خب قرار هست چی بگیم؟
خب اول از همه بگم نابرابری جنسیتی تو دانشگاه کاملا با نابرابری جنسیتی تو جامعه فرق میکنه. و اگر فکر میکنید این نابرابری جنسیتی باز هم مثل جامعه به ضرر خانمها هست پس بهتر به راه حلی که استفاده کردم یکم فکر کنید.
خب من نمیدونم شمایی که داری این نوشته رو میخونی این شرایط رو تو دانشگاه دیدی یا نه؟
ولی به هر حال این شرایط رو براتون از زبان یه دانشجوی کامپیوتر توی یک دانشگاه دولتی خوب تو تهران میگم.
شما یک پسر هستید و توی یکی از درسهاتون نیاز به راهنمایی دارین یا آخر ترم هستش و نیاز به یک جزوه دارین خب شرایط تو دانشگاه اینجوری هستش که هیچکس(البته تک و توک استثنا هم هست) برای شما برای کاری که براش زحمت کشیده رو رایگان در اختیارتون نمیذاره.
مثلا این که توقع داشته باشید یه دختر کلی سر کلاس زحمت کشیده و جزوه نوشته آخر ترم اون جزوه رو با لبخند به شمایی که کل ترم رنگ خودکار آبی رو هم ندیده بده احتمالا در حد یه معجزه هستش.
ولی خب این شرایط برای پسرها فرق میکنه البته اگر طرف مقابلش پسر نباشه.
قصه از اونجا شروع شد یه سوال برنامه نویسی داشتم و توی یه گروه بودم که کلی از آدم خفنها توش بودن و 100درصد مطمئن بودم میتونن منو راهنمایی کنن و منو از شر اون مشکلم تو پروژه خلاص کنن.
ولی وقتی یه پسر توی اون گروه سوال میپرسه اتفاقی که میافته اینه که اون گروه رو تبدیل به هیروشیما میکنه یعنی همین که یک پسر سوال رو پرسیده آثارش مثل یه بمب اتم میمونه و همهی آدمای گروه رو میکشه.
ولی وقتی میدیدی یه دختر سوال میکنه انگار آخرالزمان شده و همه اونایی که سالها بود داشتن زندگی خوبی رو زیر آب میگذروندن بیدار میشن و جواب اون دختر رو میدادن.
و خب این خیلی آزاردهندس که ارزش آدما رو به جنسیتشون میبینن و نگین که اینطور نیست چون این حقیقت تلخی هستش که وجود داره و آدما خیلی وقتا به جنس مخالفشون ارزش بیشتری میدن تا هم جنسشون و کلی راه مونده تا بتونیم این رفتار غلط رو اصلاح کنیم.
3تا اکانت فیک دختر تو تلگرام ساختم با شمارههای مجازی یادمه اون موقع چند جا بهت مجانی شماره میدادن. و خیلی ریز اونارو وارد گروههای سوال و جواب هم داشنگاه خودمون کردم و هم دانشگاههای دیگه!
و برای هر کدومم یه عکس جذاب گذاشتم جوری که اگر یه پسر همجنسگرا هم بودی باز میزدی رو عکس پروفایل!?
بعله!!! پارسا در جلد پارمیدا و پانیز و پریا اینجاس?
تو 3 سال آخر دانشگاهم فعالیت خودم با اکانت تلگرام واقعیم به صفر رسیده بود و تمام سوالات برنامهنویسیمو با اکانتهای فیکم میپرسیدم و با لحنی احمقانه تا جواب دهنده رو مجبور کنم قابل فهم و کامل به سوالم جواب بده.
مهم نبود 3 ظهر بپرسی یا 3 صبح همیشه پسرا برای جواب دادن به من آماده بودن.
با اکانت فیک از پسرا جزوه میگرفتم و اونو با یکی از اکانتهای فیک دیگم با جزوههای بقیه دخترا مبادله میکردم(همه جزوهها رو داشتم).
چند تا کتابم برام فرستاده بودن که داشتن برای انتشارات مینوشتن در این حد یه عکس و یه اسم تاثیر داشت?
البته از اونجایی که تک خوری بد بودش منم مثل رابین هود عمل میکردم و تمام دستاوردامو به دوستامم میدادم?
3 تا اکانت فیک کافی بود تا دیگه هیچ کدوم از سوالام بدون جواب نمونه !
به هر حال از گربهها هم میشه کلی چیز یاد گرفت!
یکیش اینه که برای رسیدن به هدفت میتونی از جامد به مایع تغییر حالت بدی تا به هدفت برسی?.