
در قرن بیست و یکم، نام لین ناتِیج به عنوان یکی از برجستهترین نمایشنامهنویسان زن رنگینپوست آمریکایی میدرخشد؛ نویسندهای که توانست با نگاهی رئالیستی و اجتماعی، داستانهای فراموششدهای از زنان، کارگران و قربانیان تبعیض را با قلمش روایت کند. اهمیت ناتِیج نهتنها در کیفیت آثار اوست، بلکه در افتخاراتش نیز نمایان است: او تنها زن نمایشنامهنویس آمریکایی است که تاکنون دو بار جایزهی پولیتزر در نمایشنامه را کسب کرده است. ناتِیج از سال 2001 تا 2014 به عنوان هیئت علمی در دانشکدهی درام دانشگاه ییل[1] تدریس میکرد و از سال 2014 در دانشکدهی تئاتر دانشگاه کلمبیا[2] مشغول به کار است. او در سال 2019 به عنوان یکی از ۱۰۰ فرد تأثیرگذار مجله تایم[3] انتخاب شد و عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا[4] است. او در کنار کار هنری، همواره به عنوان فعال اجتماعی شناخته شده است و پژوهشها و مصاحبههای میدانیاش الهامبخش بسیاری از نمایشنامههایش بودهاند.
از آثار او تاکنون پنج عنوان به زبان فارسی ترجمه شده است: پوف[5] (1993)، تباه شده[6](2008)، عرق سرد[7](2015)، قصهی لیما[8](2018) و ساندویچی بینراهی کلاید[9](2021). در این میان دو اثر تباه شده و عرق سرد برندهی جایزهی پولیتزر در نمایشنامه شدهاند.
«علاقهی من به تئاتر و داستانسرایی در آشپزخانهی مادرم آغاز شد. آنجا مکانی برای دورهم جمع شدن حلقهی بزرگ دوستان مادرم بود.»- لین ناتِیج
لین ناتِیج در دوم نوامبر 1964در بروکلین نیویورک به دنیا آمد، چهار سال پس از تصویب «قانون حقوق مدنی» در آمریکا و به پایان رسیدن - حداقل قانونی - جدایی نژادی. در موضوعاتی که ناتِیج به سراغشان میرود، نقش خانواده و تربیتش را نباید دست کم گرفت. او در خانوادهای رشد کرده است که به مسائل اجتماعی و فرهنگی توجه ویژهای داشتند. مادر ناتِیج، روبی ناتِیج[10]، معلم و مدیر مدرسه و فعال اجتماعی بود و پدرش، والاس ناتِیج[11]، روانشناس کودک و نوجوان و متخصص توانبخشی نوجوانان. والدین او به شدت در جنبشهای عدالت اجتماعی و حقوق مدنی فعال بودند و لین را به تماشای آثار گروههای تئاتر سیاهپوستان در شهر نیویورک، مانند شرکت دستهی نگرو[12]، همراه خود میبردند. ناتِیج حمایت والدینش را عاملی اساسی در انتخاب موضوعات اجتماعی در حرفهی خود به عنوان یک نمایشنامهنویس قلمداد میکند. او نمایشنامهنویسی را از هشت سالگی شروع کرد و اولین نمایشنامهی بلند خود را در دبیرستان به پایان رساند. او با این نمایشنامه تحت عنوان نیمهی تاریکتر وِرونا[13] در مسابقات نویسندگان جوان شرکت کرد و توانست از استیون سوندهایم، آهنگساز و ترانهسرا، راهنمایی دریافت کند. نگاه ویژهی ناتِیج از اولین نمایشنامهاش مشهود است. این نمایشنامه در مورد یک گروه تئاتر شکسپیری از هنرمندان آفریقایی-آمریکایی است که در جنوب سفر میکنند.
در سال 1982، ناتِیج با بورسیه تحصیلی برای تحصیل در رشتهی پیشپزشکی (دورهی مقدماتی پزشکی در آمریکا) در دانشگاه براون[14] ثبت نام کرد. در سال 2023، او به پاریس ریویو[15] گفت:«وقتی به براون رفتم میدانستم یک هنرمندم، اما در ریاضی و علوم نیز سرآمد بودم... هیچ بخشی در درونم نمیخواست پزشک شود و گذراندن دروس عمدتاً علوم مرا تحت فشار قرار میداد چراکه نه برنامهای برایشان داشتم و نه علاقهای.»
او در دانشگاه در کلاسهای نمایشنامهنویسی شرکت کرد. ناتِیج همچنین از آثار نویسندگان زن نامآور آفریقایی-آمریکایی مانند تونی موریسون[16]، آلیس واکر[17]، لورین هانسبری[18] و نتوزاک شانگ[19] الهام گرفت. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه براون در سال 1986، تصمیم گرفت ذوق هنری خود را دنبال کند و مستقیماً برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به دانشگاه ییل رفت؛ در آنجا چندین نمایشنامهی سیاسی نوشت و در تظاهرات دانشجویی دانشگاه شرکت کرد. او در طول تورهای معرفی دانشگاه به دانشجویان جدیدالورود، سخنرانیهایی مداخلاتی میکرد تا توجه دانشجویان را به تاریخ بردهداری دانشگاه جلب میکرد. او سپس چهار سال در سازمان عفو بینالملل[20] کار کرد و در نهایت به نویسندگی بازگشت. مسیر تحصیلی و حرفهای او، همراه با تجربههای زندگی در محیط چندفرهنگی نیویورک، بر رویکرد اجتماعی آثار او تأثیر عمیقی گذاشت. او در سال 2011 دکترای خود را از دانشگاه براون دریافت کرد.

ناتِیج در مصاحبهای با کریستینا اندرسون[21]، روزنامهنگار، در مورد ماهیت آثار خود میگوید:«در تمام نمایشنامههایم، سعی میکنم بفهمم چگونه فردی که حس میکند به حاشیه رانده شده و نامرئی است، میتواند همزمان قوی و خویشتندار باشد. شخصیتهای من برای دیده شدن در جهانی که اساساً نمیخواهد توان آنها را به رسمیت بشناسد، مبارزه میکنند.»
نمایشنامهی تباه شده دربارهی زندگی زنان و تجربهی آنها از خشونت جنسی در طول جنگ داخلی در جمهوری دموکراتیک کنگو بین سالهای 1998 تا 2003 است. اگرچه این اثر از نمایشنامهی مشهور برتولت برشت[22]، ننه دلاور و فرزندانش[23]الهام گرفته شده است، اما سفری که ناتِیج به اوگاندا انجام داد نیز بیتأثیر نبوده است. او در اوگاندا با سربازان سابق ارتش مقاومت لرد[24] و زنانی در اردوگاههای پناهندگان، مصاحبه کرد. تجاوز جنسی در جمهوری دموکراتیک کنگو بارها به عنوان «سلاح جنگی» استفاده شده است. جنگ، خشونت و بیثباتی دهههاست که جمهوری دموکراتیک کنگو را ویران کرده و همین امر منجر به فرهنگ خشونت در جنگ و زندگی غیرنظامیان شده است. در این نمایشنامه، زنان در شرایطی نشان داده میشوند که جسم و روحشان آسیب دیده، اما همچنان برای بقا و بازسازی زندگیشان تلاش میکنند. ناتِیج در این اثر نهتنها به تراژدی جنگ اشاره دارد، بلکه مقاومت زنان و امید به آینده را نیز به تصویر میکشد.
«در کسب و کار جنگ، نقش زنان واقعاً حفظ وضعیت عادی و اطمینان از تداوم فرهنگی است.» -لین ناتِیج
عرق سرد که در یک بار در یک شهر فولادی تعطیلشده در پنسیلوانیا اتفاق میافتد، به دلیل به تصویر کشیدن تصویری واقعگرایانه از طبقهی کارگر آمریکا و بحران اقتصادی رو به رشد در کمربند زنگار[25]، از منتقدان و مخاطبان نقدهای مثبتی دریافت کرد. جزئیات این نمایشنامه وامدار بیش از دو سال مصاحبه و تحقیق میدانی است که توسط ناتِیج در طول سفرش به شهرهای سابق صنعت فولاد در پنسیلوانیا به دست آمده است. اگرچه داستان نمایشنامه بین سالهای 2000 تا 2008 اتفاق میافتد، اما اولین اجرای عرق سرد در بحبوحهی مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری دونالد ترامپ در سال 2016، تأثیر زیادی بر استقبال منتقدان از آن گذاشت. نیویورک تایمز در نقدی بر اجرایی که در سال 2017در شهر نیویورک به روی صحنه رفت، این نمایشنامه را «اولین اثر از یک نمایشنامهنویس بزرگ آمریکایی» نامید که «با همدلی و بدون قضاوت، اضطراب سراسری را که به ورود دونالد جی. ترامپ به کاخ سفید کمک کرد، را به تصویر میکشد.» نمایشنامهی عرق سرد همچنین اولین نامزدی جایزهی تونی ناتِیج را در سال 2017 برای بهترین نمایشنامه به ارمغان آورد.
ناتِیج در این اثر نگاه ویژهای به ردپای تبعیض نژادی در بدنهی آمریکا دارد. عرق سرد ترکیب قدرتمندی از نژاد، طبقه، دوستی، جنسیت در پسزمینهی کارخانهای است که در شرف انتقال به مکزیک است. سبک نوشتاری ناتِیج شخصی و ملموس است. به طوری که خواننده به راحتی میتواند خود را جای شخصیتهای ناتِیج تصور کند و با آنها همذاتپنداری کند؛ چراکه شخصیتهای ناتِیج درست همانند ما پوشیده از نقصند، انسانند و سخت تلاش میکنند تا مسیر زندگی خود را در دنیا پیدا کنند. به دشواری میتوان نمایشنامهنویسی را به یاد آورد که دقیقتر از لین ناتِیج، سلب مالکیت[26] ،اضطراب کارگران و جوامع حاشیهنشین را به تصویر بکشد. این نمایشنامه دربارهی گروهی از کارگران کارخانه است که با تعطیلی محل کارشان، به فقر، بیکاری و اختلافات نژادی دچار میشوند. بسیاری از منتقدان عرق سرد را «تاریخ شفاهی بحران اقتصادی آمریکا» نامیدند.
لین ناتِیج صرفاً یک نمایشنامهنویس نیست؛ او یک پژوهشگر وضعیت انسان در جهان همواره در حال تغییر ماست. ناتِیج فقط داستان نمیگوید؛ او مخاطبان را دعوت میکند تا با شخصیتهایش سر میز بنشینند، شادیها و غمها، ناامیدیها و پیروزیهایشان را حس کنند. او با قرار دادن روایتهایش در تحولات تاریخی خاص زمان نویسندگیاش - از صنعتیزدایی گرفته تا بحرانهای جهانی - تضمین میکند که نمایشنامههایش نه تنها درامهای جذابی هستند، بلکه آینههایی هستند که چالشهای دیرینهی جامعهی معاصر آمریکا و جامعهی جهانی را منعکس میکنند. آثار او گواهی بر قدرت تئاتر برای روشن کردن، دامن زدن و در نهایت، همدلی با تجربههای زیستهایست که اغلب نادیده گرفته میشوند.
«حس میکنم که این مسئولیت اجتماعی من است که روی مسائلی که دیده نمیشوند، تمرکز کنم. به نظرم این وظیفهی یک هنرمند است که با فرهنگ درگیر شود. و وقتی فرهنگ دچار آشفتگی میشود، فکر میکنم یک هنرمند نمیتواند آن را نادیده بگیرد.» - لین ناتِیج
منابع:
ناتِیج، لین(1384). پوف!، ترجمهی هوشنگ حسامی. چاپ دوم، تهران: انتشارات تجربه.
ناتِیج، لین(1400). قصهی لیما، ترجمهی افسانه لطفی مقدم. تهران: انتشارات دیدار.
ناتِیج، لین(1401). تباه شده، ترجمهی فاطمه سواعدی. اهواز. چاپ دوم: انتشارات قهوه.
ناتِیج، لین(1402). ساندویچی بینراهی کلاید، ترجمهی افسانه لطفی مقدم. تهران: انتشارات قطره.
ناتِیج، لین(1403). عرق سرد، ترجمهی محمدرضا ترک تتاری. چاپ دوم، تهران: نشر نی.
(بنیاد مکآرتور، 2007، ترجمه معراجی، 1404)
(پاریس ریویو، 2023، ترجمهی معراجی،1404)
(بریتانیکا، 2025، ترجمهی معراجی، 1404)
[1] Yale University
[2] Columbia University
[3] Time Magazine
[4] American Academy of Arts and Sciences
[5] Poof
[6] Ruined
[7] Sweat
[8] Mlima's Tale
[9] Clyde’s
[10] Ruby Nottage
[11] Wallace Nottage
[12] Negro Ensemble Company
[13] The Darker Side of Verona
[14] Brown University
[15] Paris Review
[16] Toni Morrison
[17] Alice Walker
[18] Lorraine Hansberry
[19] Ntozake Shange
[20] Amnesty International
[21] Christina Anderson
[22] Bertolt Brecht
[23] Mother Courage and Her Children
[24] Lord’s Resistance Army
[25] کمربند زنگار لفظیست برای منطقهای که بخش بالایی شمال شرق ایالات متحده آمریکا، دریاچههای بزرگ، و ایالتهای غرب میانه آمریکا را پوشش میدهد، و به افول اقتصادی، از دست دادن جمعیت و زوال شهرها به دلیل کوچک شدن بخش صنعتی آن که زمانی قوی بود، اشاره دارد. این مناطق سابقاً قلب صنعتی آمریکا بودند. در میانهی سده بیستم به دلایل متعدد از قبیل انتقال تولید به غرب آمریکا، افزایش اتوماسیون و افول صنایع فولاد و زغالسنگ آمریکا، جهانی شدن، و بینالمللی شدن صنعت، رو به افول نهاد.
[26] dispossession