راستش انگیزه اگر با هیجان موقت اشتباه گرفته نشه
در حقیقت شعوری هست که تا از دل و روح آدم نجوشه آدم دوست نداره اون کار رو انجام بده یا اگر میکنه هم عشق و برکتی در اون نیست
از همه مهمتر ، وجودش سیراب نمیشه یعنی مکانیک وار انجام میده اما روح ، احساس حتی ذهن تشنه وتشنه تر میمونه
این مورد هم به این معنی نیست که انسان فقط بره کارهایی رو انجام بده که بهش انگیزه میده
چون باز قضیه چاله به چاه میشه ...از حوصله این مطلب خارجه و قرار نیست تو این مطلب بیشتر بهش بپردازم
اما انگیزه ها (خوب ، بد ، هرچی ) در وجود انسان نقاطی انرژیکی خاصی هستند شبیه گردابه آیی انرژی که جاذبه بسیار اون ها ، سبب میشه نقطه تمرکز اصلی در وجود و زندگی انسان پدیدار بشه
برای همین فارق از اینکه این گردابه انرژی رو با چه سطح فرکانسی دریافت میکنه که میتونه تجلی های بسیاری هم داشته باشه ، او را دائما متمایل به انجام کاری میکنه
انگیزه دائمی م ، از تحقیق و کشف تجربه در مورد هستی معنای زندگی ، و.... نوشتن در مورد اون، آگاهی بخشی هست . به شکل های مختلف ، طوری که قلمم مجرای روح شود .
برای همین یکی از جذاب ترین اتفاقات در یک سال اخیر این بود که از طریق همین انتقال آگاهی ، بازخوردهای فوق العاده موثر و شیرین و دلچسبی گرفتم و البته انرژی که صرف میشد ، اگر جایی تو زندگی اون افراد اثر خوبی میگذاشت انرژی های اونا به من هم به شکل های مختلف در زندگیم بر میگشت و این من رو مشتاق و مشتاق تر میکرد که این مسیر رو ادامه بدم گرچه مسیر قبلی کمی تغییر کرد و تازه شروعی جدید شکل گرفته اما تعداد آدم ها اهمیت نداره
مهم اینه که کاری براش اومدی رو ، صالح و سالم انجام بدی