اینترنت تازه توی ایران پا گرفته بود و کاربران کمی داشت، صرفا داشتن یک وبسایت مزیت بزرگی محسوب میشد، حتی یادمه یک جایی وبسایت میخواست بدون زبانهای Server Side یک بخش خبری براش درست کرده بودم و هر دفعه یک خبر میخواستم منتشر کنم یک صفحه HTML را آپلود میکردم، چند ماه نشستم به ASP و PHP یاد گرفتن اون وبسایت را تبدیل به یک وبسایت داینامیک کردم و با ASP و دیتابیس Access راه انداختم.
اینقدر تکنولوژیها متفاوت نبود و اگر کسی وبسایت میخواست با فتوشاپ یک طرح میزدم و تبدیل به HTML میکردم و نهایتا بخش خبری نیاز داشت اون را هم درست میکردم.
به قول معروف صفر تا صد کار را خودم میزدم.
تهش هم با یک IE و Netscape تست میکردم و نه بحث موبایل وب بود و نه ریسپانسیو و نه هیچی و تموم!
حتی هم لوگو را هم خودم زدم!
اگر درست خاطرم باشه اواسط پاییز ۱۳۸۷ بود، روی زبانهای برنامهنویسی دیگه مثل جاوا هم مسلط شده بودم، موبایلهای هوشمند نظیر iPhone مدتی بود اومده بود و همون زمان هم اولین موبایل اندرویدی معرفی شد، یکی از دوستان پیشنهاد کرد یک وبسایت و اپ موبایل طراحی کنیم، روی وبسایت کار کردیم ولی اپ را تا قسمتی پیش رفتیم، دشواری خاصی هم برای طراحی رابط کاربری اپ نبود و خلاصه زدیم، تهش هم با یک iPhone و یک موبایل HTC اپ را تست کردیم و بد نشد ولی بعدش به دوستم گفتم راستش الان دیگه سمت برنامهنویسی نیستم و پیچیده است، حداقل سمت وب را دیگه دات نت را هم دنبال نکردم و نمیتونم انجام بدم و کمی روی موبایل تمرکز کردم و کارم هم همون زمان عوض شد و بیشتر سمت طراحی بودم.
به چند نفر هم که تازه موبایل هوشمند خریده بودن نشون دادیم و استقبال کردند.
اون زمان هم اپ و وبسایت را تست کردیم و بازم خیلی تکنولوژیها نبود و تقریبا میشد کار را با هزینه کمتری به لحاظ مالی و نیروی انسانی جمع کرد.
یکی از دوستان اومد سراغم و گفت فلان کار را میخوام انجام بدیم و تو هم فلان کار را انجام بدی، گفتم راستش من سالهاست اصلا دیگه محیط ادیتور را هم باز نکردم دیگه چه برسه به اینکه برنامهنویسی سمت وب را انجام بدم و سمت موبایل اپ هم اصلا دیگه کار نکردم چون هم دیوایسهای زیادی اضافه شده و هم تکنولوژیهای متنوعی اومده که من اصلا باهاشون آشنا هم نیستم و اصلا نمیتونم، فرانتاند هم اینقدر پیشرفت کرده که اصلا نمیتونم کاری کنم و مسلما کد من هزاران مشکل خواهد داشت، گرافیک هم که اصلا حرفش را نزن اینقدر طراح خوب هست و مردم طرحهای متنوع دیدن که مثل ۱۰ سال پیش نمیشه همینجوری یک چیزی زد، مارکتینگ واقعی که هیچی چون دیگه هم با چند تا لینک توی وبلاگ دوستم و فلانی نمیشه تبلغ محصول را کرد، سرور هم که اصلا جرات نمیکنم سمتش برم، من نهایتا بتونم روی طراحی کار کنم.
کاری هم نیست کلش را بگم فلان قدر میشه چون نیروی انسانی متخصص هم این روزها خیلی گرون شده و هر کسی توی هر کدام از این موضوعات اونقدر متخصص هست که صرفا اون کار را به بهترین نحو ممکن انجام میده.
اینها را گفتم که بگم دیگه این روزها با نیروهای آچار فرانسه ارزان نمیشه محصولی که قابل عرضه عمومی و رقابت با رقبای قدرتمند تولید کرد، این روزها خیلی از موارد تبدیل به تخصصهایی شده که دیگه کمتر فرد حرفهای میتونه ادعا داشته باشه مثلا هم برنامهنویسی سمت سرور را انجام میدم و هم یک سرور بدون هیچ مشکل امنیتی راهاندازی میکنم.
هر کدام از مواردی که ۱۵ سال پیش همه اونها را یک فرد باهمدیگه انجام میداد این روزها تبدیل به یک تخصص شده، طراحی وب تبدیل به دهها شاخه تخصصی شده، توسعه وب تبدیل به چندین تخصص شده که هر فرد باید برای انجام یک کار بدون نقص توی اونها واقعا متخصص باشه.
انتظار نداشته باشیم که یک محصول عالی با نیروی ارزان و آچار فرانسه تولید کنیم و قصد رقابت داشته باشیم!
سعی کنیم به جای آچار فرانسه بودن، متخصص باشیم!