پرستو دیبا

چطور یه شهر می‌تونه یه روز سیاه و یه روز سفید باشه!

روز دهم سفرم یکم عجیب و ترسناک و پر استرس بود برام. تعریف کردنش هم برام سخت بود، اما خب سفر تنهایی در کنار همه خوبیهاش، گاهی اذیتت می‌کنه..…

خوشحالم که کازان رو انتخاب کردم برای سومین شهری که قرار بود در روسیه ببینم، با اینکه یک روز توی راه بودم تا برسم...

چطور عادت های مثبت رو به زندگیمون اضافه و عادت های منفی رو حذف کنیم؟

نوشتن رزومه برای من یه کار طاقت فرساست که هر بار می‌خوام انجام بدم تبدیل به یک موضوع فلسفی می‌شه...

یکی از جاهایی که میتونید شب رو بمونید تا توی هزینه اقامت صرفه‌جویی کنید قطار هست...

از نظر دوستام معلوم نبود من رفتم روسیه چیکار کنم. چرا باید این همه راه پا می‌شدم می‌رفتم روسیه که از در یخچال مردم عکس بگیرم؟

سنت پترزبورگ رو با دوچرخه و همراه الگا چرخیدم و شب به جزیره نیو هایلند رفتم.

روز پنجم با عروس و داماد و خانواده و دوستاشون به شهر ساحلی پیترگوف رفتم و شب که سر از هاستل یه دختر روس درآوردم.

خاطره روز چهارم سفر به روسیه در مورد عروسی یه دختر روس با یه پسر اهل شیلی هست. عروسی بین المللی با رسم و رسوم فرهنگ های مختلف.