
شبکههای اجتماعی تصویری از دنیای بینقص ساختهاند؛ دنیایی که در آن همه زیبا، خوشچهره و بدون نقص به نظر میرسند. اما، واقعیت همیشه اینطور نیست.
در سال 2013، برند Dove با یک ایده ساده، این موضوع را به شکلی متفاوت نشان داد و کمپینی با نام «تو زیباتری از آنچه فکر میکنی» راهاندازی کرد. در این کمپین، از یک هنرمند خواسته شد پرترهی چند زن را نقاشی کند، بدون آنکه چهرهی آنها را ببیند.
او فقط بر اساس توضیحاتی که خود افراد از ظاهرشان میدادند، نقاشی را آغاز کرد. در مرحلهی بعد، همان هنرمند دوباره آن زنان را دید و چهرهشان را بر اساس واقعیت کشید.
نتیجه شگفتانگیز بود. پرترههایی که بر اساس توصیف خود افراد کشیده شده بود، معمولاً غمگینتر و پیرتر از چهرهی واقعی آنها بودند. این تفاوت نشان داد که بسیاری از ما تصویری نادرست از خود در ذهن داریم؛ تصویری که تحت تاثیر قضاوتها، مقایسهها و استانداردهای غیرواقعی شکل گرفته است.
داو با همین ایده ساده، توانست پیام بزرگی منتقل کند: زیبایی واقعی، در طبیعی بودن است، نه در بینقص بودن.
فرقی نمیکند چاق باشید یا لاغر، پوستتان روشن باشد یا تیره؛ هر کسی به شکلی زیبا است.
از نگاه بازاریابی، این حرکت هوشمندانه بود. در زمانی که بیشتر برندها از مدلهای حرفهای و چهرههای خاص استفاده میکردند، Dove مسیر متفاوتی را انتخاب کرد و به احساسات واقعی مردم نزدیک شد.
نتیجه، میلیونها بازدید و ویدیوهایی بود که در سراسر جهان وایرال شدند.
در ایران هم داو با کمپین «زیبایی را دوباره معنا کنیم» و حضور رویا جاویدنیا تلاش کرد همین پیام را منتقل کند، هرچند تفاوتهایی میان نسخهی ایرانی و جهانی وجود داشت.
در کمپین اصلی، خبری از مدلها و چهرههای مشهور نبود و همین سادگی، باعث شد مردم راحتتر خودشان را در آن ببینند و پیام کمپین را باور کنند.
در نهایت، هر برندی که بتواند مخاطب را بخشی از داستان خود کند، در ذهن ماندگارتر خواهد شد.