پارسا
پارسا
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

از جنس درد

۱. جایی خواندم کرونا هوشمند است یا حداقل در عمل هوشمندانه عمل می‌کند. اگر مرگ‌بارتر بود، افراد مبتلا را زودتر قربانی می‌کرد و شیوع آن به این اندازه زیاد نمی‌بود.

مطلب ساده‌ای است اما مدتی است ذهنم را مشغول کرده.

دردهای غیرکشنده‌ی مستهلک کننده. دردهایی که مهلک نبودن آن‌ها دلیل اصلی ماندگاری و شیوعشان است.

درد‌هایی که آنقدرها کارد را به استخوان نمی‌رسانند که بخواهیم درمانشان کنیم و همین باعث می‌شود به مرور زمان مثل توده سرطانی شایع‌تر و بارزتر شوند.

ممکن است هفته‌ها یک درد عضلانی یا سرماخوردگی خفیف را تحمل کنیم اما دنبال درمان آن نرویم. شما را نمی‌دانم، این جمله در مورد من بسیار صدق می‌کند. مادرم در این شرایط می‌گوید تو درد را کهنه می‌کنی!

نه فقط درد جسمی، در زندگی فردی و زندگی مشترک هم این مورد را می‌توان مشاهده کرد. دردهایی که مثل خره به جان رابطه می‌افتند و انقدر دیده نمی‌شوند تا وقتی که تیشه به ریشه‌ی کل رابطه بزنند.

سوء ظن، خُلق تنگ و بدعنقی، بی‌توجهی، وابستگی بیش از حد، خساست و حتی گاها خیانت، نشانه‌های مهمی هستند که خیلی راحت در ابتدا نادیده گرفته می‌شوند. نادیده گرفته شدن همانا و رفته رفته خاتمه یافتن یک رابطه سراسر عاشقانه همان!


۲. یادم می‌آید در اواخر بهمن، نماینده‌ی قم ادعا کرد تا به حال ۵۰ نفر در اثر کرونا فوت شده‌اند. همه‌ شوکه شدیم و تقریبا هیچ یک از مسئولین و رسانه‌ها نپذیرفتند.

یادم هست آن روزها که چشممان مدام به آمار فوتی‌ها بود و به تعداد تک تک آن اعداد اشک می‌ریختیم و درد می‌کشیدیم.

امشب در زیرنویس شبکه خبر جمله‌ای با مضمون زیر به چشمم خورد:

با حساب تعداد فوتی‌های دیروز، هر سه دقیقه یک نفر در کشورمان می‌میرد.

به خودم نگاه می‌کنم که چه زود عادت کردم و چه زود عادت کردیم به این شرایط.

چه زود درد دوری و هجران عادی شد و چه زود فردتر شدیم و آن همه معاشرت‌ و زندگی جمعی به خاطره بدل شدند.


۳. به سخن ابتدایی‌ام باز می‌گردم. دردها به هر شکل و در هر قالبی چنانچه جدی گرفته نشوند، در سراسر وجودمان پخش می‌شوند. قسمت دردناک ماجرا این است که خیلی زود به آن عادت کنیم و آن درد بخشی از وجودمان شود.

با دوستی صحبت این بود انسان‌ها به ظلم هم حتی زود عادت می‌کنند. هم در لباس ظالم و هم در نقش مظلوم.

ممکن است در مقابل ظلم‌های فجیع و بزرگ سر خم نکنند و واکنش دهند اما رفته رفته به ناعدالتی‌ها عادت می‌کنند و دیر یا زود بخشی از هویتشان می‌شود.

سرتان را درد نیاورم. دور و اطرف بگردید احتمالا مثال‌های دیگری پیدا کنید.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید