ویرگول
ورودثبت نام
paria omidi
paria omidiBorn to bloom wild
paria omidi
paria omidi
خواندن ۵ دقیقه·۳ ماه پیش

برد یا باخت؟

توی چندروز گذشته انیمیشن برد یا باخت (Win or Lose) رو دیدم. راستش اگر توضیحات انیمیشن نمی‌خوندم (چون داخل کانال یه روانشناس بود) فکر می‌کردم یه انیمیشن ساده درباره‌ی ورزش و کودکان باشه. اما بعدش فهمیدم که قراره خیلی بیشتر از یه داستان مسابقه باشه. هر قسمت از دید یکی از شخصیت‌ها روایت می‌شه و سازنده انیمیشن (شرکت پیکسار) برای هرکدومشون یه نماد یا دنیای درونی خاص ساخته. یعنی ما فقط ماجرا رو نمی‌بینیم بلکه می‌فهمیم پشت ظاهر هر آدمی چه اضطراب و استرس‌هایی وجود داره. همین باعث شد خیلی بیشتر از یه انیمیشن ساده روی من تاثیر بذاره. پس باعث شد این موضوع خیلی به دلم بشینه چون حس کردم دارم واقعا وارد ذهن آدم‌ها می‌شم.

این انیمیشن هشت قسمت داره. که هر قسمت راجع‌به یه شخصیت متفاوته. از بازیکنان و مربی گرفته تا والدین و داوران. این تنوع در زاویه دید باعث جذاب تر شدن انیمیشن شده.

خب اگر بخوام راجب شخصیت هر کاراکتر بگم، درسته که هرکدومشون یه قصه جداگونه دارن اما نکته جالب ترش اینه که همشون با همه تفاوتایی که باهمدیگه دارن مثل یه پازل همو کامل و کنار همدیگه معنا پیدا می‌کنن. درست مثل ما آدما که هرکدوممون یه شکل و یه‌جوریم اما وقتی که کنار همدیگه قرار می‌گیریم تازه انگار دنیای واقعی ماها شکل می‌گیره.

شخصیت قسمت اول با اینکه دختر مربی بود و همه انتظار داشتن که اون بهترین باشه به شدت مضطرب بود و هربار که اضطرابش بیشتر می‌شد (اضطرابش به شکل یه موجود خیالی نشون داده شده) اون موجود بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد.

وقتی دیدمش ناخودآگاه یاد خودم افتادم. گاهی وقتا که می‌خوام جلوی جمع حرف بزنم یا کار مهمی انجام بدم انگار همین موجود خیالیه کنارم ظاهر می‌شه و نمی‌ذاره حرفامو بزنم.

شخصیت دوم داور مسابقه بود. یه مرد به ظاهر جدی و قوی اما درونش پراز تنهایی. نمادش یه زره آبی بود که اونم به خاطر محافظت از خودش بود که یجورایی کسی تنهاییاشو نبینه.

واقعیت اینه که خیلی از آدم‌های اطرافمون همین‌طورن. خیلی قوی و خونسرد به نظر میان اما درونشون پر از پوچی و دلتنگیه.

قسمت سوم دختر بچه ای که خیلی زودتر از سنش بزرگ شده بود. باید تکالیف مدرسشو انجام بده، به خانوادش کمک کنه و ستاره تیمم باشه! از درون یه زن جدی و موفق و اونقدر مسئولیت روی دوشش بود که انگار فرصت بودن توی دنیای کودکانشو نداشت.

این قسمت منو یاد خیلی از بچه‌هایی انداخت که زودتر از سن‌شون باید قوی باشن.

قسمت چهارم مادری که هم باید خرج زندگیو بده و هم دوست داره توی دنیای بیرون و شبکه های اجتماعی دیده بشه. یجورایی نماد این مادر قلب و لایک بود! و دوست داشت تمام تلاش هاش دیده بشن (چقدر آشنا!).

به نظرم که خیلی واقعی بود. چون هممون یه جایی دنبال تائید افراد بیرونی می‌گردیم. شاید همین شبکه‌های اجتماعی پر از شخصیت این زن باشه.

قسمت پنجم انیمیشن یه پسر بچه کوچیکه که دنیای کودکانش پراز تخلیاته. (لوله‌ی مقواییش که دنیای بیرونو ازون داخل می‌بینه) خیلی آروم و منطقیه و همیشه سعی می‌کنه تا تمام جوانب رو بسنجه و خیلی کم از روی هیجان تصمیم می‌گیره.

