این خاطرات یعنی شما به یاد او هستید. معمولا خانواده نیز دوست دارند از خاطرات خود در مورد عزیز از دست رفته صحبت کنند.
برخی عقاید مذهبی که به مرگ معنا میدهد نیز مفیدند. هر چه تصور یا باوری که از مرگ داریم منفیتر و بدبینانهتر باشد، پذیرفتن مرگ برایمان دشوارتر است. خانواده داغدار دوست دارند باور کنند فرد متوفی به آرامش رسیده و در شرایط خوبی به سر میبرد. باورهای مذهبی مختلف احادیث و روایات زیادی در این زمینه دارند و استفاده از آنها در مراسم سوگواری مفید است. البته جملات کلیشهای مثل "دیشب خواب دیدم، لب رودخانه نشسته و لباس سفید پوشیده و ..." را کنار بگذارید.
دلیل نگارش این مقاله مشاهده موارد متعددی از رفتارهای اشتباه و آسیبزننده، در مراسم سوگواری بود یا به روایت عزیزان داغدار بود که غالبا به دلیل ناآگاهی و با نیت کمک و همراهی صورت میگرفت. باید اشاره کنم که همه مواردی که اشاره شد، مبتنی بر پژوهشهای صورت گرفته روی خانوادههای داغدیده به ویژه در حوادث ناگهانی است. موارد ممکن است با توجه به تفاوتهای فردی یا در زمان خاصی کارآمد نباشد و همیشه باید پیش از اقدام به هر کار یا صحبتی در مورد آن کمی فکر کنید و شرایط را بسنجید.