آلن تورینگ یا بهطور کامل آلن ماتیسون تورینگ، متولد ۲۳ ژوئن ۱۹۱۲ در لندن انگلیس و درگذشته در ۷ ژوئن ۱۹۵۴ در ویلمسلو چشایر، ریاضیدان و منطقدان انگلیسی است که سهم بسزایی در ریاضیات، تحلیل رمزنگاری، منطق، فلسفه، زیستشناسی ریاضیاتی، علوم کامپیوتر، علوم شناختی و هوش مصنوعی داشته است.
آلن تورینگ که پسر یک کارمند دولت بود، در یک مدرسه خصوصی عالی تحصیل کرد. او برای تحصیل در رشته ریاضیات در سال ۱۹۳۱ وارد دانشگاه کمبریج شد. پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۹۳۴، به دلیل تقدیر از تحقیقاتش در زمینه تئوری احتمالات، به عضویت کالج کینگ درآمد. در سال ۱۹۳۶ مقاله اصلی آلن تورینگ در مورد اعداد قابل محاسبه با کربردی که در مساله تصمیمگیری چاپ میشود. در همان سال آلن تورینگ به دانشگاه پرینستون رفت تا در مقطع دکترا تحصیل کند.
آلن تورینگ که از تابستان ۱۹۳۸ به تصمیم خود به کالج کینگ بازگشته بود، به عضویت کد دولت و مدرسه سایفر درآمد و در آغاز جنگ با آلمان در سپتامبر ۱۹۳۹، به مقر سازمان در زمان جنگ منتقل شد. در Bletchley Park باکینگهام شایر. چند هفته پیش از این اتفاق دولت لهستان از رسیدن به موفقیتهای اولیه درمورد Enigma، دستگاه رمزگذاری آلمانیها، خبر داده بود.
در اوایل سال ۱۹۳۲ تیم کوچکی از ریاضیدانان و رمزنگاران لهستانی، به رهبری ماریان ریژسکی، موفق به شناسایی سیمکشی داخلی Enigma شدند و تا سال ۱۹۳۸ تیم لهستانی توانسته بود یک ماشین رمزگشایی طراحی کند که نامش را «بومبا» که در زبان لهستانی معنی بستنی میدهد، گذاشته بودند. اما موفقیت بومبا بستگی به روشهای عملیاتی آلمان داشت و تغییر در این روشها در ماه می سال ۱۹۴۰ عملا آن را بیفایده کرد.
از پاییز ۱۹۳۹ تا بهار ۱۹۴۰ آلن تورینگ و دیگران دستگاه رمزگشایی مرتبط، اما بسیار متفاوت را طراحی کردند که به آن «بمب» میگفتند. تا پایان جنگ، بمب توانست اطلاعات بسیاری از ارتش آلمان را در اختیار متفقین قرار دهد. در اوایل سال ۱۹۴۲ رمزگشایان در Bletchley Park ماهانه حدود ۳۹ هزار پیام را ردیابی و رمزگشایی میکردند و این رقم خیلی زود به ۸۴ هزار افزایش پیدا کرد. یعنی ۲ پیام در هر دقیقه و در ۲۴ ساعت شبانهروز.
در سال ۱۹۴۲ آلن تورینگ اولین روش سیستماتیک برای شکستن پیامهای رمزنگاری شده توسط دستگاه رمزگذاری پیشرفته آلمانی را ابتداع کرد و انگلیسیها به آن «Tunny» میگفتند.
آلن تورینگ پدر بنیانگذار هوش مصنوعی و علوم شناختی مدرن بود. او یکی از رهبران این فرضیه بود که مغز انسان تا حد زیادی شبیه به یک ماشین محاسباتی دیجیتال است. وی این نظریه را مطرح کرد که قشر مغز در بدو تولد مانند یک ماشین غیرسازمانیافته است که از طریق آموزش سازمانیافته میشود. آلن تورینگ آنچه بعدا به عنوان آزمون تورینگ معروف شد را ملاک تفکر یک کامپیوتر مصنوعی قرار داد.
۱- او یک دونده در سطح المپیک بود
او چندین ورزش را امتحان کرد، مثل قایقسواری، اما عاشق دویدن بود. بخشی از شخصیتش مدام ورزش کردن را به او یادآوری میکرد. او برای اینکه هم ورزش کند و هم به امورش رسیدگی کند، وقتی قرار بود جایی برود تا آنجا میدوید. معمولا مسافت بین منزل و محل کار را که همیشه میدوید و این مسافت چیزی حدود ۱۰ مایل بود. آلن تورینگ به باشگاههای عمومی پیوست و توانست برنده چندین مسابقه در سطح آماتورها شود. در سال ۱۹۴۸ بهترین رکورد ماراتن او ۲ ساعت و ۴۶ دقیقه و ۳ ثانیه بود؛ یعنی فقط ۱۱ دقیقه کندتر از برنده المپیک آن سال. وقتی یکی از دوستانش از او پرسید چرا انقدر میدود او در پاسخ گفت: «شغل من انقدر پراسترس است که فقط با دویدن میتوانم ذهنم را آرام کنم.»
۲- او به برخی از ارزشهای جنبش هیپی اعتقاد داشت
او هیپی بود؛ یک انسان معمولی که در طرز فکرش ناهنجاری زیادی دیده میشد؛ اگر متعلق به چند دهه بعد از خودش بود، مطمئنا کسی بود که هر روز با تیشرت و شلوار جین در خیابان راه میرود. عجیب نبود اگر او را با لباسهایی شرمآور، ناخنهایی جویده شده و بدون کراوات میدیدید. به دلیل چهره کودکانه او حتی در دهه چهارم زندگیاش مانند یک دانشجو به نظر میرسید. اگرچه در سال ۱۹۳۳ او به جنبش ضدجنگ پیوست، اما هرگز در سیاست به طور عمقی ورود نمیکرد. تماشای چگونگی قدرت گرفتن هیتلر در دهه ۳۰ میلادی او را میترساند و همین موضوع علاقهاش به رمزنگاری را تشدید کرد؛ موضوعی که بعدا به بریتانیای کبیر در جنگ کمک زیادی کرد.
۳- نمرات او بد بود و معلمانش را ناامید کرده بود
علوم در مدرسه عمومی انگلیس در دهه ۲۰ میلادی یک رشته درجه دو به حساب میآمد. اما علاقه او به علوم مادرش را به وجد آورده بود، هرچند که مادرش امیدوار بود او دروس کلاسیک را مطالعه میکرد. البته نمرات او بسیار بد بود. معلم زبان او در موردش اینطور نوشته بود: «میتوانم انشای او را ببخشم، هرچند که بدترینی است که تابهحال دیدهام، سعی میکنم کمتحمل بودن، عدم ثبات و لغزش، کثیف کار کردن و ناسازگار بودن او را نادیده بگیرم، هرچند این کار فایدهای برای او ندارد. اما نمیتوانم نگرش احمقانه او درباره موارد بدیهی در عهد جدید را ببخشم.»
۴- پدر کامپیوتر در فیزیک، بیولوژی، شیمی و عصبشناسی هم ضعیف بود
آلن تورینگ را در دنیای امروز به عنوان یک دانشمند کامپیوتر میشناسند. در سال ۱۹۶۳ او ایده ماشین تورینگ جهانی را توسعه داد که پایه و بنیان اولین کامپیوتر بود. در سال ۱۹۵۰ هم آزمایشاتی درباره هوش مصنوعی انجام داد که امروزه هنوز هم از آنها استفاده میشود. اما وقتی جوان بود فیزیک هم میخواند. وقتی نوجوان بود تئوری نسبیت انشتین را خوانده بود و یک دفترچه کامل از ایدهها و تفکرات خودش پر کرده بود. اما در فیزیک کوانتوم که آن زمان علمی نوین بود، در شیمی، عصبشناسی و غیره ضعیف بود. او بیشتر وقتش را صرف ساخت ماشینی کرد که یاد بگیرد و بتواند فکر کند. البته که ایدههای او در آن زمان از نظر کل دنیا مسخره بود.
۵- به دلیل علاقه به گل آفتابگردان، رشته جدیدی در زیستشناسی ایجاد کرد
حتی در دوران کودکی هم آلن تورینگ زندگی را به چشم یک دانشمند میدید. وقتی همسنوسالهای او مشغول بازی کردن بودند، او گلهای آفتابگردان را تماشا میکرد و رشد آنها برایش عجیب بود. در نهایت هم ایده او درباره مورفوژنز در سال ۱۹۵۲ منجر به ایجاد یک رشته جدید به نام زیستشناسی ریاضیاتی شد. در واقع این رشته با علم ریاضی توضیح میدهد که گیاهان چطور رشد میکنند.
۶- او لکنت زبان داشت
آلن تورینگ لکنت زبان داشت و در نمایشهای چشمگیر او لکنت زبانش بیشتر هم میشد. در واقع در جلسات مهم او زمان زیادی را نیاز داشت تا لغات را به یاد بیاورد. حتی خبرنگاران آن دوره بارها اعلام کرده بودند که به دلیل لکنت زبان آلن تورینگ، مصاحبه کردن با او بسیار کار سخت و پیچیدهای است.
۷- او موضوعات جنسی را به راحتی در میان دوستان بیان میکرد
در آن زمان طبق قانون آلن تورینگ نمیتوانست یک همجنسگرا باشد. اما این مانع نمیشد تا او از تمایلاتش برای دوستانش بگوید. او در مورد مسائلی که خیلیها خجالت میکشیدند دربارهاش صحبت کنند، گفتگو میکرد. در سال ۱۹۵۲ او به دلیل «بدحجابی» و رابطه داشتن با یک مرد دیگر دستگیر و جریمه شد. جالب اینجاست که اعتراضی برای پرداخت جریمهاش نکرد. بعد از دستگیر شدن هم معذرتخواهی نکرد، تنها با انتشار بیانیهای به جزئیات اتفاقی که افتاد، پرداخت.
۸- اجازه نداد اخته کردن شیمیاییاش مانع از کار کردن و پیشرفتش شود
آلن تورینگ به دلیل تمایلات همجنسگرایانه اخته شیمیایی شد. یعنی هورمونهایی به او تزریق شد که تمایلاتش را خنثی میکرد. همچنین این موضوع باعث ابتلای او به ژنیکوماستی (بزرگ شدن خوشخیم پستان در مردان) شده بود که در اثر آن سینه او مانند زنان شده بود. اما آلن تورینگ اجازه نداد این موارد مانع کار کردن او شود و روحیه و انگیزهاش برای رسیدن به پیروزی را حفظ کرد. به گفته دوستانش حتی بعد از این اتفاقات تورینگ طوری با جدیت کار میکرد که اصلا به نظر نمیرسید اتفاقی برای او افتاده است. آلن تورینگ حتی چندین مرتبه به نروژ و کشورهای حوزه مدیترانه هم سفر کرد؛ جایی که قوانین مناسبتری برای همجنسگرایان وضع شده بود. زمانی که به دلیل تمایلات همجنسگرایانه که در آن زمان یک ریسک امنیتی به حساب میآمد، آلن تورینگ از خروج از کشور منع شد، تصمیم به خودکشی گرفت.
در سال ۱۹۵۲ و وقتی به صورت اتفاقی مشخص شد که تورینگ همجنسگراست، از آنجا که در بریتانیا همجنسگرایی جرم و بیماری روانی شناخته میشد، دادگاه طبق قانون رای داد که او باید از بین زندان و اختگی شیمیایی یکی را انتخاب کند که آلن تورینگ دومی را انتخاب کرد. به دنبال این حکم تمامی تضمینهای حفاظتی او لغو شدند و از ادامه کارش در زمینه رمزنگاری هم ممانعت به عمل آمد. درمانهای شیمیایی به غیر از عوارض ظاهری و فیزیکی، در ابتلای آلن تورینگ به افسردگی هم بسیار موثر بودند و در نتیجه همین فشارها او در ژوئن سال ۱۹۵۴ خودکشی کرد.
در آن تاریخ کارگر خانه جسد او را در حالی پیدا کرد که در اثر سم سیانید جان باخته بود. در کنار تخت او هم سیبی که تورینگ گاز زده بود قرار داشت که آغشته به سم سیانید بود. خیلیها بر این باورند که مرگ او عمدی و خودکشی بوده است، اما مادرش معتقد است این حادثه بر اثر بیدقتی پسرش در نگهداری از مواد شیمیایی رخ داده است. در کالبدشکافی علت مرگ مسمومیت با سیانور اعلام شد و پلیس دلیل مرگش را خودکشی گزارش کرد.
منبع: هوشیو