شاید پس از خواندن تیتر این مقالهی بررسی فکر کنید بسیار جانبدارانه تصمیمگیری کردهام و یا شاید از سر هیجان بسیار زیادی که داشتم این تیتر را انتخاب کردم، اما رضایت بسیار زیاد من از این مرحله از تاریخ ویدئوگیم توانسته این اثر را از بسیاری از آثاری که در روز های اخیر تجربه کردم ارزشمندتر جلوه کند.
سری بازی پرسونا از بهترین بازیهای نقشآفرینی به شمار میآید. از سومین نسخهی آن شاهد موفقیت این سری بودیم. استودیوی Atlus، سازنده این سری پس از موفقیت در قسمت پنجم تصمیم به بازسازی قسمت چهارم و سوم آن کرد. این سری از نظر من یکی از سری بازیهای تکرار نشدنی است. ولی هیچگاه قسمت چهارم این سری را به سوم و پنجم ترجیح نمیدادم. تا اینکه نسخهی چهارم بازسازی شده برایم بهترین بازی نقشآفرینی که تجربه کردم شد.
قسمت چهارم Persona نسبت به قسمت قبلی تلاش کرده است داستانی حیرتآورتر و معماییتر به نمایش گذارد، این بازی صد در صد فراتر از یک نسخهی ارتقا یافته است. این بازی یک تجربهی کمنقص ولی دست کم گرفته شده است. بعد از آن نسخهی Golden ناموفق برای پلی استیشن ویتا یک رجعت قوی برای Atlus، این بازی است.
شما میتوانید بازی رو به صورت کامل با احتساب بخشهای فرعی، در حدود 93 ساعت به اتمام برسانید. یو، کاراکتر اصلی بازی با دایی و دختردایی خود داستان های هیجانانگیزی به همراه دارد. یو و دوستانش شاهد اتفاقات عجیبی در شهر هستند که مهمترین آنها قتل های متعدد توسط موجودات اهریمینی است که با نام سایهها شناخته میشوند.
برای بسیاری از کاربران این بازی در لحظاتی خستهکننده میشود. اما برای بازیکنانی که دقت و اهمیت زیادی برای شخصیتپردازی قائلند، بازی اصلاً و ابداً خستهکننده نیست. در واقع علاقهمند بودن به این سری بازی به سلیقه افراد بستگی دارد مانند بسیاری از بازی ها که مخاطب خاص خود را دارند. سازندگان با طراحی خارقالعاده شخصیتها باعث میشوند حرکات و رفتار آنها در ذهن شما حک شود. مثل همان کاری که خود ژاپنیها استادانه در صنعت موفق انیمه به نمایش گذاشتند.
بازی به طوری کاراکترها را به شما معرفی میکند که انگار عضوی از خانواده یا افراد نزدیک شماست. همین ویژگیها است که در ابتداییترین معیارهای یک بازی موفق سازندگان را پیروز میدان میسازد. از دیالوگهای ارزشمند تا سرگرم کننده بودن داستان بازی همه و همه، دست به دست هم دادند تا اثری کمنقص و موفق از نظر کیفی از Atlus برجای بماند. خود را آماده کنید برای شنیدن عجیبترینها و تجربهی جالبترینها.
این بازی میتواند در ارتباطات یک مصداق بارز از زندگی واقعی باشد. شما با بررسی رفتار افراد و نوع شخصیتآنها باید تصمیم بگیرید که چه انتخاباتی در مقابلشان داشته باشد. همین امر مهم می تواند در روند بازی تأثیر بهسزایی داشتهباشد.به هیچکس اعتماد نکنید شاید در ظاهر دوست شما باشند ولی این شمایید که رکب میخورید.
اگرچه Shin Megami Tensei از نظر فنی پرچمدار سری بازیهای RPG در Atlus است، اما سری پرسونا و اسپینآف آن در سالهای اخیر پیشرفتهای زیادی در یافتن جذابیتهای اصلی داشته است. در حالی که Persona 5 ممکن است بیشتر کارهای سنگین را انجام داده باشد، Persona 4 Golden (P4G) نسخه بهبودیافته نسخه کلاسیک PS2 نیز نقش مهمی در نمایش این سری داشت. بخشی از مزیت عرضه بر روی PS Vita که به طرز غم انگیزی محکوم به فنا بود به این معنی بود که متمایز شدن از تعداد کم بازیهای روی این پلتفرم بسیار آسان تر بود.
یکی از مهمترین موفقیتهای همیشگی سری پرسونا روایت بینقص داستان است. که برای کاربران این بازی به یک عادت تبدیل شده. داستان بازی اجازه استراحت به ذهن مخاطب نمیدهد و تنها مشکل روایت داستان، شلوغ بودن زیاد از حد داستان است اما افراد میتوانند در مواجهه با این موضوع نظرات متفاوتی داشته باشند و یک نقطهی ضعف مشهود به نظر نمیرسد.
شما مشغول به نجات قربانیان می شوید تا به مقصود اصلی برسید اما اینجا داستان بازی شما را تنها نمیگذارد و نمیخواهد شما از بازی کردن خسته شوید و شما را با یک زندگی عادی روبرو میکند که نشان دهندهی مکمل بودن داستان و گیمپلی است که کمتر بازی وجود دارد که این ویژگی را برخوردار باشد.یعنی شما هر لحظه باید خود را برای یک نکته آماده کنید تا خدایی نکرده در جایی از بازی جا نخورید. قابلیت بسیار خوبی که بازی دارد مکانیزم ارتقای کاراکتر آن است که انصافاً یکی از نقات قوت بازی است زیرا تأثیر مستقیم روی کیفیت بازی شما دارد و تجربه بازی را برای شما قابل تحمل تر میسازد.
صداگذاری در دوبله ژاپنی و چه در دوبله انگلیسی بهخوبی انجام شده و بازیکنان میتوانند با شخصیتها ارتباط برقرار کند. همانطور دیالوگهای دلچسبی در بازی قرار دارد که واقعاً باعث بالا رفتن ارزش تجربهی آن می شود. همانطور که در سریهای قبلی شاهد موفقیت اونها در این امر بودیم.
سعی افراد پس از تجربهی بازی در پیدا کردن نکات مهم بازی است و باید برای انجام آن کاغذ و قلم به همراه داشته باشید.فراموش نکنید بازی کاملاً بینقص هم نیست و کیفیت آزار دهندهی کاتسینها بلای جان کاربران است. من هنوز به دنبال بازسازی آن بخش از بازی هستم. اما در کل این نکته تأثیر مستقیم روی تجربهی شما می گذارد.
موسیقی بازی شما را در بازی غرق می کند. همیشه در بهترین زمان بهترین نت نواخته میشود تا از تجربهی بازی لذتی بیشتری ببرید. حتی در بسیاری از وضعیتها حس میکنید سازندهها حال فعلی شما را میدانند و با توجه به آن موسیقی پخش میشود.
به شخصه علاقهی چندان زیادی به دنیای انیمه ندارم ولی برای من یک تجربهی کمنظیر می تواند تجربهی P4G باشد. چون شما را به عنوان یک گیمر راضی نگه میدارد. چیزی که در سری پرسونا همیشه توجه من رو جلب کرده است انگار سازنده میخواهد ثابت کند حال گیمر برایش مهم است و اصلیترین نکته برایش کاربر است.
با وجود این نکات تجربهی این بازی را به شدت پیشنهاد میکنم. چون شاهد یک بازگشت موفق هستید برای خودتان،سازندهها و داستان بازی. تجربه کردن این بازی برای طرفداران سری بازی PERSONA به شدت ضروری است.
نمره : 8.7 از 10