تاحالا شده که به این فکر کنید که چه کسی واقعا خوبه وچه کسی واقعا بده؟اصلا اولین بارکی بود که کلمه زشت رومعناکرد کی بود که گفت بدچیه ؟وکی بود که برای خوب بد بودن مرز گذاشت ،ایاکارش رو درست انجام داد؟اصلا آدم بده کیه؟خب خیلی باید تحقیق کرد خیلی تا فهمید،تافهمیدکه قاتل های زنجیره ای چراقاتل شدن چرا؟
بدی بیش ازحد شمارو آدم بده میکنه وخوبی بیش ازحد شمارو خنگ میکنه،اشتباه برداشت نکنید من نمیگم درحق انسان هابدی کنید نه فقط میگم انسانیدوانقدراز اشتباه کردن درحق دیگران نترسید گاهی اوقات همین خوبی های ما ،مارو آدم بده میکنه فکر کنید اگه شما یک سال تمام لباس های یک فردروبدون مزدبراش بشورید اگه بعدیک سال دیگه این کارو نکنیدشماادم بده میشیدواون فرد شمارو یک جوری نگاه میکنه انگار وظیفه اتون بوده
چرا باید اصلا زندگی رو رنگی رنگی کنیم اصلا چرا می گن سیاه و سفید رنگ یک زندگی بی روح؟ گاهی همین دورنگ حس خیلی قشنگی میده مثل وقتی که نقاش های ماهر صورت هارو فقط با ترکیب این دورنگ میکشن مگه سیاه سفید هم رنگ نیست برای اولین بارکی گفت قهوه ای رنگ زشتیه چشمای قهوه ای رو نگاه کنید انگار دنیا توشون خلاصه شده بعضی موقع ها باید به یه چیزهای دیگه هم فکر کرد شاید واقعا بد بد نیست تو خوبم اونقدر که فکر می کنیم خوبی نیست گاهی اوقات باید تا خط کفر بریم تا بتونیم به ایمان برسیم به خدا به خوبی به راستی به حق به صلح به زیبایی گاهی اوقات زشت ترین آدم ها زیباترین قلب ها رو دارن از کجا می دونی از کجا می دونی اونی که بد به دنیا اومده بد می مونه از کجا می دونی اونی که خوب به دنیا اومده خوب می مونه از کجا می دونی؟
هیچی تو این دنیا معلوم نیست از نظر من بهترین نویسنده خداست خیلی خوب بلده چجوری داستانار رو بپیچونه هیچ وقت،هیچ وقت ندیدم یکی از سریالایی که خدا می سازه بعد در بیاد همه قشنگن پر از حاشیه چالش مخاطب رو تا ته می کشونن بعضیا ناامید می شن ول می کنن ولی خب کی می دونه کار بدی کردن یا کار خوبی کردن.به نظرم زندگی خیلی ترسناک تراز اون چیزی هست که باید باشه،ولی ماهم انقدردیگه ترسو نیستیم که تااخرش نمونیم.
اصلا چرا چرا باید رو آدما اسم گذاشت چرا باید بگیم خوب؟ چرا باید بگیم بد؟شاید رو کارا رو لباسا رو حرفا بشه اسم خوب و بد گذاشت یا رو بعضی از آدما که دیگه وقیحن بی حیاهستن قاتلن اما رو همه آدما می شه گفت بد خوب زشت و زیبا؟ ما آدمیم ما انسانیم نه فرشته و نه حیوان.
یکی از دوستام یه بار بهم گفت که اصلا می دونی چرا باید میانه روی کرد توی خوردن سبزیجات و گوشت واقعا برام جالب بود گفتم حالا به خاطر سلامتی این چیزا بعضی از ویتامین ها کم می آد تو بدن ولی گفت آره اینم هست ولی من می خوام یه دلیل دیگه اش رو بهت بگم (مثل اینکه توی یه احکام دینی خونده بود) می گفت اینطوریه که اگه ما بیش از اندازه گیاه خواری کنیم ممکنه خلق و خوی ما شبیه گوسفندها و حالا حیوانای اهلی بشه و اگر بیش از اندازه قرار باشه گوشت خواری کنیم خوی وحشی بگیریم این برای یه مدت خیلی زیادیه ها البته اینطوری هم نه که بخوایم دیگران رو گاز بگیریم نه ،مثلا اعصابمون خراب شه به همه بپلکیم. دقیقا بخاطر همین چیزها باید میانه روی کرد.
دقیقا همینه ما آدمیم می شه هر شکلی باشیم ما در تعادلیم میان خوب و بد
اما خوب باید برای اشتباهات مون مجازات بشیم،اما اصلش اینه که باخودمون یکم مهربون باشیم. با کوچکترین اشتباهی ساعت ها خودخوری نکنیم،همین فقط همین
_پارمیداسلیمی