ویرگول
ورودثبت نام
پارمیدا گرانفر
پارمیدا گرانفر
خواندن ۱۰ دقیقه·۴ سال پیش

موسیقی باروک .آیا درسته که نادیده بگیریمش؟

اولین پست چالش من

سلام .حالتون خوبه ؟ انتخاب کردن اولین پست سخت بود برام نمیدونستم از چی و کجا شروع کنم .میشد از فلسفه ی موسیقی نوشت .. ینی اینکه اساسا موسیقی چی هست ؟ کدوم موسیقی "زیباست" کدوم موسیقی وزینه ؟و اینکه آیا اساسا این دست قضاوت ها چقدر درست هستن ؟

جواب دادن به این سوالا خودش منجر میشد به اینکه بخوایم انواع ساز ها سبک ها ملودی ها و خیلی چیزای دیگه رو از زمان های بسیار قدیم بهشون فکر کنیم .اینکه اولین جرقه های موسیقی چه زمانی زده شد و خیلی مطالب دیگه

قطعا به اندازه ی چندین و چند کتاب قطور و پر محتوا میشه مطلب پیدا کرد و مثل هر رشته ی دیگه ای اینم داستان خودشو داره و وسعت خیلی زیاد .اما توی این چالش من فک کردم بهتر باشه فلش بک زدنمون به دوران تمدن های اولیه برنگرده و سفرمون رو از حدود چهارصد سال پیش و در اردوپا شروع کنیم .

در وین ...آلمان و در ایتالیا ....جاهایی که تازه داشتن خودشون رو برای مدرنیته آماده میکردن .میخوایم ببینیم درون مایه ی ملودی های اون دوران چقدر متاثر از فرهنگ اون روزها بوده ؟ میخوایم ببینیم تا چه حد کلیسا و مذهب توی موسیقی نقش داشتن و چه جوری مسیر رو تعیین میکردن ؟ اپرا چجوری ساخته شد و خیلی داستان های دیگه .....

اما قبل پرداختن به اصل موضوع یه ابهام زدایی بکنیم بهتره

در واقع ما یه دسته ی کثیری از موسیقی ها رو داریم که توی گفتار روزمره مون اونا رو کلاسیک صدا میزنیم !

خیلیا اگه باخ بشنون بهش میگن کلاسیک هایدن هم کلاسیکه و شوپن هم کلاسیکه !

خوب یه جورایی این رایجه ....انگار یه غلط مصطلحه که دیگه همه پذیرفتن ولی بهتر و حرفه ای تر اینه که بدونیم .کلاسیک دقیقا متعلق به کدوم زمانه ؟اهالی موسیقی کلاسیک چه کسانی بودن ؟و کسانی مثل باخ یا شوپن که بین مشاهیر هم مشهورترن متعلق به چه زمانی ان ؟

خوب مقدمه چینی بسه بریم سراغ اصل مطلب

من میگم امشبو اختصاص بدیم به باروک .باروکی که شاید براتون جالب باشه شاید هم مثل من روحتون نتونه با بعضی از ملودی هاش ارتباط بگیره( هر چند ملودی های جذابی هم داره .)هر چی هست این بخشی از هویت موسیقی غربیه .بخشی که قطعا توی به اینجا رسیدنش تاثیراتی داشته .تاثیرات بزرگ !و ارزشمنده برای همین .حالا چرا ؟ میگم بهتون

اول یکم داستان و پیش زمینه بدونیم و بعدا وارد چیزای تکنیکی بشیم

خوب حالا اول از همه چرا باروک ؟

من میدونم باروک یه لغت پرتغالیه در واقع بوده barroco و تعبیرشم قشنگ بوده :مروارید دژدیس (دژدیس رو از کجا اوردم ؟واقعا به نظرتون لغت بدشکل معادل مناسب تریه برای misshapen ؟من که میگم دژدیس ولی منظورم همون دفرمه است )...حالا این لغت کلا در ابتدا کاری با موسیقی نداشته و با معماری کار داشته ولغتی بوده که یه جورایی برای پایین اوردن مقام معماری اتفاقا حیرت انگیز کلیساهای آلمانی و ایتالیایی قرن هفدهم به کار میرفته!!!!

این معماری توی پاسخ به کلاسیک گرایی وحشتناک اون دوران بوده .کلا اون دوران افراد معتقد بودن که هر چی از اصول یونانیان باستان پیروی نکنه پوچ و بده .افرادی که این معماری رو پایه گذاری کردن یه جور نوگرایی رو میخواستن .و همه مون میدونیم اوایل چقدر با کسایی که یه ایده ی جنجالی رو مطرح میکنن از طرف جامعه مقابله میشه !

حالا بحث ما که موسیقیه . این جنبش به موسیقی هم راه پیدا کرد و از نظر زمانی سال ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ رو در بر میگیره .ولی این لغت رو برای موسیقی اولین بار فردی به نام curt sachs استفاده کرد که البته رواج یافتنش تو انگلیسی تا ۱۹۴۰ طول کشید !

در هر حال باروک دوره ی نو آوری های بزرگه .شاید تعجب کنید ولی فرم هایی که بدیهی هستن براتون الان مثل کنسرتو و سمفونی قبل اون وجود خارجی نداشتن .اپرا توی همین دوره توی ایتالیا متولد شد .و البته باله باله ی کلاسیک هم توی همین دوره متولد شد !

همون طور که میبینید این دوره سرشار از نوگرایی بوده . اما ری اکشن اولیه به موسیقی های باروک چی بودن

بیاین ببینین ژان ژاک روسو که جالبه بدونین علاوه بر فیلسوف آهنگ ساز هم بوده چه تحلیلی ارایه داده :

موسیقی باروک موسیقی ای است هارمونی آن به بیراهه رفته است و همراه با مدولاسیون و ناهماهنگی است !آوازش گوش خراش و غیرطبیعی است و لحنش دشوار و حرکاتش محدود است.اسمش هم از کلمه ی barroco توسط منطق دانان انتخاب شده

و نقد های دیگه هم اکثرا منفی بودن ولی بهرحال آدم های پیشرویی وجود داشتن که کارای شاهکاری بکنن

فرق باروک با بقیه ی موسیقی ها چی بود ؟

قبل باروک موسیقی رنسانس رو داشتیم .ینی موسیقی ای که تمش متاثر از گذشتن از قرون وسطی و زسیدن به رنسانس بود .باروک اساس پر انرژی تر بود روح متفاوتی داشت اما تفاوت اساسیش هم توی به وجود اومدن فرم های جدید بود هم یه نکته ی خیلی مهم دیگه اش هارمونی بود .هارمونی قوی تری داشت .منظورمون از هارمونی اینجا اینه که نواختن چن تا نت با هم رایج تر شدن و در دسترس تر شدن نسبت به قبل.نه اینکه چندصدایی یا پولی فونی قبلش نبوده باشه ولی پولی فونی رنسانس جاشو به یه پولی فونی جدیدتر داد انگار .

چه سازهایی رو بیشتر میشنیدیم ؟

حالا به تاریخ پیانوی عزیز دل هم میرسیم ولی پیانو اون زمان به شکل امروزیش نبود و به جاش چیزی بود به اسم هارپسیکورد .که من اصلاااا صداشو دوس ندارم .قابل قیاس با پیانو نیست . به شخصه وقتی فک میکنم بعضی از قطعاتی که بچگیم زدم و دوسشون نداشتم در اصل برای هارپسیکورد بودن وحشت میکنم :D

اینم عکسش ....یه جورایی یاد پیانو رویال میفتین


خلاصه هارپسیکورد رو شما اونجا زیاد میشنیدید ! پدر بزرگ پیانو ....

ساز های دیگه ای هم بودن مثل viol که خیلی شبیه به ویولاس و خیلی مرسوم بود اون موقع یا مثلا انواع lute ها فلوت ریکوردر ها و غیره .خیلی از ساز های رنسانسی بودن

درون مایه ی قطعه ها چی بود ؟

والا یه خاطره بگم ؟من هر وقت قطعات باروک رو اجرا میکردم پدرم پوکر فیس نگام میکرد میخندید میگفت چیه این قطعات کلیسایی ؟ حالا من نمیدونم لغت کلیسایی رو از کجا اورده .چون نمیدونست که اینا واقعا برای کلیسان ولی درست حدس زد .موسیقی مذهبی بخش عظییییمی از درون مایه ی قطعات باروکه .اون موقع کلیسا هنوزم خیلی مهم بود . ضمنا از نظر فرهنگی هم مثلا ارگ های بزرگ تو کلیسا بود گروه سرود برای کلیسا بود .جشن برای کلیسا بود عزا توی کلیسا بود .کلا کلیسا مهم بود و داستان های انجیل مهم میشدنو موسیقی حول اون میچرخید

حالا نه اینکه موسیقی سکولار پیدا نکنین .چهار فصل ویوالدی مال همون دورانه و هنوزم که هنوزه میشنویمش و فوق العاده مشهوره

باخ ولی فوکوسش بیشتر روی قطعات کلیسایی بود حالا چه برای وکال چه برای ساز.

چه فرم های جدیدی رو توی باروک دیدیم؟

اصن همشو گفتم به همین برسم .برا خودم این از همش جذاب تره نمیدونم چرا .

تولد اپرا توی ایتالیا بود .اواخر قرن شونزدهم بود که یه سری شاعر و موسیقی دان یه انجمنی تشکیل دادن به اسم چی؟ Camerata .اینا توی فلورانس بودنو فرم جدیدی رو ابداع کردن .درام موسیقایی یا همون اپرا .

جمع بندی این فرم توسط مغز نابغه ی کلاودیو مونته وردی (Claudio Monteverdi) انجام شد .و سه تا اپرایی که ازش به جا موندن ( در واقع بیشتر بودن همینا فقط نجات یافتن ) جزو قدیمی ترین اپراهایی هستن که هنوزم که هنوزه اجرا میشن !

از اپرا استقبال وحشتناکی شد .یهو عین آتیش که شعله ور شه همه جا رو میگیره همه جای اروپا رو گرفت .کار پیشگامانه ی مونته وردی رو بقیه مثل ویوالدی و الساندرو اسکارلتی توی ایتالیا و hasses توی آلمان و هندل که آلمانی بود ولی تو انگلیس زندگی میکرد و خیلیای دیگه ادامه دادن .

حالا در کنار اپرا های سکولار که ریشه شون داستانای تاریخی و اساطیری و این چیزا بود اپراهایی هم داشتیم که همون فرم موسیقایی رو داشتن با این تفاوت که برای کلیسا بودن پس حول چی بودن اگه گفتین ؟!!آفرین داستان های انجیل ! و این بین اروپای جنوبی که کاتولیک بودن و اروپای شمالی که پروتستان بودن رواج پیدا کرد و اونا هم به نوبه ی خودشون اومدن وارد این سبک شدن.

فرم هایی هم برای ساز ها همون طور که گفتیم ایجاد شدن که این خودش شد چیزی که بعدا آهنگسازا بیان و کارشونو باهاش انجام بدن به خصوص کنسرتو و سونات و سوییت . جرقه ی این ها هم ایتالیا بود و به دست کی ؟ کورلی و ویوالدی و الساندرو اسکارلتی ولی همون قدر هم توی آلمان با وجود باخ و هندل که دو تا بازیگر مهم این دوره بودن محبوب بود.باخ و هندل با به ترتیب brandenburg concertos و concerti grossi اینو به اوج خودش رسوندن . البته اینم توجه کنین که کنسرتو های سولو و سونات های سولو بعدا توی دوره ی کلاسیک دستخوش تغییرات شدن ولی به هر حال توی این دوره هم نوآوری های زیادی در موردشون شد مثلا هندل کلا فرم سونات مختص خودشو ابداع کرد !!!

جمع بندی :

نه یک جمع بندی لزوما کارشناسانه ....جمع بندی منطقی +نظر شخصی !:

خوب حالا ایا باید از باروک متنفر باشیم ؟فک میکنم که اگه باروک نبود اهنگ های ملودیک تر و احساسی تر کلاسیک هم نبودن و اگه اینا نبودن به شوپن که شاعر پیانوعه نمیرسیدیم و اگه این اتفاقا نمیفتاد نوآوری هایی راجب ساز ها اتفاق نمیفتاد .

به نظرم ارزشمندن و همینان که تیکه های پازل هویت موسیقی امروز رو کامل میکنن .

نیوتون یه جمله داره که میگه :

اگه دور دست های رو میبینم چون رو شونه های بزرگ ها قدم گذاشتم

مام روی شونه های اون بزرگان قدم گذاشتیم که رسیدیم اینجا.

خووووب قصه ی ما به سر رسید .

تا قصه ی فردا شب خدا نگهدار

نظرتونم بگین .دوست دارم بدونم میخواین این سری پست ها راجب چیا باشه

مرسی که خوندین


موسیقیپیانوباروککلاسیکهنر
پیانیست و مدرس پیانو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید