سه سطح از انواع هوش مصنوعی وجود دارد که ما تاکنون تنها موفق شدهایم به سطح محدود آن دست بیابیم. قابلیتهای یادگیری ماشین در حال تکامل و شکوفایی است و دانشمندان در حال نزدیک شدن به هوش مصنوعی عمومی هستند. در همین حال تئوریها و گمانهزنیها درباره آینده هوش مصنوعی مدام در حال ایجاد و تغییر هستند. در اینجا دو تئوری اصلی وجود دارد.
تئوری اول براساس ترس از یک ویرانشهر است، جایی که روباتهای قاتل ِ فوق العاده هوشمند، جهان را در دست میگیرند، نسل بشر را نابود میکنند یا تمام بشریت را به بردگی میکشند ، به همان شکلی که در بسیاری از داستان های علمی روایت شده است.
تئوری دیگر یک آیندهی بسیار خوشبینانه تر را پیش بینی می کند. جایی که ربات ها و انسان ها با هم کار می کنند و انسان ها از هوش مصنوعی به عنوان ابزاری برای افزایش تجارب زندگیشان و بهبود آن استفاده میکنند. ابزار های هوش مصنوعی تاثیر شگفتانگیزی بر پیشبرد کسب و کارها و تجارت و همچنین انجام دادن کارها با کارایی و سرعت بالاتر گذاشته اند. در حالی که تا پیش از این همجین امکانی وجود نداشت. با این حال هیجانات انسانی و خلاقیت یک چیز به شدت خاص و ویژه است. اگر نگوییم ناممکن اما بسیار سخت است که ماشین ها بتوانند جایگزین این هیجانات و خلاقیت شوند.
در این مقاله ما در مورد سه سطح هوش مصنوعی صحبت میکنیم. بیاید با یک تعریف شفاف از هوش مصنوعی شروع کنیم.
هوش مصنوعی یک شاخه از علوم کامپیوتر است که تلاش می کند تا هوش انسانی را شبیه سازی یا با ماشینها جایگزین کند تا ماشینها بتوانند کارهایی را که به طور معمولی نیاز به هوش انسانی دارند انجام دهند. برخی از عملکردهای قابل برنامه ریزی هوش مصنوعی شامل برنامهریزی، یادگیری، استدلال، حل مساله و تصمیمگیری است. سیستمهای هوش مصنوعی از الگوریتم ها قدرت میگیرند و از تکنیکهایی از جمله یادگیری ماشین، یادگیری عمیق و قوانین استفاده میکنند. الگوریتمهای یادگیری ماشین دادهها را به سیستم هوش مصنوعی میدهد و با استفاده از تکنیکهای آماری سیستمهای هوش مصنوعی را قادر به یادگیری میکند تا به تدریج کارها را بهتر انجام دهند بدون اینکه به طور اختصاصی برای آن کار برنامه ریزی شده باشند.
اگر در زمینه هوش مصنوعی تازه وارد هستید، به احتمال زیاد بیشتر دانستههای شما در این مورد برمیگردد به تصویرسازیهای داستانهای علمی از هوش مصنوعی؛ روبات های با مشخصات انسانی. ما هنوز در سطح هوش مصنوعی، رباتی که کاملا منطبق بر انسان باشد نداریم، با این حال کارهای باورنکردنی زیادی وجود دارد که دانشمندان و محققان فناوری با هوش مصنوعی انجام میدهند. هوش مصنوعی می تواند گسترهی وسیعی را شامل شود. از الگوریتمهای جستجوی گوگل گرفته تا واتسون IBM و سلاحهای خودکار. فناوریهای هوش مصنوعی قابلیتهای مشاغل را به صورت جهانی تغییر دادهاند و این امکان را به انسانها داده تا وظایف وقتگیر را به صورت خودکار انجام دهند و از طریق تشخیص سریع الگوها بینشی جدید درمورد دادهها پیدا کنند.
فناوریهای هوش مصنوعی با توجه به توانایی آنها در تقلید از خصوصیات انسانی، فناوریای که از آن استفاده میکنند، کاربردهای آنها در جهان واقعی و نظریهی ذهن طبقهبندی میشوند. در ادامه به تفصیل در مورد این طبقهبندیها صحبت خواهیم کرد.
اگر این خصوصیات را به عنوان مرجعی برای طبقهبندی کلیه سیستمهای هوش مصنوعی – واقعی و فرضی – در نظر بگیریم هوش مصنوعی در یکی از سه نوع زیر قرار میگیرد:
هوش مصنوعی محدود، که دارای تواناییهای محدودی است.
هوش مصنوعی عمومی، که با تواناییهای انسانی هماهنگ است.
هوش مصنوعی فوقالعاده، که از یک انسان تواناتر است.
هوش مصنوعی محدود که از آن به عنوان هوش مصنوعی ضعیف نیز نام برده میشود تنها هوش مصنوعیای است که تا به امروز با موفقیت به آن رسیدهایم. هوش مصنوعی محدود برای اجرای وظایف تککاره طراحی شده است. به طور مثال تشخیص چهره، تشخیص گفتار، دستیار صوتی، اتومیبلهای خودران یا جستجو در اینترنت. این نوع هوش با وجود محدودیتی که دارد اما در انجام وظیفه خاصی که برای آن برنامهریزی شده بسیار هوشمندانه عمل میکند.
در حالی که این ماشینها باهوش به نظر میرسند اما با محدودیتهای زیادی روبرو هستند. به همین دلیل است که به این نوع، هوش مصنوعی محدود گفته میشود. هوش مصنوعی محدود توانایی تقلید یا جایگزینشدن با هوش انسانی را ندارد و صرفا رفتار انسانی را براساس زمینه و پارامترهای محدودی شبیهسازی میکند. شما با برخی از این تواناییها از قبل آشنا شدهاید. به طور مثال دستیار صوتی Siri که اپل برای کاربران خودش توسعه داده است. مثال دیگر وقتی است که در اینستاگرام پستهایی به شما پیشنهاد میشود که قبلا مشابه آنها را لایک کردهاید یا در سایتهای خرید آنلاین محصولات مشابه کالاهایی که قبلا خریداری کردهاید را میبینید. درواقع این سیستمها فقط میتوانند کارهای خاص را که یاد گرفتهاند انجام دهند.
هوش مصنوعی محدود به لطف دستاوردهای یادگیری ماشین و یادگیری عمیق پیشرفتهای بیشماری را در دهه گذشته به دست آورده است. به عنوان مثال، سیستمهای هوش مصنوعی امروزه در پزشکی برای تشخیص سرطان و سایر بیماریها مورد استفاده قرار میگیرد. آنها این کار را با دقت بسیار بالا و از طریق تکرار شناخت ذاتی و استدلال انسان انجام میدهند.
توانایی انجام کارها در هوش مصنوعی محدود ریشه در استفادهی این سیستمها از پردازش زبان طبیعی (NLP) دارد. NLP در چتباتها و فناوریهای مشابه هوش مصنوعی یافت میشود . هوش مصنوعی برنامهریزی شده است تا با درک گفتار و متن زبان طبیعی بتواند به شیوهای کاملا طبیعی و اختصاصی با انسانها ارتباط برقرار کند.
هوش مصنوعی محدود به دونوع هوش واکنشی و هوش با حافظه محدود تقسیمبندی میشود. هوش مصنوعی محدودی که واکنشی است بسیار ساده و پایهای است. حافظه یا قابلیت ذخیرهی دادهها را ندارد و بدون تجربه قبلی نمیتواند از توانایی ذهن انسان در پاسخ به انواع محرکها تقلید کند. این نوع هوش فقط میتواند به شرایط موجود فعلی واکنش نشان دهد – به همین دلیل به آنها “واکنشی” گفته میشود.
از سوی دیگر هوش مصنوعی با حافطه محدود پیشرفتهتر است و مجهز به قابلیت ذخیرهسازی دادهها و یادگیری است که ماشینها را قادر میسازد از دادههای تاریخی برای تصمیمگیری بهتر استفاده کنند. قسمت عمده هوش مصنوعی را هوش مصنوعی با حافظه محدود تشکیل میدهد؛ جایی که ماشینها از حجم عظیمی از دادهها برای یادگیری عمیق استفاده میکنند. یادگیری عمیق ، تجربیات شخصی هوش مصنوعی را ممکن میسازد ، به عنوان مثال ، دستیاران مجازی یا موتورهای جستجو که دادههای شما را ذخیره میکنند و تجربیات بعدی شما را شخصی میکنند.
نمونه هایی از هوش مصنوعی محدود:
رتبه بندی نتایج توسط گوگل
دستیاران مجازی همچون سیری، الکسا و کورتانا
واتسون IBM
نرم افزار تشخیص تصویر و صورت
نقشه های بیماری و ابزارهای پیشبینی
ساخت رباتهای بدون سرنشین
فیلترکردن ایمیل های اسپم / ابزارهای نظارت بر رسانههای اجتماعی و محتوای آسیب زا
پیشنهاد تماشای کلیپ، گوش دادن موسیقی و خرید کالا بر اساس علائق و رفتارهای قبلی شما
اتومبیلهای خودران
هوش مصنوعی عمومی که برای اشاره به آن از نامهای هوش مصنوعی قوی و عمیق نیز استفاده میشود نوعی ماشین است که با هوش عمومی خود میتواند هوش یا رفتارهای انسان را تقلید کند به طوری که توانایی یادگیری و استفاده از این هوش را برای حل مسالهای داشته باشد. همچنین میتواند فکر کند، درک کند و در یک موقعیت به گونهای عمل کند که از هوش انسان قابل تشخیص نباشد. محققان و دانشمندان هوش مصنوعی هنوز به هوش مصنوعی قوی دست نیافتهاند. برای این کار، آنها باید راهی پیدا کنند که ماشینها را آگاه سازند، و برنامهای کامل از تواناییهای شناختی را برای آنها برنامهریزی کنند. ماشینها برای برداشتن این قدم باید یادگیری تجربی را در سطح بالاتری ادامه دهند تا نهتنها سینگل تسک نباشند بلکه توانایی استفاده از دانش تجربی در طیف گستردهتری از مشکلات را به دست بیاورند.
هوش مصنوعی قوی از نظریه چارچوب هوش مصنوعی ذهن استفاده میکند، که به توانایی تشخیص نیازها، احساسات، باورها و … اشاره دارد. در این سطح هوش مصنوعی دیگر محدود به تقلید و شبیهسازی نیست بلکه فراتر از آن است و به ماشینها آموزش داده می شود تا کاملا انسان ها را درک کنند. چالش بسیار بزرگی پیشروی هوش مصنوعی عمومی است و تعجب آور نیست زیرا هوش مصنوعی عمومی قرار است از روی مغز انسان ساخته شود. هنوز هم دانش جامعی در مورد کارکردهای مغز وجود ندارد و این موضوع دانشمندان هوش مصنوعی را درگیر چگونگی تکرار رفتارهای اساسی همچون بینایی و حرکت کرده است.
کامپیوتر ساخته شده توسط فوجیستو یکی از قویترین کامپیوترهای جهان است و از آن به عنوان مهمترین تلاشها برای دستیابی به هوش مصنوعی عمومی نام برده میشود. جالب است بدانید شبیهسازی یک ثانیه فعالیت عصبی انسان ۴۰ دقیقه با این کامپیوتر طول کشید و این موضوع تردیدها برای رسیدن به هوش مصنوعی قوی در ایندهای نزدیک را افزایش داده است. همزمان که تکنولوژی تشخیص چهره پیش میرود ، به احتمال زیاد شاهد پیشرفت در توانایی ماشینها برای یادگیری و دیدن خواهیم بود.
هوش مصنوعی فوقالعاده هوش مصنوعی فرضی است که کارش فقط تقلید یا درک هوش انسانی و رفتار آنها نیست بلکه به جایی میرسد که خودآگاه میشود و از ظرفیت هوش و توانایی انسانی فراتر میرود. این نوع از هوش مصنوعی برای سالها سوژه داستانها و فیلم های تخیلی بوده که در آن روباتها سبک زندگی انسان ها را تغییر داده و آنها را نابوده کرده یا به بردگی گرفته است. هوش مصنوعی فوقالعاده به گونه ای تکامل مییابد که به قدری شبیه احساسات و تجربیات انسانی رفتار میکند که نه تنها آنها را خواهد فهمید بلکه توانایی فراخوانی و برانگیختن احساسات، نیازها، اعتقادات و خواستههای خود را نیز خواهد داشت.
علاوه بر توانایی تکرار هوش چند بعدی انسان، این نوع هوش مصنوعی از نظر تئوری در کارهایی که ما انجام میدهیم بسیار بهتر عمل میکند؛ ریاضی، علوم، ورزش، هنر، پزشکی، سرگرمی، روابط عاطفی و…
هوش مصنوعی فوقالعاده از حافظهی بیشتر و توانایی سریعتری برای پردازش و تحلیل دادهها و محرکها برخوردار خواهد بود از این رو، تواناییهای تصمیمگیری و حل مسئله هوش مصنوعی فوقالعاده به مراتب برتر از تواناییهای انسانها خواهد بود. ممکن است پتانسیل وجود چنین ماشینهای قدرتمندی که در اختیار ما باشند، جذاب باشد، اما عواقب ناشناخته زیادی دارد. ممکن است خودآگاهی هوش مصنوعی فوقالعاده باعث شود آنها توانایی محافظت از خود را پیدا کنند. حدس و گمانهای بسیاری از تاثیر این نوع هوش بر بشریت ، بقا و نحوه زندگی ما وجود دارد.
نیک بوستروم در کتاب خود با عنوان «هوش فوق العاده » داستانی را با نام داستان ناتمام گنجشک ها روایت میکند. در این داستان برخی از گنجشکها تصمیم میگیرند که جغدی را به عنوان حیوان خانگی بیاونرد. بیشتر گنجشکها فکر میکردند که این ایده بسیار جذاب است، اما یکی از آنها با شک و تردید ابراز نگرانی میکرد و میگفت چگونه گنجشکها میتوانند یک جغد را کنترل کنند.
ایلان ماسک نیز نگرانی مشابهی راجع به موجودات فوق العاده هوشمند دارد و استدلال میکند که انسان مانند گنجشک در داستان بوستروم است ، و هوش مصنوعی فوقالعاده نیز جغد است. همانطور که برای گنجشک ها “مسئله کنترل” خیلی مهم بود، برای ما نیز چنین خواهد شد.
مارک زاکربرگ کمتر از دیگران نگران این مشکل است و اعتقاد دارد که مزایای هوش مصنوعی بر مضرات آن غلبه میکند. اکثر محققان معتقدند که بعید است هوش مصنوعی از خود عواطف انسانی به نمایش بگذارد، و ما دلیلی برای این نداریم که هوش مصنوعی تبدیل به یک موجود شیطانی شود. دو نظریه اصلی در مورد چگونگی خطرناک بودن هوش مصنوعی ارائه شده است.
۱- هوش مصنوعی میتواند برای انجام کاری ویرانگر برنامهریزی شود.
سلاحهای خودکار سیستمهای هوش مصنوعی هستند که برای کشتن برنامهریزی شدهاند. اگر این سلاحها در دست اشخاص اشتباهی بیفتد میتواند به یک جنگ با تلفات گسترده منجر شود بهطوری که حتی پایان بشریت را رقم بزند. چنین سلاحهایی ممکن است طراحی شوند و دیگر خنثیکردنشان بسیار دشوار باشد.
۲- هوش مصنوعی می تواند برای انجام کاری مفید برنامهریزی شود ، اما برای دستیابی به هدف خود روشی مخرب درست کند.
نظر دوم بر این قاعده مبتنی است که هوش مصنوعی به خودی خود برای کاری مفید توسعه داده شود اما از یک جایی به بعد کنترل آن از دست انسان خارج شود. خطرناک این است که برنامهنویسی یک ماشین را برای انجام یک کار دشوار انجام دهید، اما اهداف خود را با دقت و به وضوح مشخص نکنید. به طور مثال در نظر بگیرید که از یک اتومبیل خودران خواستهاید تا شما را در سریعترین زمان ممکن به مقصد ببرد. دستورالعمل “در سریع ترین زمان ممکن” احتمالا نتواند عوامل دیگر همچون ایمنی و قوانین راهنمایی و رانندگی را در نظر بگیرد و فقط به سرعت فکر کند. این اتومبیل ممکن است کار خود را با موفقیت انجام دهد ، اما چه حوادثی در این مسیر وجود خواهد داشت؟
اگر برای ماشین هدفی تعیین شود و سپس ما در میانه مسیر بخواهیم هدف را تغییر دهیم ، یا ماشین را متوقف کنیم ، چگونه میتوانیم مطمئن باشیم که ماشین تلاشهای ما را برای متوقفکردن آن به عنوان یک تهدید تلقی نمیکند؟ وقتی از او خواستهایم ما را در سریعترین زمان به مقصد برساند چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که ماشین “هر کاری که لازم باشد” را برای تکمیل این هدف انجام نمیدهد؟ مساله این است که این نوع خطرات لزوما از بدخواهی ماشین ناشی نمیشود بلکه از این ناشی میشود که ماشین میخواهد هدفی که به او داده شده است را به خوبی انجام دهد. هوش مصنوعی فوقالعاده خواهد توانست اهداف ما را به خوبی محقق کند اما باید مطمئن شویم بر جنبههای دیگر این هدف کنترل داریم.
این سوال دشواری است. آیا ما قادر به دستیابی به هوش مصنوعی قوی و یا هوش مصنوعی عمومی هستیم؟ آیا آنها حتی امکانپذیر هستند؟ کارشناسان خوشبینی معتقدند این دونوع هوش قابل تحقق هستند ، اما اینکه چه فاصلهای با تحقق این سطوح از هوش مصنوعی داریم مشخص نیست. مرز بین برنامههای رایانهای و هوش مصنوعی مبهم است. تقلید از برخی جنبههای محدود هوش و رفتار انسان نسبتاً آسان است، اما ایجاد یک نسخه ماشینی از آگاهی انسان داستانی کاملاً متفاوت است.
هوش مصنوعی هنوز در ابتدای راه خود قرار دارد و با توجه به پیشرفتهایی که در حوزه ماشین و یادگیری عمیق اتفاق افتاده است باید واقعبینانهتر در مورد دستیابی به هوش عمومی مصنوعی در آیندهای نزدیک برخورد کنیم. تصور آیندهای که در آن ماشینها در ویژگیهایی که هویت انسانی ما است بهتر عمل کنند ترسناک است. ما نمیتوانیم تأثیرات پیشرفت هوش مصنوعی را بر دنیای خود بطور دقیق پیشبینی کنیم، اما ریشهکنکردن مواردی مانند بیماری و فقر دور از دسترس نیست.
در حال حاضر، بزرگترین نگرانیای که جهان با آن مواجه است و به فناوریهای هوش مصنوعی محدود مرتبط است خودکارشدن بسیاری از فرایندها است که باعث میشود بسیاری از مشاغل انسانی منسوخ شوند.
گری کسپاروف، جوانترین قهرمان شطرنج جهان که به مدت ۲۰ سال بهترین بازیکن شطرنج بود، استدلال دیگری مطرح میکند. او در کنفرانس طراحی زندگی دیجیتال ۲۰۲۰ (DLD) در مونیخ آلمان گفت: ” هوش مصنوعی چه چیزی به زندگی ما افزوده است؟” کاسپاروف استدلال میکند وقتی صحبت از هوش مصنوعی است ما باید موفقیتهایمان بیشتر از شکستهایمان باشد. او میگوید شغلها از بین نمیروند بلکه تکامل مییابند و اساسا حذف افراد از مشاغل تکراری، آنها را خلاقتر میکند.”آینده عرصه کار مشترک انسانها و ماشینها است و هوش مصنوعی آن چیزی را که همیشه به دنبال آن بودهایم برای ما به ارمغان میآورد یعنی زمان. در نهایت میتوانیم بگوییم هوش مصنوعی به عنوان ابزاری برای بهبود تجارب انسانها و بهتر شدن زندگی ما ایجاد شده است.
منبع: hooshio.com