Parsa Mirzaei
Parsa Mirzaei
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

پسران بد | S1 E2

?پسران بد
?قسمت دوم
?فصل اول
?دی سی تقدیم میکند
❤️‍?شروع:

زمان حال
برلین . المان . ساعت ۵ و ۴۸ دقیقه

الکس:خب اسکایلی بیا اینم جنسایی که خواسته بودی»
اسکایلر:یکم ازش بکش»
الکس:و و و ولی این قرار ما نبود!»
اسکایلر:انجامش بده و اگر نه اون دنیا برادرتو میبینی»
الکس:لعنتی باشه»
الکس مواد رو برداشت اما اون اصلا مواد نبود
اون جیوه اتش زا بود(اکید سرنج که با برخورد به جایی منفجر میشه)
الکس اون جیوه رو پرت کرد تو صورت اسکایلر
و اسکایلر پرت شد سمت دیوار
و الکس رفت پیش جاناتان یا همون جان
و گفت:بلاخره اومدم داداش کوچولو»
جان:هنوز داری به والتر میگی من همجنسگرام؟»
الکس:اره مجبورم چون نباید بهت نزدیک بشه
اون یه عوضیه»
جان:ممنون داداشم»
الکس:اینارو بی خیال باید سریع با رانی و استنلی بریم امریکا اونجا یکم رابط دارم ک کارمون رو توی پخت و پز راه میندازن»

الکس دست جانو باز کرد و یهو صدای شلیک شنیدن و رفتن بیرون

اون اسکایلر بود و رانی رو زده بود
الکس داد زد نهههه لعنت بهت!
بعد اسکایلر به الکس نگاه کرد
نصف صورتش داغون شده بود و یک چشمش کاملا اب شده بود!!
ناگهان اون یک تیر زد به سر الکس ولی جان سریع رفت و از پشت به اسکایلر شلیک کرد با اسلحه الکس
و اسکایلر افتاد زمین و جان داد میزد و هی لگد میزد به کله اش و کله اسکایلر کاملا خرد شد
جان اسکایلر رو برگرداند و چشمش رو در اورد
و گذاشت تو جیبش


دو روز بعد...

جان چشم اسکایلرو گردنبند کرده بود.
و تو کار فروش مواد داشت میرفت کم کم

یک سال بعد ...

والتر با همسرش جنیفر و پسرش به اسم رومن ک ۱۷ سالش بود و یکم پا هاش معلول بود و لکنت زبان داشت زندگی میکرد
و خلافو گذاشته بود کنار(چون میترسید خانوادش صدمه ببینن)
و معلم شیمی بود
چون از قبل شیمی بلد بود
،
????❤️‍?❤️‍?❤️‍?❤️‍?????????

والتر تو حیاط داشت به باغچه اب میداد
که جنیفر صداش زد
جنیفر:والتی بیا غذا حاضره باید سریع رومن رو ببری مدرسه
والتر:باشه عزیزم اومدم!»
والتر رفت داخل
رومن داشت حاضر میشد
رومن:سلام بابا! صبح بخیر»
والتر:سلام پسر»
رومن:ببینم بابا پیر بودن چ حسی داره؟»
والتر:عوضی بودن چ حسی داره؟»
جنیفر: ا شما دیوونه اید?»
والتر:هی رومن من امروز نمیام مدرسه
مرخصی گرفتم بیا بریم باهم یکم لباس بخریم»
جنیفر:منم میام با خودم پول جمع کردم»
والتر:ام باشه؟.»
والتر و جنی و رومن سوار ماشین شدن
و مثل همیشه ماشین روشن نمیشد
که یهو رومن رفت بیرون و یک لگد زد به ماشین
و روشن شد
اونا رفتن به مغازه باجناق والتر (یعنی شوهر خواهر جنیفر)
یعنی ایلان
و وارد شدن

یکم تو فروشگاه گشتن
و یک شلوار خوب برای رومن پیدا کردن
رومن رفت اتاق پروف
ولی نمیتونست شلوارشو بپوشه به خاطر بیماریش

رومن:م م مامان کمک میخوام»
جنیفر رفت کمک رومن و شلوارو پوشید
و اومد بیرون
والتر:شلوار قشنگیه... و البته گرون!»
رومن:م م مامان خخ خوبه؟»
جنیفر:اره قشنگه رومی»
ناگهان چند نفر ادای رومن رو در اوردن و جنیفر و والتر و رومن از خجالت اب شدن

جنیفر:ببین والتر من میرم اینارو ادب کنم»
والتر:نه نه خودم انجامش میدم»

والتر رفت از در پشتی بیرون
و از د اصلی وارد شد و یک لگد مهکم زد به پای اون پسر
و رفیقاش در رفتن و پسره گفت آااااااااخ پیرمرد عوضی!
والتر:حالا کیف میکنی عوضی؟ حال میده یکی ک پا نداره رو مسخره کنی و بعد پای خودت داغون شه ؟ هاااا!؟؟!»
غریبه:غلط کردم گوه خوردم ولم کننننن!!!!»
والتر:گورتو گم کن!»
ایلان:وای رفیق بدجور گاییدیش!»
والتر:اون حقش بود! پسره ی مادر به عضا»
رومن:و و و وای بابا! ترکوندیش!»

#پسران_بد_فصل__یک

?❤️‍?ادامه?دارد...

والتررومناسکایلر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید