برای بررسی این گفتمان، بررسی مفاهیم حجاب ضرورت می یابد که در سه مورد بیان می گردد:
الف)دلالت دارد بر خارج کردن چیزی از مقابل دید.
این مفهوم ابتدا در سوره احزاب دیده می شود که برای دختران و زنان پیامبر نازل شد و سپس عمومیت یافت؛ اما در میان مفسران و علما هنوز اختلاف است که آن به معنای پرده نشینی، پوشاندن بدن یا عفاف است. اگر پوشاندن بدن هم مطرح باشد، تنها مختص زنان نمی شود، بلکه مردان هم در این حوزه قرار می گیرند.
مفسران سنتی این سه مورد را خلط نموده، بر زنان تعمیم داده اند و بدین ترتیب مانع دسترسی آنان به عرصه های مختلف اجتماعی شده اند.
منتقدان معتقدند که این مفسران به جای این که حجاب را امری صرفاً دینی _ اخلاقی با هدف بهبود مناسبات اجتماعی فرض کنند، آن را به ارزشی فرهنگی تقلیل داده، بر اساس عرف تفسیر کرده اند نه شریعت .
ب) جدایی و فاصله گذاری در زمان و مکان که هم در مورد زنان و هم حکام و خلفا صادق است.
این بعد به مفهومی از قدرت و توزیع آن مرتبط است. حجاب و پوشیدن نقاب که نزد زنان و پادشاهان قدیمی ایرانی معمول بود همه در این حوزه قرار می گیرد. با چنین پوشش، این طبقه از حریم کوچه و بازار جدا می شدند با تأکید بر این نکته که حجاب زن نشانه موقعیت برتر او نسبت به دیگر زنان بوده، منزلت طبقاتی و نژادی و اجتماعی او را نشان می داده است. در واقع آن، نشان تمایز طبقاتی و نابرابری اجتماعی و حاکی از قدرت بوده است.
با این توصیفات می توان نتیجه گرفت حجابی که در جوامع اسلامی معاصر رایج است با حجاب سنتی تفاوت دارد. اگر حجاب و پرده نشینی و ایستایی در گذشته وجهی از قدرت بوده است، امروزه تحرک و آزادی نسبی در پوشش و در انظار بودن وجهی از آن است .
ج) بر تحریم اخلاقی دلالت دارد؛ مثلاً رعایت آن با نظر به سوره نور تأکید دارد بر رعایت عفت از جانب زنان و مردان به طور مساوی. اما برخی از علمای اخلاق فقط آن را در مورد زنان صادق می دانند که خروج از چنین تساوی به وجهی از سلطه و اقتدار بدل شده است؛ لذا، با نظر به نشانه شناسی اجتماعی می توان چنین تحلیل کرد که زنان فاقد حجاب خود را عرضه می کنند و قابل دسترسی اند و زنان دارای پوشش، خیر.
با این توصیف موضوع های جنسیت و زنانگی هم نمود می یابد که در گفتمان سنتی تنها در جسم زن خلاصه می شده است اما در گفتمان جدید زنانگی و بخش زنانه ی زن از بخش انسانی او جدا است. زنانگی زن بخش خصوصی او است که در پوششی پنهان می کند (چون مرد) و بخش های دیگر بدن دلالت جنسی ندارند. پس ضرورت دارد که طرز تلقی حجاب در گفتمان سنتی و مدرن و اسلامی خلط نشود.
* ر.ک. جنسیت در آرای اخلاقی. صادقی، فاطمه. ص 266-258