بهتر است بدانیم که آموزش زبان انگلیسی برای کودکان میتواند کمی مشکل، زمان بر و گاهی اوقات چالش بر انگیز باشد.
قطعا کودکان بهتر از بزرگسالان زبان جدیدی را یاد میگیرند اما نیاز هست که روشهای خاصی برای آموزش آنها در پیش گرفته شود که درادامه به آنها میپردازیم.
سال اول زندگی، بچه به جز گریه و صداهایی که پدر و مادر به زور میخواهند ثابت کنند معنی خاصی دارد، روش ارتباطی دیگری نمیشناسد.
چند سال بعدی هم والدین با شیرین زبانی کودک و اینکه او هر بار چه کلمه جدیدی را یاد گرفته است، سرگرمند، اما بعد از این مدت بعضی از پدر و مادرها دنبال سرگرمی دیگری میروند و آن این است که به کودکشان زبان دیگری یاد بدهند.
به همین دلیل در خیلی از مهمانیها بچههایی را میتوان دید که به اصرار والدین برای عمو یا خالهشان غلط یا درست از یک تا ۱۰ را به انگلیسی میشمرند یا اپل میگویند و اورنج را نشان میدهند.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند هرچه آموزش زبان به کودکان در سنین پایینتری انجام شود احتمال اینکه کودک در سالهای بعد در یادگیری این زبان موفقتر باشد، بیشتر است.
در سال ۱۹۹۶ یک مقاله در روزنامه نیوزویک منتشر شد که نتایج یک تحقیق را بررسی میکرد. بر اساس این تحقیق، کودکی که بعد از ۱۰ سالگی شروع به آموختن زبان دوم کند با احتمال کمتری ممکن است بتواند بعدها این زبان را مانند کسانی که آن زبان، زبان مادریشان است، صحبت کند.
نتایج این تحقیق توسط زبانشناسان زیادی تایید شده است و به دنبال این تحقیق، تحقیقات بسیار دیگری هم انجام شد که بر همین موضوع یعنی آموزش زبان به کودکان تاکید داشت.
بررسیهای بیشتر در مورد آموزش زبان به کودکان در سنین پایین نشان داد کودک نه تنها با یادگیری زبان، برخورد اجتماعیاش تقویت میشود و در ارتباط با دیگر بچهها موفقتر عمل میکند، بلکه این مسئله میتواند باعث پیشرفت عملکرد کلی کودک در بقیه دروس در مدرسه نیز بشود.
آموزش زبان به کودکان باید توسط یک متخصص و بر اساس سیستم مناسب باشد. ساعات و جلسات آموزش زبان دوم و نحوه به کارگیری آن کاملا حساب شده است به همین دلیل والدین ناآشنا به این امر ممکن است نتوانند مربیهای خوبی برای آموزش زبان به کودکان باشند.
اما آنها میتوانند با تشویق کودک به یادگیری و حمایت از او، علاقه کودک را به فراگیری زبان و فرهنگ دیگر بیشتر کنند.
به کودکتان نشان بدهید توانایی او در صحبت کردن به زبان دیگر، برایتان ارزشمند است و با او همراهی کنید. سعی کنید کودکتان را به جشنها یا مراسمی که در مورد فرهنگها و زبانهای دیگر است ببرید یا با مشورت معلمش، کتابها و فیلمهایی به زبانی که در حال یادگیری است در اختیارش قرار دهید.
اگر خودتان هم به آن زبان آشنایید، برایش به آن زبان کتاب بخوانید، اما سعی کنید کلمات را به صورت صحیح تلفظ کنید. در بقیه مواد درسی با کودکتان کار کنید تا کودک با خیال راحتتری به یادگیری زبان بپردازد و مشکلی در زمینههای دیگر نداشته باشد.
برای آموزش زبان دوم به کودکان، ۳ روش اصلی وجود دارد که اغلب موسسات و سیستمهای آموزش از یکی از این ۳ روش استفاده میکنند. به کارگیری هرکدام از این روشها به سن کودک، سیستم تربیتی کودک و نگاه والدین به مسئله یادگیری زبان بستگی دارد. کودک در بعضی از این روشها سریعتر زبان دیگری را یاد میگیرد و در بعضی از روشها آزادی بیشتری برای انتخاب یادگیری دارد.
در این مدل از یادگیری کودک کاملا در محیطی با زبان دیگر قرار میگیرد. در مهدهای کودک دوزبانه مربیها با زبان دوم که هدف یادگیری است صحبت میکنند و در مدرسه هم بچهها حداقل نیمی از اوقات خود را در طول روز به یادگیری زبان دوم میپردازند.
در روش غرقهسازی کامل که البته در مدارس معدودی اجرا میشود کودک همه مواد درسی مانند ریاضی، علوم و تاریخ را به زبان دوم فرا میگیرد. در این روش آموزش زبان به کودکان زبان در واقع زبان دوم به جای اینکه موضوعی برای یادگیری باشد خود وسیلهای برای آموزش مواد درسی دیگر است و کودک ناخودآگاه مجبور به یادگیری این زبان میشود.
بچههایی که با این روش زبان یاد میگیرند در صحبت کردن زبان دوم با لهجه صحیح و به طور کامل، موفقترند و به سطوح بالاتری از یادگیری زبان میرسند.
اگرچه ممکن است در ابتدا، یادگیری در بعضی از مواد درسی، بچهها به اندازهای که آن درسها را به زبان مادری خود یاد میگیرند موفق نباشند، اما به تدریج و با پیشرفتشان در یادگیری زبان دوم، این مشکل هم برطرف میشود.
در این روش به جای اینکه زبان دوم در پایه راهنمایی به کودک آموزش داده شود، در همان سالهای ابتدایی و همراه با دیگر درسها به طور مقدماتی به کودک یاد داده میشود.
در این روش زبان دوم به عنوان یک سوژه یادگیری به کودک معرفی میشود و به طور معمول ۳ تا ۵ جلسه در هفته کودک زمان صرف یادگیری این زبان میکند.
میزان موفقیت این روش کمی کمتر از روش قبلی است، اما کودکانی که در این سن یادگیری زبان را شروع میکنند نسبت به کودکانی که در سالهای بعد برای اولین بار زبان دوم را یاد میگیرند، پیشرفت بیشتری خواهند داشت.
ارائه زبان دوم در سالهای اولیه تحصیلی که کودک شوق برای یادگیری دارد باعث بالا رفتن سرعت یادگیری میشود. بسته به تلاش و میزان زمانی که صرف آموزش این زبان به کودک میشود ممکن است در آینده کودک بتواند به خوبی و با فصاحت به زبان دوم حرف بزند.
در این روش سن کودک کمی بالاتر است و این روش بیشتر از آنکه آموزش زبان باشد در واقع نوعی تقویت شناخت کودک است.
در این روش فرهنگ و زبان دوم به عنوان یک مفهوم به کودک ارائه میشود. برای کودک در مورد فرهنگ و زبانهای مختلف صحبت میشود و ممکن است بیش از یک زبان به کودک ارائه شود تا کودک در یادگیری زبان دوم حق انتخاب داشته باشد.
در مراحل بالاتر این روش، ساختارهای زبان دوم هم به کودک آموزش داده میشود، اما بیشتر از آنکه تاکید بر فصیح صحبت کردن این زبان باشد، هدف آشنایی و ارائه اطلاعات در مورد فرهنگ جامعهای است که به آن زبان سخن میگویند.
اگر جلسات آموزش زبان به کودکان بیشتر از ۲ یا ۳ بار در هفته باشد ممکن است توانایی کودک در صحبت به زبان دوم هم بیشتر شود، اما والدین نباید انتظار داشته باشند کودک در این روش یادگیری بتواند بعدها به طور فصیح و با لهجه مناسب به زبان دوم حرف بزند.
این روش یادگیری بیشتر مورد علاقه والدینی است که فکر میکنند آموزش زبان دوم ممکن است باعث فشار بر کودک شود. اگرچه این روش میتواند زمینه یادگیری زبان در سالهای بعدی باشد و سرعت یادگیری زبان در فرد را در سالهای بعدی زندگی افزایش دهد.