برای من نوشتن راجع به دستآوردهایی که در دوره کارآموزش تولید محتوا، همراه شرکت وبسیما گذروندم، یهجورایی هم سخته، هم شیرینه و هم خاطرهانگیز.
درسته مدت زمان این دوره خیلی طولانی نبود ولی برای من مثل یه سفر بود و با وجود کوتاه بودنش برام کلی تجربه و درس داشت. البته امیدوارم هفته بعد این موقع بیام و یه پست جدید منتشر کنم و خبر موفقیت برای ورود به اسپرینت سوم رو بدم.
قطعا همه میدونیم که چقدر زمان و وقتشناسی در هر شغل و در هر فضای کاری مهمه. شما اگر دکتر باشید وقتشناسی شما با جان مردم در ارتباط است؛ ولی وقتی که در فضای دیجیتال فعالیت میکنید وقتشناسی شما با موفقیت و شکست خودتون، گروههای شغلی مرتبط با شما و کسب و کاری که افراد براش تلاش کردن در ارتباط است.
اولین دستآورد کسی که با دورههای وبسیما کار کرده این است که وقت طلاست. آدمها وظیفه ندارن خارج از ساعت کاری خدمتی ارائه بِدَن( هرچند که اگر کاری از دست آدم بر بیاد و انجام بده خوبه).
به شما از روز اول یه برنامه با جزئیات دقیق داده میشه و از شما توقع دارن که همون اندازه دقیق و منظم کارها رو تحویل بدید.
هرچند برای من که بزرگترین و مشخصترین اخلاقم حساس بودن روی زمان و وقت هست چالش سختی نبود.
به قول خانم شریفی دوره کارآموزش ما خیلی عجیب بود چون جدا از بچههایی که در طول دوره بخاطر امتحان از ما جدا میشدن تعدادی بودن که بدون هیچ دلیل و حرفی دوره رو رها کردن.
من نمیخوام قضاوت کنم چون هر آدمی قدرت اختیار داره تا برای زندگی و آیندهای که خودش برنامهریزی کرده، در هر جایگاه و هر زمان تصمیماتی بگیره؛ ولی بهنظر من همیشه تعهدات نباید نوشته شده و مکتوب باشن گاهی آدم با ورود به یک دوره شغلی یا تحصیلی یه تعهد نانوشته امضا میکنه که باتوجه به توضیحات داده شده و در مسیر مشخص شده حضور داشته باشه.
این دوره به شما این درس رو میده که متعهد باشی به قول و قرارت؛ حتی اگر قول و قرار بین شما، تحویل دادن پروژههای پر از عیب و ایراد باشه.
همه افراد موفق به این اشاره کردن که تمرین و مداومت در مسیر یادگیری باعث موفقیت میشه؛ حتی یادمه نتیجه یه تحقیق بود که زمان کنکور مشاورمون بهم میگفت: اگر کسی باهوش نباشه ولی تلاش و مداومت داشته باشه قطعا موفقتر از دانشآموزهای باهوش میشه.
اسم دورههای کارآموزی که میاد، تو ذهن افراد دو تا تصویر شکل میگیره:
1.فقط اطلاعات تئوری گفته میشه و کارآموز هر لحظه گیج میشه با حجم اطلاعات جدید و ناآشنا.
2.از تو فقط قراره بیگاری بکشن و مثل دستگاه کپی، بدون هیچ فلسفه و علم خاصی فقط یکسری کارهای تکراری رو انجام بدی.
ولی من با دوره وبسیما یه تصویر جدید تو ذهنم شکل گرفت: با جزئیات و به تفکیک بهت اطلاعات داده میشه و تو باتوجه به دادهها، تمرینات رو انجام میدی و در آخر در یک جلسه با یک منتور حرفهای ایرادهایی که داری گرفته میشه و رفع اشکال میشه.
این دوره پر از محتوای علمی، دقیق و کاربردی هست که برای گفتن آنها باید پست مجزا نوشته بشه.
اما اگر بخوام به افرادی که تازه وارد فضای تولیدمحتوا شدن یه منبع کامل و جامع پیشنهاد بدم قطعا خوندن کتاب کلاف محتوا است که تیم وبسیما و مهندس اسماعیلی زحمت جمعآوری و تولیدش رو کشیدن.
شعار این کتاب این است که: پاسخ به 12 سوال پرتکرار در حوزه بازاریابی محتوا و سئو؛ در این کتاب سعی کردهایم از جوابهای کلی پرهیز کنیم و پاسخی شفافتر را به متخصصان تولید محتوا و سئو ارائه کنیم. مطالعه این کتاب شما را از سردرگمی نجات خواهد داد.
واقعا هم حرف درستی راجع به این کتاب است!
برای اینکه محتوای درست تولید کنیم اول از همه باید بدونیم گوگل دنبال چی میگرده و چه مشخصاتی براش مهمه. یهجورایی یادمیگیریم که حداقل یکبار از چشم رباتهای گوگل به محتوا نگاه کنیم. این قسمت رو مهندس اسماعیلی با دقت زیاد و خیلی کامل تدریس میکنن و بهنظرم اندازه هم است؛ یعنی فقط مطالبی که تولید کننده محتوا باید بدونه گفته شده نه بیشتر.
شاید در نگاه اول یه چیز ساده باشه که بخوای راجع به موضوعی صحبت کنی و کلمات مرتبط یا مشابهی رو بجاش بکار ببری؛ اما اینطور نیست!
ابر کلمات!
چیزی که خانم شریفی وقتی روزهای اول میگفت و ما مثل انسانهای اولیه نگاه میکردیم ولی الان خیلی حرفهای این ابر رویایی و مهم رو دنبال میکنیم و چیزهایی که لازم داریم رو ازش شکار میکنیم.
نکته مهم در نوشتن یه محتوا، سیر و سفر در این ابر است که پر از کلمات مختلف و متفاوت است.
آقای خیراندیش هر آنچه لازم است برای پیدا کردن عکس درست بدونیم رو بهمون در این دوره گفتن.
سایتهایی که میتونیم با استفاده از اونها عکسهایی که هوش مصنوعی تولید کرده رو بدست بیاریم، عکسهای استوک و حتی تکنیکهایی که باید قبل از بارگذاری عکسها بکار ببریم.
عکسها بدون نوشته باید بتونن منظور و مفهوم مدنظر شما رو انتقال بدن، چیزی که برای گوگل هم مهمه، پس هیچوقت ساده از عکسها رد نشید!
به عنوان کسی که فارسی حرف میزنم، مینویسم و میخونم هیچوقت فکرشم نمیکردم که رعایت اصول درست نویسی تا این اندازه مهم و سخت باشه و من دانشم انقدر تو این فضا کم باشه.
تولیدمحتوا گره جدا نشدنی داره با درست نویسی و نگارش.
قسمتی که ما تخصصی با خانم شریفی عزیز کار میکردیم و چقدر هم گاهی عصبانی میشدن از دست کارها و نوشتههای اشتباه ما ولی صبورانه همه نکات مهم رو بارها و بارها برامون تکرار میکردن.( این نوشته من خیلی از شرایط و اصول رو رعایت نکرده ولی ساده بگیرید چون دلی نوشته شده)
من تو این سفر کوتاه دستآوردهای زیادی داشتم ولی اگر همه رو بزارم کنار برام یه مدیر و منتور عزیز به یادگار موند( خانم شیوا شریفی)، دوتا دوست که تا آخر این مسیر کنار هم موندیم و به پیشرفت همدیگه کمک کردیم(البته بچهها بیشتر کمک کردن به من)، زهرا و سالار مهربون و یه پریسا که هیچوقت به خودش اجازه نمیده کم بیاره و جا بزنه.
امیدوارم هفته بعد اینجا یه پست با خبر خوب رد کردن این مرحله بزارم.