خلاصه بخوام بگم: مشکلمون اینه برای هدفمون برنامه ریزی نمیکنیم ما برای قدمها و مسیرمون برنامه میریزیم...

با یک مثال که همه احتمالا درگیرش بودیم شروع کنم: من میخوام لاغرشم، پس تصمیم میگیرم با یه برنامه منسجم صبحها یک ساعت زودتر از خواب بیدارشم و روزی حداقل ۳۰ تا درازنشست برم.
یه برنامه قوی و منسجم دارم و از شنبه هم شروع میکنم! روز اول با موفقیت برنامم را انجام میدم، اما بعد از آن هررروز یک اتفاقی جلوی برنامهام را میگیره: یه روز خواب میمونم، یه شب دیر میخوابم، یه روز سرما خوردم، یه روز حال ندارم و ...
با این وضع برنامه لاغر شدن را بیخیال میشم و به هدفم نمیرسم. این برنامه لاغر شدن نبود که با شکست روبرو شد، این برنامه درازنشست صبحها بود که شکست خورد. ما برای لاغر شدن برنامهای نداشتیم!
نگاهی به این برنامه بندازین، خیلی بهتر از قبلی شد-هرچند هنوز کامل نیست-. چون هدف این برنامه لاغر شدن من است با در نظر گرفتن عادتهای رفتاریام. اما هدف برنامه اول فقط درازنشست بود و به راحتی شکست خورد.

این سادهترین برنامهای که میتونیم برای اهداف مختلف زندگیمون داشته باشیم. ما برای اهدافمون برنامهریزی نمیکنیم برای مسیرهامون برنامه میریزیم برای همین اگر مسیر را اشتباه کرده باشیم از هدفمون ناامید میشیم.
این موضوع را به شیوهی توسعهی محصول هم میشه تعمیم داد. بزرگترین درسی که در سه سال گذشته در مجموعه صباایده(آپارات، فیلیمو و ..) بدست آوردم این بود که مسیر مشخص نیست ما فقط هدف داریم، برای رسیدن به اهداف ممکن هزار و یک مسیر مختلف وجود داشته باشد. به سمت هدف که حرکت کنی، مسیرهای مختلف خودشون را نشون میدن و شما باید تصمیم بگیرید کی تغییر مسیر بدین و کی در مسیر خود ثابت بمانید.
بیایید سعی کنید مسیر را به اتفاقات پیشرو بسپاریم تا بتوانیم با انعطافپذیری در مسیر به اهدافمون برسیم.