از نظر من اون پسربچه همون آدمیه که همیشه وقتی همه توی هیجان، استرس یا شلوغی گیر کردن می‌ایسته و منطقی‌ترین حرف رو می‌زنه. مثل اون دوستی که زیاد حرف نمی‌زنه ولی وقتی چیزی می‌گه همه بهش گوش می‌کنن چون مطمئنه حرفاش تاثیر گذارن. شخصیت این پسربچه توی دنیای واقعی مثل همون آدمایی می‌مونه که به ما حس امنیت و آرامش می‌دن.

قسمت ششم پسری با یه قلب کوچیک و شکننده بود. پسری پرانرژی که همه فکر می‌کنن خیلی قوی و حتی مغروره. اما وقتی سکانس‌های درونی وجودشو نمایش دادن پسربچه‌ای کاغذی، آسیب پذیر و خیلیم ترسیده بود. فقط وقتی خود واقعیشو نشون می‌داد که احساس امنیت می‌کرد (و اون احساساتو زمانی نشون داد که وارد رابطه با دختری که دوسش داشت، شد).

صحنه‌ای که یادم انداخت هممون یه کودک درون توی دلمون داریم و فقط زمانی اونو بروز می‌دیم که کنار یکی احساس امنیت داریم و مطمئن هستیم که قرار نیست قضاوت بشیم.

قسمت ششم شخصیتی بود که نمادش بالا رفتن و غرق شدن بود (دو نماد کاملا متضاد هم). وقتی که خوشحال بود از زمین جدا می‌شد اما وقتی که ناراحت و دلسرد بود، پاهاش توی زمین فرو می‌رفت و غرق می‌شد. این فرد درگیر سلطه پدرش بود که بسیار کمال گرا بود و دائم تلاش می‌کرد همه رو به خصوص پدرشو از خودش راضی نگه داره و بهترین باشه.

شخصیتی که نشون می‌ده چطور باوجود فشارهای خانواده، تلاش می‌کنه تا جایگاه اجتماعی خودشو پیدا و به محدودیت‌ها غلبه کنه.

و در نهایت آخرین شخصیت توی انیمیشن که مربی و پدر شخصیت قسمت اول انیمیشنه. بعضی وقتا سخت‌گیریاش باعث می‌شد که شخصیت‌ها دچار استرس بشن. مربی خوب می‌دونه که اشتباهات بخش طبیعی یادگیری هستن اما این سخت‌گیریا باعث رشد و بلوغ شخصیت‌ها می‌شد و نمی‌خواست فرصت‌های رشد رو از دست بده. توی قلبش ترس از شکست تیم مخفی شده اما این ترس هیچ‌وقت اونو از پا نمیندازه. این تضاد باعث می‌شه که اون گاهی سخت‌گیر و گاهی مهربان بشه، باتوجه به این که چی برای تیم مهم‌تره.

 شخصیت مربی ترکیبی از نظم، دقت، سخت‌گیری و دلسوزیه و با صبر و حساسیت تیمشو به سمت رشد و پیشرفت هدایت می‌کنه. دنیای درونی اون پر از مسئولیت‌پذیری، اضطراب پنهان و دغدغه‌ی موفقیت دیگرانه اما همین پیچیدگی‌ها باعث شده که تصمیماتش دقیق و هدفمند باشن (حالا فکر کنید اگر یه جامعه این مدلی داشتیم که همه مثل مربی بودن، چی می‌شد...).

سخن پایانی

برای من این انیمیشن یه تجربه‌ی متفاوت بود. چون نشون داد پشت هر آدمی یه دنیای پنهون هست. اضطراب، تنهایی، مسئولیت، نیاز به تأیید یا یه کودک کوچیک و حساس توی دنیای کاغذیش. شاید ما فقط ظاهر آدم‌ها رو ببینیم، اما هرکدوم‌شون قصه‌ای دارن که اگه بفهمیم، می‌تونیم بدون هیچ قضاوتی رفتار خیلی بهتری داشته باشیم.

ما همگی به نوعی برای زندگیمون می‌جنگیم و باوجود تمام مشکلات و ترسایی که داریم، دوست داریم به پیشرفت برسیم و ادامه بدیم. چه ببریم چه ببازیم...

 




 

انیمیشنانیمیشن بزرگسالانبرندهبازنده
۳
۶
paria omidi
paria omidi
Born to bloom wild
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید