-—-
-—-
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

نفس بکش!

زندگی تو این چند وقت عجیب بود که یهو عجیب تر از همیشه شد!

خب چند روز پیش بود که یهو اتفاق بدی برام افتاد که چند روزی من رو برد تو خودم..

انگار هفته ها میگذشت تا به این روز برسه، روزی که انتظارش رو داشتم ولی نه به این زودی.

دیدی بعضی روزا یهو بیدار میشی؟ تازه دور و ورتو میبینی و اتفاقات رو میپذیری؟

روز سختیه ولی ارزشش رو داره چون به هر حال یه پله بالاتر میبرتت، البته اینم همش بستگی به نگرش و نوع برخورد ما با اتفاقات داره.

به قول یه جمله ای تو یه کتابی اگه درست یادم باشه:

نوع برخورد ما با اتفاقات همه چیز رو تعیین میکنه.



ما انتخاب می‌کنیم..
ما انتخاب می‌کنیم..



من ناراحت نیستم از اینکه چرا اینطور شد. ناراحتم از اینکه ایکاش بهتر پیش میرفت ولی اشکالی نداره، ما کارمون محتوا نوشتن تو آسوده، زندگی هم کارش سورپرایزهای بد موقعس!

ماهم جز پذیرش و ادامه دادن کاری از دستمون برنمیاد!

ولی از اینا که بگذریم، یه شبی یه فیلمی دیدم که تو این چند روز کمک زیادی بهم کرد.

به احتمال زیاد دور افتاده Cast away رو دیده باشین.

میخوام نوشته‌ام رو با یکی از قشنگ ترین دیالوگ‌های این فیلم تموم کنم:

باید به نفس کشیدن ادامه بدم؛ چون فردا باز هم خورشید طلوع می کنه و کی می دونه که جریان آب با خودش چی میاره..


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید